حسین صمدی میارکلائی، حمزه صمدی میارکلائی،
دوره ۴، شماره ۷ - ( ۶-۱۳۹۶ )
چکیده
کارآفرینی سازمانی فرآیندی است که طی آن سازمانها، فرصتهای رشد و توسعه را تشخیص داده و با نوآوری و تخصیص مجدد منابع، ارزشهای جدیدی را برای مشتریان ایجاد می کنند. در این میان شاخصهای ساختاری از عوامل مهم حیاتی مؤثر جهت توسعه فرآیند کارآفرینی سازمانی
می باشند. هدف از پژوهش حاضر، شناسایی و رتبه بندی شاخصهای ساختاری مؤثر بر فرآیند کارآفرینی سازمانی در اداره کل شیلات استان مازندران می باشد. روش این پژوهش به لحاظ هدف از نوع کاربردی و از لحاظ ماهیت و روش توصیفی- پیمایشی می باشد. جامعه آماری تحقیق کارشناسان و خبرگان اداره کل شیلات استان مازندران میباشند. در پژوهش حاضر پس از مطالعه ادبیات تحقیق، عوامل ساختاری مؤثر بر فرآیند کارآفرینی سازمانی شناسایی گردید. دادههای پژوهش با استفاده از پرسشنامههای دلفی و مقایسات زوجی جمع آوری و با استفاده از روش دلفی فازی و فرآیند تحلیل سلسله مراتب گروهی- فازی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج حاصل از تحلیل نظرات کارشناسان و خبرگان نشان داد که از بین ۱۶ شاخص در نظر گرفته براساس ادبیات پژوهش، تنها هفت شاخص مؤثر بر فرآیند کارآفرینی شناخته شد. در ادامه با استفاده از تحلیل سلسله مراتبی فازی
رتبه بندی شاخصها مشخص شد: ساختار سازمانی (۵۰۷/۰)؛ استراتژی سازمانی (۲۷۹/۰)؛ سیستمهای پاداش (۱۱۰/۰)؛ راهبردها و سیاستهای سازمانی (۰۷۱/۰)؛ سیستم منابع انسانی (۰۲۰/۰)؛ سیستم مالی سازمان (۰۱۰/۰) و سیستم منابع اطلاعاتی (۰۰۴/۰). باتوجه به نتایج مدیران سازمان باید با ایجاد ساختاری پویا و منعطف در سازمان، جهت توسعه خلاقیت، نوآوری و در نهایت کارآفرینی گام برداشته و در جهت دستیابی به یک چشم انداز استراتژیک کارآفرینانه قوی و مشترک میان مدیران و کارکنان بکوشند.
محسن شفیعی نیک آبادی، عظیم زارعی، حدیثه کلانتری، هانیه شامبیاتی،
دوره ۴، شماره ۸ - ( ۱۰-۱۳۹۶ )
چکیده
در چند دهه اخیر تولید در کلاس جهانی بسیار مورد توجـه قـرار گرفتـه و بـه یکـی از نیروهای محرک حیاتی برای موفقیتهای تجاری سازمانها تبدیل شده است. توجه به نیازهای مشتریان از جهات و دیدگاههای مختلف و برنامهریزی در جهت برآوردهسازی آنها کمک شایانی به صنایع جهت دستیابی به تولید در کلاس جهانی مینماید. در این پژوهش پس از شناسایی مهمترین نیازهای مشتریان، الزامات فنی و استراتژیهای تولید در کلاس جهانی، به رتبهبندی نیازهای مشتریان با کمک روش تاپسیس پرداخته و با استفاده از ماتریس خانه کیفیت، روابط و میزان ارزش الزامات فنی و استراتژیهای تولید در کلاس جهانی شناسایی و مورد تحلیل قرار گرفتند. با توجه به نتایج حاصل از این پژوهش جهت دستیابی به تولید در کلاس جهانی با در نظر گرفتن کیفیت مناسب باید بر هر سه فاکتور (نیازهای مشتریان، الزامات فنی و استراتژیهای تولید در کلاس جهانی) توجه و بررسی کافی صورت پذیرد. طبق نتایج بدست آمده داشتن قابلیت اعتماد به برند و محصول مهمترین نیاز مشتریان، بهبود تکنولوژیها و فرآیندها مهمترین الزام فنی و توسعه محصول مهمترین استراتژی تولید در کلاس جهانی است. برای رقابت در کلاس جهانی کشور ما باید در ابتدا تمرکز خود را بر بهبود تکنولوژی و فرآیندها متمرکز نماید تا امکان بهبود و پیشرفت و پاسخ گویی به مهمترین نیاز مشتریان خود را بدست آورد و با توسعه محصولات خود آماده ورود به کلاس جهانی گردد.
آرمان بخشی جهرمی، راضیه نامدار، لادن شفیعی،
دوره ۴، شماره ۸ - ( ۱۰-۱۳۹۶ )
چکیده
پژوهش حاضر با هدف تحلیل وضعیت و موانع اشتغال دانش آموخته های رشته های کشاورزی دانشگاه علمی- کاربردی کرمان به مرحله ی اجرا در آمد. جامعه آماری شامل تمامی ۲۸۰ دانش آموخته مقطع کاردانی چهار رشته ی پرورش گاو و گاومیش، تکنولوژی تولیدات باغی، تولید و فرآوری پسته، و تولید و بهره وری گیاهان داروئی است که درسال های ۱۳۸۱ لغایت ۱۳۸۵ از دانشگاه علمی- کاربردی کرمان دانش آموخته شده اند. جمع آوری اطلاعات مورد نیاز در دو مرحله و به دو روش استخراج از پرونده آموزشی و پرسشنامه انجام شد. در نهایت، تعداد ۱۸۸ پرسشنامه تکمیل و عودت داده شده با نرم افزار SPSS بررسی و تحلیل گردید. روایی صوری پرسشنامه به تائید پنج متخصص ترویج و آموزش کشاورزی رسید و از روش آلفای کرونباخ برای محاسبه و سنجش پایایی شاخص های مورد مطالعه، استفاده گردید که مقدار آنها در دامنه ۸۹/۰ و ۹۴/۰ محاسبه شد. بر اساس آزمون آماری کروسکال والیس، تفاوت آماری معنی داری بین گرایش های مختلف در خصوص وجود بازار کار برای رشته های تحصیلی شان و همچنین در خصوص اهمیت رشته آنها برای جامعه به دست نیامد. نتایج آزمون رگرسیون لجستیک نشان داد متغیرهای وارد شده در مدل شامل رشته تحصیلی، جنسیت، سن، سهمیه پذیرش و نوع دیپلم توانستند ۳۲ درصد از تغییرات مربوط به متغیر اشتغال را تبیین کنند. براساس نتایج روش تحلیل عاملی، موانع اشتغال از دیدگاه پاسخگویان پس از تحلیل به عوامل فردی- دانشگاهی، موانع ساختاری- مالی و موانع سنتی- فرهنگی دسته بندی شد. که این موانع در مجموع قادر به تبیین ۲۱۵/۵۶ درصد از واریانس کل بودند. همچنین نتایج مقایسه میانگین نتایج نشان داد که افراد مورد مطالعه فارغ از نوع جنسیت و بدون توجه به وضعیت اشتغال خود چنین ارزیابی کردند که این مرکز نتوانسته است در دانشجویان خود مهارت کارآفرینی و اشتغالزائی و روحیه اعتماد نفس برای ورود به بازار کار و یا توسعه شغلی در مخاطبان خود ایجاد نماید.
محمد شریف شریف زاده، غلامحسین عبداله زاده، محمد رهبری،
دوره ۶، شماره ۱۱ - ( ۶-۱۳۹۸ )
چکیده
این تحقیق با هدف کلی آسیب شناسی علل افزایش تعداد کلمقرری بگیران در استان گلستان به قصد یافتن راهکارهای واقع گرا به انجام رسید. این تحقیق از منظر گردآوری دادهها از نوع میدانی، از منظر کنترل متغیرها از نوع غیرآزمایشی و از لحاظ هدف، کاربردی به شمار میرود. ابزار گردآوری داده های کمی و کیفی به ترتیب مصاحبه و پرسشنامه بوده است. این تحقیق در دو مرحله کلی در طی سالهای ۱۳۹۶-۱۳۹۷به انجام رسید. در مرحله نخست از تکنیک دلفی از نوع پانل دلفی برای شناسایی عوامل تأثیرگذار بر افزایش مقرری بگیران بیمهی بیکاری در استان گلستان و در مرحله دوم نیز از تکنیک های فرآیند تحلیل سلسله مراتبی و تاپسیس برای اررزیابی کمی و اولویت بندی عوامل شناسایی شده و راهکارهای مرتبط در مرحله اول بهره گرفته شد. نتایج فرآیند تحلیل سلسله مراتبی نشان داد که به ترتیب چهار عامل «محیط کسب و کار»، «نهادهای مسؤول »، «کارفرمایان» و «متقاضیان» بیشترین اهمیت را در افزایش تمایل مقرری بگیران بیمهی بیکاری دارند. با در نظرگرفتن این چهار معیار، مواردی مانند "نوسانات بازار توام با رکود در بخش تولید و صنعت (نظیر ساختمان) و از دست رفتن فرصتهای شغلی"، "عدم تعادل بازار کار (تورم نیروی کار در نتیجه پیشی گرفتن عرضه بر تقاضا برای نیروی کار)"، "عدم پرداخت حداقل دستمزد رسمی (شکاف میزان دستمزد واقعی و مقرری بیمهی بیکاری)" و "بنیهی اقتصادی محدود بنگاه های فعال در استان (ظرفیت اشتغال زایی پایین آنها)" به عنوان مهمترین علل افزایش مقرری بگیران بیمهی بیکاری شناسایی شد. برای ارزیابی دقیق راهکارهای شناسایی شده برای مسئله بیمهی بیکاری، چهار معیار «امکانپذیری اقتصادی» و سپس، «امکانپذیری محیطی»، «امکانپذیری اجرایی- اداری» و "مناسبت نهادی (هماهنگی با قوانین و مقررات کلی)" به ترتیب اهمیت مد نظر قرار گرفت. با در نظرگرفتن این چهار معیار، راهکارهای "بازنگری شرایط و سازوکار دریافت مقرری بیمهی بیکاری برای پیشگیری از تبانی کارگر و کارفرما"، "جذب سرمایه گذاری های خارج استان برای توسعهی اشتغال صنعتی استان"، "آموزش کارگران در خصوص انضباط کار و وجدان کاری با همکاری بنگاههای اقتصادی" و "تقویت حوزه روابط کار" به عنوان مهمترین راهکارهای مدیریت بهینهی بیمهی بیکاری پیشنهاد شد.
غلامحسین حسینینیا، شهرام مقدس فریمانی، هدا صفدری،
دوره ۶، شماره ۱۲ - ( ۱۰-۱۳۹۸ )
چکیده
زیرساخت کشاورزی شامل تمام خدمات اساسی و مورد نیاز برای رشد اقتصادی، ارتقای کارایی و عملکرد بازارهای وابسته به مواد غذایی و فیبری است. سرمایه گذاری در زیرساخت کشاورزی نیازمند مشارکت گسترده ی سازمان های مختلف در رابطه با زیرساخت های کشاورزی است. پژوهش حاضر با هدف شناسایی و اولویت بندی فرصت های سرمایه گذاری زیرساختی بر مبنای رهیافت مشارکت عمومی-خصوصی، به منظور توسعه ی کسب و کارهای کشاورزی است. این پژوهش از نوع کیفی بوده که با بکارگیری روش نمونه گیری هدفمند، ۱۶ نفر از خبرگان و کارآفرینان حوزه ی کشاورزی انتخاب شدند. پس از شناسایی زیرساخت های بخشها و زیربخش های مختلف کشاورزی، آنها بر پایه تکنیک تحلیل سلسله مراتبی با استفاده از نرم افزار Expert Choice ۱۱ مورد اولویت بندی قرار گرفت. نتایج نشان داد که فرصت های سرمایه گذاری زیرساختی و اولویت های آنها درکسب وکارهای کشاورزی به دو دسته زیرساخت عمومی شامل حمل و نقل، گاز، شهرک های کشاورزی و گلخانه ای و زیرساخت تخصصی کشاورزی شامل خاک/زمین، آب و خدمات تقسیم بندی می شوند. آسیب شناسی و توجه به حمل و نقل روستایی، اطلاع رسانی و آشناسازی کشاورزان با طرح کاداستر و طرح های به نژادی و اصلاح نژاد دام از پیشنهادهای این تحقیق بودند.
طاهر عزیزی خالخیلی، میثم منتی زاده،
دوره ۶، شماره ۱۲ - ( ۱۰-۱۳۹۸ )
چکیده
اشتغال دانشآموختگان بخش کشاورزی یکی از مهمترین دغدغههای جامعه، برنامهریزان و سیاستگزاران این بخش در کشور میباشد. در سالهای اخیر، بیکاریهای فزایندهی قشر تحصیلکرده کشاورزی نگرانیهای زیادی را برای دانشجویان رشتههای کشاورزی و خانوادههای آنها ایجاد کرده است، از این رو، پژوهش حاضر با هدف سنجش و ارزیابی نگرش و دیدگاه دانشجویان نسبت به آینده شغلیشان در سطح دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی ساری اجرا شده است. پژوهش حاضر از نوع تحقیقات توصیفی– همبستگی بوده و از فن پیمایش و ابزار پرسشنامه برای جمعآوری دادهها آن استفاده شده است. جامعه آماری شامل کلیه دانشجویان دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی ساری در مقاطع تحصیلی مختلف (۲۷۷۰N=) بوده که یک نمونه ۳۲۱ نفری از آنها با استفاده از روش نمونهگیری طبقه بندی شده تصادفی انتخاب شدند. روایی پرسشنامه بهوسیله متخصصان ترویج و آموزش کشاورزی مورد تأیید قرار گرفت و برای سنجش پایایی مقیاس های پرسشنامه از ضریب آلفای کرونباخ استفاده شد (دامنه ۷۲۳/۰–۸۸۱/۰). نتایج تحقیق نشان داد که نگرش دانشجویان نسبت به آینده شغلی در بخش کشاورزی در سطح متوسط بود. همچنین، نتایج آزمونهای مقایسه میانگین نشان داد که نگرش دانشجویان دختر و پسر، نگرش دانشجویان دانشکدههای مختلف و دانشجویان با وضعیت شغلی مختلف نسبت به آینده شغلیشان تفاوت آماری معنیداری نداشت که این نتیجه حاکی از فرصتهای شغلی متناسب برای جنسیتهای مختلف و رشتههای تحصیلی متفاوت دارد. دانشجویانی که حداقل آشنایی با رشته تحصیلی کشاورزی قبل از ورود به دانشگاه داشتند، نگرش مساعدتری نسبت به آینده شغلی در بخش کشاورزی داشته و دیدگاه روشنتری نسبت به فرصتهای شغلی پیش رو داشتند. نتایج تحلیل رگرسیونی دادهها حاکی از آن بود که نگرش دانشجویان نسبت به آینده شغلیشان تحت تأثیر متغیرهای حمایتی (میزان موافقت و حمایت اطرافیان از رشته تحصیلی) و تحصیلی (میزان مواجهه با مشکلات در دانشگاه، میزان مطالعه درسی و سابقه حضور در دانشگاه) میباشد.