علی احمدی فیروزجائی، لیلی احمدی، حمیده خلج، علی اکبر آقاجانی افروزی،
دوره ۹، شماره ۱۷ - ( بهار و تابستان ۱۴۰۱ )
چکیده
چکیده مبسوط
مقدمه و هدف: کسبوکارهای کشاورزی متعارف به علت استفاده بیش از حد از نهاده های خارجی تهدیدکننده خدمات اکوسیستم، سلامت محیط زیست و حیات بشر هستند. پافشاری بر ادامه این نوع کسبوکارها از یک سو معاش پایدار مردم روستایی را به خطر انداخته و از سوی دیگر حیات و سلامت جامعه شهری را نیز تهدید خواهد کرد؛ لذا برای مقابله با این تهدیدات پیشرو ایجاد و توسعه کسبوکارهای کشاورزی مبتنی بر رویکرد ارگانیک ضرورتی اجتناب ناپذیر به حساب می آید. پژوهش حاضر به دنبال این بوده تا ابتدا چالشهای ایجاد و توسعه کسبوکار تولید گندم ارگانیک را شناسایی و اولویت بندی کند و سپس راهکارهای مناسب برای برطرف کردن این موانع و چالشها را معرفی کند.
مواد و روش ها: مطالعه حاضر برای شناسایی و اولویت بندی موانع و راهکارها از تکنیک دلفی بهره گرفته است. با استفاده از روش نمونه گیری گلوله برفی، تعداد ۲۱ نفر از متخصصان جهاد کشاورزی استان مرکزی به عنوان خبرگان مشارکت کننده در دو مرحله اجرای تکنیک دلفی انتخاب شدند. داده های حاصل از مصاحبه نیمه-ساختارمند مربوط به مرحله اول با استفاده از تکنیک تحلیل محتوا کدگذاری و طبقه بندی شدند و سپس در قالب پرسشنامه طیف لیکرت تدوین و برای تعیین میزان اهمیت، مجدداً برای پاسخگویان ارسال شدند. برای پایان دادن به مراحل تکنیک دلفی از شاخص ضریب تغییرات و برای اولویت بندی متغیرها از شاخص وزن نرمال شده بهره گرفته شد.
یافته ها: نتایج نشان داد که فقدان سرمایه اولیه، فقدان حمایت دولت از تولید گندم ارگانیک به دلیل غلبه سیاست خودکفایی، بازاریابی نامناسب، دانش و مهارت ناکافی و انگیزه پایین کشاورزان در کنار دوره طولانی گذار به کشت ارگانیک و نبود پوشش بیمه ای مناسب به ترتیب به عنوان مهمترین چالشها معرفی شدند و مواردی چون تشکیل تعاونی تولید گندمکاران، پرداخت تسهیلات کم بهره، آموزش و ترویج، بیمه محصول و خرید تضمینی در کنار عرضه نهاده های مورد نیاز به ترتیب به عنوان مهمترین راهکارها معرفی شدند.
نتیجه گیری: در مطالعه حاضر مشکلات اقتصادی و سیاستی یعنی سرمایه اولیه ناکافی و فقدان حمایت دولت از تولید گندم ارگانیک به دلیل غلبه سیاست خودکفایی به ترتیب به عنوان مهمترین چالشهای ایجاد و توسعه کسبوکار تولید گندم ارگانیک معرفی شده اند. چالشهای دیگر، از جمله مشکلات بازاریابی، شناختی و روانشناختی تحت الشعاع این دو مسئله شکل گرفته و در جایگاههای بعدی قرار گرفتند. نکته جالب توجه این است که با توجه به چالشهای مطرح شده، یک راهکار اجتماعی یعنی سازماندهی گندمکاران در قالب یک تعاونی تولید به عنوان اولین و مهمترین راهکار برای مقابله با چالشها معرفی شده است؛ به طوری که سایر اقدامات دیگر مانند پرداخت تسهیلات، برگزاری دوره های آموزشی و ترویجی، بیمه محصول، خرید تضمینی محصول و تأمین و تهیه نهاده ها در بطن آن و از طریق آن تسهیل، تسریع و اجرایی می شوند.
رقیه رحمانی فیروزی، علی اکبر آقاجانی افروزی، علی احمدی فیروزجائی،
دوره ۱۰، شماره ۱ - ( بهار و تابستان ۱۴۰۲ )
چکیده
چکیده مبسوط
مقدمه و هدف: بحران همهگیری ویروس کووید-۱۹، حیات و بقای کسبوکارهای کوچک و متوسط را مورد تهدید جدی قرار داده است. به طوری که آنها برای بقا و حیات خود در این دوران از رویکردهای گوناگونی از جمله رویکرد نوآوری بهره گرفتند. کسبوکارهای کوچک و متوسط حوزه صنایع غذایی و تبدیلی کشاورزی نیز از قاعده مستثنی نبودند. مطالعه حاضر به دنبال این بوده است تا در درجه اول وضعیت نوآوری و قابلیت نوآوری را در سطح این کسبوکارها مورد مطالعه قرار دهد و سپس، تغییرات نوآوری محصول و بازاریابی در شرایط همهگیری کووید-۱۹ را بر اساس نوآوریهای سازمانی و فرآیند و قابلیت نوآوری تبیین نماید.
مواد و روشها: مطالعه حاضر از نوع پژوهشهای توصیفی– همبستگی است که با استفاده از تکنیک پیمایش میدانی در سطح حدود ۵۰۰ کسبوکار کوچک و متوسط در حوزه صنایع غذایی و تبدیلی کشاورزی در سطح استان مازندران در راستای دستیابی به اهداف پژوهش به اجرا درآمد. براساس جدول کریسی و مورگان و بهروش تصادفی ۲۱۷ کسبوکار به عنوان نمونه مورد مطالعه انتخاب شدند. ابزار گردآوری اطلاعات پرسشنامه ساختارمند در قالب طیف لیکرت پنج گزینهای بود که سؤالات آن از دو مطالعه گوندی و همکاران در سال ۲۰۱۱ و جایانی راجاپاتیرانا در سال ۲۰۱۸ اقتباس و استخراج شد. پاسخگویان شامل صاحبان کسبوکارها بودند که جمع آوری دادهها در میان آنها از طریق ایمیل و همچنین پرسش گری انجام گرفت.
یافتهها: میزان برخورداری صنایع مورد مطالعه از قابلیت نوآوری در حد خوب ارزیابی شد. کسبوکارهای مورد مطالعه در شرایط همهگیری کووید-۱۹ از نوآوریهای بازاریابی در حد خوب و از نوآوریهای سازمانی، فرآیند و محصول در حد متوسط بهره گرفتند. "استفاده از تکنیکها یا رسانههای جدید برای تبلیغ محصولات"، "توزیع مسئولیتها و استفاده از رویکرد مشارکتی در تصمیمگیری"، "تحول در فرآیندهای ساخت و تولید"، "افزایش کیفیت محصولات تولیدی از طریق استفاده از مواد اولیه با کیفیت" بهترتیب به عنوان مهمترین اقدامات نوآورانه انجامگرفته در حوزه بازاریابی، سازمانی، فرآیند و محصول شناسایی و معرفی شدند. سه متغیر نوآوری فرآیند، نوآوری سازمانی و قابلیت نوآوری در مجموع توانستند ۶۲ درصد از تغییرات نوآوری محصول و ۲۷ درصد از تغییرات نوآوری بازاریابی را تبیین نمایند. نوآوری سازمانی به عنوان مهمترین متغیر تأثیرگذار بر نوآوری بازاریابی معرفی شد. قابلیت نوآوری هم به عنوان مهمترین متغیر مؤثر بر نوآوری محصول معرفی شد.
نتیجهگیری: بر اساس نتایج مطالعه حاضر، بهتر است کسبوکارهای کوچک و متوسط در حوزه صنایع غذایی و تبدیلی کشاورزی برای بقا و رشد در شرایط کووید ۱۹ و شرایط مشابه بر نوآوریهای محصول و بازاریابی تکیه کنند. پیش شرط اصلی عملیاتی شدن نوآوری محصول در صنایع مورد مطالعه، بهبود قابلیت نوآوری در این کسبوکارها است و پیششرط اصلی عملیاتی شدن نوآوری بازاریابی در صنایع مورد مطالعه، ارتقای سطح نوآوری سازمانی در میان این کسبوکارها است. تجربیات حاصل از مطالعه حاضر میتواند راهنمای ارزشمندی برای سیاستگزاران، کارگزاران و صاحبان کسبوکارها برای فراهم نمودن زیرساختها و مقدمات مورد نیاز در اجرایی نمودن مؤلفههای پدافند غیرعامل برای مواجهه با بحرانهای مشابه باشد.