۵ نتیجه برای رزاقی بورخانی
طاهر عزیزی خالخیلی، فاطمه رزاقی بورخانی، مسعود یزدان پناه، علی عظیم زاده، مصطفی محسنی کیاسری،
دوره ۱۰، شماره ۱ - ( بهار و تابستان ۱۴۰۲ )
چکیده
چکیده مبسوط
مقدمه و هدف: با شیوع کووید ۱۹، کسب و کارهای وابسته به گردشگری در نواحی روستایی تحت تأثیر محدودیتهای اعمال شده در زمان شیوع این بیماری قرار گرفتند. هدف اصلی این پژوهش بررسی نقاط قوت، ضعف، فرصتها و تهدیدهای کسب و کارهای روستایی وابسته به گردشگری در همهگیری کرونا میباشد و به ارزیابی درونی و بیرونی کسب و کارهای روستایی وابسته به گردشگری و تبیین راهبردهای کاهش مخاطرات کرونا میپردازد.
مواد و روشها: در جامعه آماری پژوهش، ۱۲ نفر از کارشناسان، مدیران و مطلعان کلیدی بخش گردشگری استان مازندران با روش نمونهگیری هدفمند انتخاب شدند. تجزیه و تحلیل دادهها از طریق مصاحبههای نیمه ساختارمند حضوری و تلفنی و یادداشتبرداری از طریق فن تحلیل محتوای کیفی با رویکرد استقرایی و با نرمافزار مکس کیودا انجام شد. برای تعیین روایی از فن سهسویهسازی (مثلثسازی) شامل بهکارگیری منابع تأییدگر، محققان و روشهای متعدد در طی فرآیند جمعآوری و تحلیل دادهها و برای پایایی از هدایت دقیق جریان مصاحبهها، ایجاد فرآیند ساختارمند برای اجرا و تفسیر مصاحبهها و تشکیل کمیته تخصصی استفاده شده است.
یافتهها: یافتههای پژوهش در قالب چهار مضمون (مفهوم) اصلی نقاط قوت، نقاط ضعف، فرصتها و تهدیدها و ۱۹ زیرمضمون (کد) ارائه شد. نتایج تحلیل محتوای کیفی مبین ۴ نقطه قوت، ۵ نقطه ضعف، ۶ فرصت و ۴ تهدید در کسب و کارهای روستایی وابسته به گردشگری در مواجهه با کرونا بود. مطابق نتایج تحقیق ترویج فرهنگ بهداشت و سلامت فردی و گروهی، ظرفیتسازی و توانمندسازی جوامع محلی، مشکلات اقتصادی کاهش درآمد و بیکاری افراد و ریسـک سرمایهگذاری گردشگری بهترتیب مهمترین نقاط قوت، فرصت، ضعف و تهدید بیان شده است. این نتایج فرصتی را در اختیار مدیران و دستاندرکاران توسعه گردشگری روستایی قرار میدهد تا با رفع موانع، شرایط لازم را برای رسیدن و تداوم مدیریت و کاهش مخاطرات کووید ۱۹ در بخشهای مختلف کسب و کارهای روستایی و کشاورزی و زنجیره عرضه محصولات کشاورزی فراهم آورند.
نتیجهگیری: مطابق یافتههای تحقیق در راستای مدیریت کسب وکارهای روستایی وابسته به گردشگری، اهمیت زنجیره تأمین گردشگری با متنوعسازی فعالیتهای وابسته به گردشگری، توجه به رویکردهای نوآورانه برای گردشگری غذایی سالم با نقش فزاینده ترجیحات مصرفکننده و گردشگران، بکارگیری فناوریهای نوین در گردشگری سبز، توسعه خدمات گردشگری الکترونیکی، توسعه و حمایت از شرکتهای دانشبنیان و فناورانه در حیطه گردشگری کشاورزی و روستایی مانند گیاهان دارویی و گردشگری جنگلی، تخصیص کمکهای مالی و تسهیلات حمایتی با توجه به امکان بیمه حمایتی و بیکاری برای کسب و کارهای فردی فعالان گردشگری، ایجاد تعاونی و سازمانهای مردم نهاد و داوطلب متخصص در برنامهریزی محلی، ترویج و توسعه پروژههای گردشگری اجتماع محور و حمایت از آسیبپذیرترین افراد مناطق روستایی از مهمترین راهکارهای بهبود و مدیریت مخاطرات کرونا در کسب وکارهای وابسته به گردشگری میباشد.
فرهاد عزیزپور، فاطمه رزاقی بورخانی، مریم مختاری،
دوره ۱۰، شماره ۱ - ( بهار و تابستان ۱۴۰۲ )
چکیده
چکیده مبسوط
مقدمه و هدف: رویکرد یک روستا، یک محصول ۱(OVOP)، یک روستا را برای تولید یک محصول رقابتی و قابل فروش با توجه به منابع محلی خود برای دستیابی به درآمد فروش در بازار و اقتصاد محلی تقویت میکند. یک رویکرد توسعه اقتصادی جامعهمحور و مبتنی بر تقاضا و استفاده از منابع منطقهای، ظرفیت منطقهای با تأکید بر سه اصل اساسی محلی بودن و در عین حال جهانی اندیشیدن، اتکا به خود و خلاقیت و توسعه منابع انسانی میباشد. هدف اصلی این پژوهش، دسته بندی مؤلفههای تبیینکننده استقرار راهبرد یک روستا، یک محصول OV OP)) برای کارآفرینی از دیدگاه روستاییان در دهستان نهرمیان ازتوابع بخش زالیان شهرستان شازند می باشد.
مواد و روشها: پژوهش از نوع کاربردی و جامعه آماری آن شامل ۵۵۵۰ نفر از روستاییان دهستان نهرمیان میباشد. نمونه گیری به روش نمونهگیری چندمرحلهای تصادفی با انتساب متناسب انجام شد و حجم نمونه بر اساس فرمول کوکران به تعداد ۱۶۰ نفر تعیین گردید. ابزار تحقیق پرسشنامهای بود که تأیید روایی آن توسط متخصصان و کارشناسان صندوق کارآفرینی امید، کارشناسان توسعه روستایی سازمان جهاد کشاورزی و اعضای هیأت علمی رشته جغرافیا و برنامه ریزی روستایی دانشگاه خوارزمی و اعتماد و پایایی آن با آماره آلفای کرونباخ انجام شد. در بخش آمار تحلیلی با توجه به اهداف تحقیق، از روش تحلیل عاملی اکتشافی با نرم افزار SPSS استفاده گردید.
یافتهها: اولویت بندی شاخصهای تبیینکننده استقرار راهبرد OVOP برای کارآفرینی از دیدگاه روستاییان نشان داد شاخصهای"کیفیت تولیدات"، "فعالیت دارای مزیت رقابتی" و "تولید در سطح محلی برای بازار جهانی" اولویتهای اول و "خدمات ارتباطی و ICT"، "پشتیبانی دولت" و "مشارکت و تعاون در کشاورزی در اولویت های آخر بودهاست. مطابق نتایج تحلیل عاملی اکتشافی هفت عامل نوپذیری و خلاقیت، فروش و بازاریابی، مزیت نسبی و رقابتپذیری، سرمایه انسانی و اجتماعی، مشارکت اجتماعی، حمایتی- زیرساختی و کاهش شکاف اقتصادی مهمترین عوامل تبیین کننده استقرار راهبرد OVOP از دیدگاه روستاییان به دست آمدند. هفت عامل مذکور توانسته اند ۶۸/۲۷ درصد از کل واریانس متغیرها را تبیین نمایند.
نتیجهگیری: OVOP به عنوان یک استراتژی توسعه روستایی و محرک توسعه اقتصادی روستا مستلزم توجه به روستاهای نوآور و دانشبنیان در کاهش فقر نواحی روستایی است. در این راستا، توجه به هدف بهینهسازی مناسب از منابع محلی و تخصیص سرمایه و منابع مالی برای مدیریت کسبوکارهای محلی و سازماندهی تعاونیهای محلی با رویکرد خودباوری و خلاقیت حائز اهمیت است. از طرفی ترغیب و تشویق روستاییان برای تولید محصول محلی و حمایتهای دولت برای برچسبگذاری و برندسازی در زنجیره ارزش محصولات نقش مهمی در توسعه بازار بینالمللی و صادرات محصول و توسعه کارآفرینی روستایی دارد.
One Village & One Product
طاهر عزیزی خالخیلی، فاطمه رزاقی بورخانی، معصومه خواستی، فاطمه فرهادی،
دوره ۱۰، شماره ۲ - ( پاییز و زمستان ۱۴۰۲ )
چکیده
مقدمه و هدف: توسعه کسبوکار و اشتغالزایی یکی از نیازهای اساسی کشورهای در حال توسعه از جمله کشور ایران است. یکی از زمینههای که با توجه به بازارهای رو به رشد جهانی و همچنین شرایط اقلیمی و منابع آب و خاک استان مازندران میتواند در زمینه توسعه و اشتغال زایی در مناطق روستایی استان تاثیرگذار بوده و به بهبود شرایط کمک کند، توسعه کشت گیاهان دارویی در مناطق مستعد استان است. این تحقیق با هدف بررسی و تبیین عوامل مرتبط با توسعه کشت گیاهان دارویی در استان مازندران از دیدگاه کارشناسان به منظور بهبود وضعیت اشتغال کشاورزان طراحی و اجرا شد.
مواد و روشها: این تحقیق با پارادایم کمی و از نوع توصیفی- همبستگی است و از فن پیمایش برای جمع آوری دادهها استفاده گردید. جامعه آماری این پژوهش شامل تمامی کارشناسان مراکز جهاد کشاورزی دهستان در سطح شهرستانهای استان مازندران (۴۳۴ کارشناس) بودند. حجم نمونه مورد نیاز با استفاده از جدول نمونه گیری کرجسی و مورگان تعیین شد و از روش نمونهگیری ساده تصادفی برای انتخاب نمونه ها بهره گرفته شد. ابزار جمعآوری دادهها پرسشنامه بود که روایی آن با کسب نظرات گروهی از متخصصان ترویج و آموزش کشاورزی تایید گردید. پرسشنامه به صورت آنلاین و همین طور بخشی از آن به صورت چاپ شده برای کارشناسان انتخاب شده ارسال گردید و در نهایت ۱۶۶ پرسشنامه تکمیل شده جمع آوری و مورد تحلیل قرار گرفت. برای تعیین میزان نیاز و ضرورت توجه به هر کدام از عوامل مرتبط با توسعه کشت گیاهان دارویی و بهبود وضعیت اشتغال کشاورزان از الگوی نیازسنجی بوریچ استفاده شد.
یافتهها: بر اساس نتایج تحقیق از بین عوامل مرتبط با توسعه کشت گیاهان دارویی و بهبود وضعیت اشتغال کشاورزان در بُعد آموزش تولیدکنندگان اولویت اول میزان نیاز و ضرورت توجه به هر کدام از این عوامل از دیدگاه کارشناسان ارائه آموزش از طریق ایجاد مزارع الگویی مختص گیاهان داروئی بود. در بُعد عوامل نهادی و ساختاری از بین گویههای مورد بررسی اولویت اول میزان نیاز و ضرورت توجه از دیدگاه کارشناسان مربوط به گویه استانداردکردن بسته بندی تولیدات بود و گویه پرداخت تسهیلات مالی اعتباری با سود کم جهت به زیر کشت بردن گیاهان داروئی در مزارع در رتبه دوم جای گرفت.
نتیجهگیری: با توجه به نتایج تحقیق و در نظرگرفتن این نکته که اغلب کشاورزان استان با سن بالا و سنتی و ریسک گریز هستند ایجاد مزارع الگویی و مشاهده کردن امکان کشت و کار گیاهان دارویی و مزایای آن در شرایط منطقه به وسیله کشاورزان میتواند روی پذیرش و توسعه کشت گیاهان دارویی مؤثر باشد لذا، پیشنهاد میشود برنامه ریزان و سیاستگذاران سازمانهای متولی به خصوص جهاد کشاورزی ایجاد مزارع الگویی را در اولویت برنامههای خود قرار دهند. همچنین، ارائه تسهیلات و آموزش لازم به کشاورزان به وسیله نهادهای متولی مثل جهاد کشاورزی یا وزارت صنعت، معدن و تجارت که کشاورزان قادر باشند محصول تولیدی خود را با بسته بندی و ظاهر مناسب به بازارهای داخلی و خارجی عرضه کنند میتواند روی فروش مناسب و درآمدزایی کشاورزان بسیار تأثیرگذار باشد.
زبیده کوچکی، فاطمه رزاقی بورخانی، فاطمه قربانی پیرعلیدهی، طاهر عزیزی خالخیلی،
دوره ۱۱، شماره ۱ - ( بهار و تابستان ۱۴۰۳ )
چکیده
چکیده مبسوط
مقدمه و هدف: جهان با چالشهای زیستمحیطی بیسابقهای همچون تغییرات آب و هوا، از دست دادن تنوع زیستی، کاهش منابع و آلودگی مواجه است. این چالشها تهدیدی جدی برای رفاه انسان، توسعه اقتصادی و ثبات اجتماعی است. برای مقابله با این چالشها، نیاز به راهحلهای نوآورانه مانند کارآفرینی سبز وجود دارد که بتواند اثرات مثبت زیستمحیطی و اجتماعی و ارزش اقتصادی ایجاد کند. ازاینرو، همگام با توسعه پایدار اجتماعی و اقتصادی، کارآفرینی سبز برای کمک به نجات محیطزیست از نابودی، با حفظ پتانسیل اکوسیستم، سازگاری با تغییرات آب و هوا، مدیریت منابع آب و بهبود زنجیره ارزش کشاورزی، توسعه کشاورزی چند کارکردی و سلامت جامعه همراه است. همچنین، گلخانهها میتوانند گزیداری برای تبدیل و حفظ یک کسبوکار تجاری و پایدار در طول زمان ارائه دهند. با افزایش روزافزون سیستمهای تولید گلخانهای نگرانیهای زیستمحیطی در رابطه با مصرف انرژی مرتبط با کنترل دما (گرمایش/سرمایش)، مدیریت منابع آب، استفاده بیش از حد از کودها و مواد شیمیایی کشاورزی افزایش یافته است. کارآفرینی سبز در گلخانه با ایجاد فرصتهای اقتصاد سبز به کاهش انتشار گازهای گلخانهای، پایداری زیستمحیطی و افزایش بهرهوری کمک میکند. توجه به کشتهای گلخانهای و توسعه آن از بهترین شیوهها برای تغییر الگوی کشت از سنتی به علمی در استانهای خشک و نیمهخشک ایران با منابع آبی محدود از جمله استان گلستان است که نقش مهمی در افزایش تولید، اشتغال، درآمد و بهرهوری در مصرف آب و تأمین امنیت غذایی پایدار و امنیت آبی دارند. با برتری اقلیم خشک و نیمهخشک استان گلستان بهدلیل افزایش دما، وابسته بودن کشاورزی به دیمکاری، محدودیت منابع آبی، کاهش بارندگی، نیاز به صرفهجویی و تغییر کشت، ترویج و توسعه سیستمهای کشت گلخانهای برای تداوم کشت با رعایت ملاحظات زیستمحیطی ضروری است. هدف اصلی این تحقیق بررسی دستاوردهایی است که از طریق استقرار کارآفرینی سبز در راستای ملاحظات پایداری در واحدهای تولید گلخانههای سبزی و صیفیجات تحقق مییابد.
مواد و روشها: پژوهش حاضر، از منظر هدف از نوع کاربردی و از لحاظ شیوه گردآوری دادهها، توصیفی و از نوع استنباطی با تحلیل ماتریس واریانس و از نظر زمان از نوع مقطعی است. جامعه آماری مطالعه، شامل تمامی گلخانهداران تولید سبزی و صیفیجات استان گلستان است که به صورت تمامشماری حدود ۷۰ نفر انتخاب شدند. ابزار جمعآوری اطلاعات پرسشنامه بود که به صورت میدانی و مصاحبهای تکمیل شد، پایایی درونی با استفاده از محاسبه آلفای کرونباخ و نیز پایایی ترکیبی بررسی شد. روایی (صوری و محتوایی) پرسشنامه بر اساس نظر جمعی از کارشناسان و متخصصان کارآفرینی و محیطزیست و اعضای هیئت علمی دانشگاه تأیید گردید. روایی همگرا و واگرا مدل به ترتیب با استفاده از شاخص میانگین واریانس استخراجشده و ماتریس فورنل و لارکر تأیید گردید. برای تحلیل دادهها از روش تحلیل عاملی تأییدی مبتنی بر روش حداقل مربعات جزیی با نرمافزار Smart PLS نسخه ۳,۰ استفاده شد.
یافتهها: هدف اصلی این پژوهش، دستهبندی مؤلفههای تبیینکننده استقرار کارآفرینی سبز از دیدگاه گلخانهداران سبزی و صیفی در استان گلستان با روش تحلیل عاملی تاییدی بود. متغیرهای مورد استفاده برای شناسایی دستاوردهای کارآفرینی سبز شامل دو گروه از متغیرهای آشکار و متغیرهای پنهان (نهفته) بودند. در مجموع شاخصهای دستاورد با ۱۸ گویه و ۶ مؤلفه وارد تحلیلعاملی تأییدی شد. مطابق تحقیق دستاوردهای استقرار کارآفرینی سبز در راستای دستیابی به توسعه پایدار کارآفرینی روستایی در سه بعد اقتصادی، اجتماعی و زیستمحیطی بررسی شدهاست که مؤلفههای اصلی دستاوردهای کارآفرینی سبز براساس ضریب مسیر به ترتیب شامل ۶ مؤلفه: (۱) ترویج رفتار سلامت ایمنی جامعه (با ضریب مسیر ۰/۸۳۳)؛ (۲) مشارکتپذیری و توانمندسازی کشاورزی (با ضریب مسیر ۰/۸۱۴)؛ (۳) رضایت و اعتماد مصرفکننده (با ضریب مسیر ۰/۶۳۲)؛ (۴) تضمین بازار محصول (با ضریب مسیر ۰/۵۵۳)؛ (۵) رقابتپذیری در بازار (با ضریب مسیر ۰/۴۴۲)؛ و (۶) ترویج مدیریت عملیات سبز (با ضریب مسیر ۰/۳۷۰) میباشد.
نتیجهگیری: کارآفرینی سبز نوعی از کارآفرینی همراه با نوآوری است که در راستای بهرهبرداری از فرصتهای خلاقانه برای منافع اقتصادی در جامعه، با رعایت اصول توسعه پایدار و حفظ محیطزیست و مصرف بهینه به بهبود کیفیت زندگی جوامع کمک میکند. لذا، برای دستیابی به این هدف لازم است کارآفرینی سبز در بستر آموزش و ترویج با فرهنگسازی و تبلیغات رسانهای در زمینه برندهای محصولات سالم داخلی به فرهنگسازی و آگاهی بخشی به محصولات سبز و افزایش تقاضای محصول سبز کمک کند و نیز حمایتهای نهادی و دولتی با پرداخت یارانه به نهادههای تولید سالم مانند سموم آلی و ارگانیک و بذرهای اصلاحشده و یارانه تجهیزات آبیاری مانند آبیاری قطرهای و آزمایش خاک و باقیمانده سموم شیمیایی برای ترغیب کشاورزان به تولید محصول سبز صورت گیرد. همچنین هماهنگی بخشهای مختلف دولتی و خصوصی، توسعه شبکهسازی محلی، ترویج اشتغال زنان و جوانان محلی، حمایت از تعاونیهای تولید محصول سبز، ترویج بیمه محصولات سالم، دسترسی به بازار الکترونیکی خرید و فروش محصولات سبز میتوانند بهطور همافزا در راستای دستیابی به دستاوردهای توسعه پایدار اقتصادی، اجتماعی و زیستمحیطی کارآفرینی سبز مؤثر باشند.
ذکتر طاهر عزیزی خالخیلی، دکتر میثم منتی زاده، دکتر فاطمه رزاقی بورخانی،
دوره ۱۲، شماره ۱ - ( بهار و تابستان ۱۴۰۳ )
چکیده
مقدمه و هدف: توسعه روستایی، توسعه کشاورزی پایدار و تأمین امنیت غذایی پایدار جامعه مستلزم حفاظت از منابع پایه است. الگوی کشت محصولات کشاورزی نقش بسیار مهمی در حفظ کیفیت این منابع دارد. در طول چند دهه اخیر، علاوه بر تغییرات اقلیمی، الگوی کشت نادرست باعث تخریب منابع آب و خاک و ریسک درآمدی بالاتر کشاورزان در سطح کشور شده است. مطابق تأکید اسناد بالادستی، وزارت جهاد کشاورزی با تدوین و ابلاغ الگوی کشت متناسب مناطق مختلف کشور مبتنی بر آمایش سرزمینی در تلاش است تا با تغییر الگوی کشت زراعی و باغی، دستیابی به خودکفایی و امنیت غذایی و درآمد کشاورزی پایدار از طریق مدیریت صحیح و بهینه منابع پایه تسهیل گردد. در این راستا، در پژوهش حاضر ضمن تبیین میزان تمایل کشاورزان به اجرای الگوی کشت پیشنهادی استان، عوامل مؤثر بر آن نیز از طریق تحلیل علّی شناسایی شده است.
مواد و روشها: این پژوهش از لحاظ هدف کاربردی و از نظر نوع تحقیق، کمّی و با استفاده از فن پیمایش و ابزار پرسشنامه انجام شد. جامعه آماری مورد مطالعه کشاورزان شهرستان ساری در استان مازندران به تعداد ۴۴۱۷۳ نفر بودند. تعداد نمونه با استفاده از جدول تعیین حجم نمونه کرجسی و مورگان، ۳۳۸ نفر محاسبه شده و برای نمونهگیری از روش نمونهگیری تصادفی طبقهبندی شده استفاده شد. روایی صوری پرسش نامه توسط اساتید دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی ساری و کارشناسان جهاد کشاورزی استان و پایایی آن توسط یک مطالعه راهنما و آزمون آلفای کرونباخ مورد تأیید قرار گرفت.
یافتهها: نتایج تحقیق نشان داد که کشاورزان متمایل به اجرای الگوی کشت پیشنهادی استان در سطح مزارع و باغات خود بودند. کشاورزان به کشت ارقام متحمل به خشکی، پرمحصول و زودرس محصولات مختلف (مثل برنج و گندم)، استفاده از شیوه های آبیاری تحت فشار (بارانی، قطرهای، نواری)، به کارگیری ارقام و بذرهایی با مصرف کم آب، کشت دانه های روغنی (مثل کلزا، سویا، آفتابگردان و گلرنگ)، تمایل بیشتری داشتند. کمترین میزان تمایل کشاورزان نیز به کشت برنج به صورت خشکهکاری، کشت نباتات علوفهای کم آب بر (مثل تریتیکاله و سورگوم)، و کشت حبوبات در مناطق دیم بود. کشاورزان نگرش مساعدی به الگوی کشت پیشنهادی داشته و ضمن تأکید بر متناسب بودن آن با شرایط آب و هوایی و دانش بومی خود، اعتقاد داشتند که این الگوی کشت می تواند به حفاظت از منابع آب و خاک کمک کرده و تولید و درآمد پایدار آنها را تضمین نماید. نتایح تحلیل علّی حاکی از آن بود که حمایتهای محیطی، نگرش، دانش فنی، میزان ارتباط با کارشناسان سازمان جهاد کشاورزی، و هنجارهای اجتماعی مساعد، در مجموع توانستند ۳۸ درصد از تغییرات در تمایل کشاورزان به اجرای الگوی کشت پیشنهادی استان را پیشبینی نمایند. هنجارهای اجتماعی، خودکارآمدی و حمایت محیطی نیز بر نگرش کشاورزان به الگوی کشت پیشنهادی مؤثر بودند. همچنین، خودکارآمدی از یک سو متأثر از دانش فنی کشاورزان بوده و از سوی دیگر بر روی نگرش کشاورزان به تغییر الگوی کشت مؤثر بود. بدین معنا که ارتقای دانش فنی به افزایش احساس توانمندی در اجرای الگوی کشت پیشنهادی کمک کرده و منجر به نگرش مساعد نسبت به آن شده است.
نتیجهگیری: برنامه تغییر الگوی کشت زمانی میتواند موفق باشد که متناسب با شرایط مزرعهای و خواست کشاورزان باشد. ارزیابی دورهای این برنامه از دیدگاه مخاطبان اصلی آن، یعنی کشاورزان و روستائیان میتواند بازخوردهای مناسبی جهت اصلاح و بهبود برنامه در سالهای آتی ارائه دهد. از آنجائی که تغییر الگوی کشت صرفاً فنی نبوده و دارای ابعاد و زمینههای اجتماعی-اقتصادی متعددی میباشد، زمانبر بوده و نیاز به پشتیبانی و حمایتهای محیطی دارد. بر مبنای نتایج تحقیق، پشتیبانی اعتباری، مالی و ساختاری از قشر کشاورزان، بهرهگیری از ظرفیت کشاورزان پیشرو و افراد مرجع روستایی برای تشویق سایرین، ارتقای دانش فنی آنها از طریق برنامههای آموزشی-ترویجی، گسترش ارتباطات کشاورزان با کارشناسان کشاورزی در سطح مزرعه، میتواند کشاورزان را ترغیب به اجرای الگوی کشت پیشنهادی استان در سطح مزارع نماید. در واقع، حمایت های دولتی از طریق اعطای وام های بانکی کمبهره بلندمدت ضمن جبران کاهش درآمد مقطعی عدم کشت محصولات آبدوست، به کشاورزان کمک میکند تا اقدامات حفاظتی آب و خاک بیشتری مثل آبیاری تحت فشار را در سطح مزرعه خویش اجرا کنند. همراه سازی نخبگان و رهبران روستایی با برنامه تغییر الگوی کشت در نشر و مقبولیت اجتماعی آن تأثیرگذار خواهد بود. اجرای آزمایشی برنامه الگوی کشت جدید در سطح مزارع کشاورزان پیشرو، انتخاب و ترویج مزارع نوآور و بهرهور در این زمینه، معرفی سایت های الگویی و نمونه با حضور محققان و مروجان، به گسترش الگوی کشت در سطح منطقه کمک خواهد کرد. بنابراین، اجرای برنامه های انتقال یافته تحقیقاتی و روز مزرعه با محوریت تغییر الگوی کشت و معرفی کشت های جایگزین نیز بایستی در دستور کار قرار گیرد.