چکیده مبسوط
مقدمه و هدف: مهمترین و ارزشمندترین منبع استراتژیک سازمان ها منابع انسانی توانمند و خلاق آن به شمار می آیند که سایر منابع سازمان و حتی فناوری پیشرفته، بدون حضور آنان ناتوان و ضعیف تلقی می شوند. نیروی انسانی توانمند، امکان افزایش تولید و ارزش افزوده و به تبع آن توسعه سازمان را فراهم می آورد. غفلت و بی توجهی به این عامل مهم می تواند از دلایل توسعه نیافتگی در برخی از کشورهای در حال توسعه باشد. سرمایه گذاری در سرمایه انسانی و افزایش سهم آن در کل سرمایه گذاری کشور، باعث بهره برداری بهتر از سرمایه فیزیکی می گردد و عامل مهمی در فرآیند رشد و توسعه اقتصادی به شمار می رود. به منظور استفاده حداکثری از نیروی انسانی، سازمان باید بتواند این دارایی ارزشمند را به طور صحیح و بهینه مدیریت کند. برقراری و اجرای رویکرد راهبردی توانمندسازی منابع انسانی توانسته است برای سازمان ها مزیت رقابتی ایجاد کند و منجر به بهبود عملکرد و ایجاد ارزش افزوده شود و به اجرای طرح های کیفیت جامع کمک کند. اهمیت منابع انسانی ماهر امروزه بر کسی پوشیده نیست و سازمان ها برای بقاء در محیط پیچیده و پرچالش به نیروی انسانی توانمند نیازمند هستند. توانمندسازی و نیز توسعه منابع انسانی رویکردی است مدیریتی که در آن به کارکنان اختیار داده می شود خودشان تصمیم گرفته و همچنین بتوانند در تصمیمات سازمان خودشان، مشارکت نمایند. منابع انسانی، مهمترین عامل کارآفرینی و نوآوری در هر کشوری محسوب می شود و تردیدی نیست که رشد و توسعه هر کشوری در بهبود و پرورش و توانمندسازی منابع انسانی آن نهفته است. کارکنان توانایی ها و استعدادهای بسیاری دارند که باید از طریق توانمندسازی شکوفا گردد. توانمندسازی در ارتقای رضایت شغلی و به تبع آن رضایت مشتری تأثیر چشمگیری دارد. همچنین توانمندسازی به عنوان یک مفهوم ذهنی و نگرشی تاثیر به سزایی در عملکرد و بهره وری سازمان و اثربخشی آن دارد و با توانمندسازی به عنوان یکی از رویکردهای توسعه منابع انسانی در چند دهه اخیر تحولاتی مثبت در زمینه فعالیت های سازمانی کارکنان ایجاد شده است. این تحولات باعث استفاده مناسب سازمان ها از نیروی انسانی شده است. لذا توانمندسازی کارکنان در پیشرفت و توسعه عملکردی سازمان نقش مهمی دارد. در حقیقت شناسایی شاخص ها برای ارزیابی راهبردهای مدیریتی به منظور توانمندسازی کارکنان می تواند اطلاعات مدیران ارشد را جهت ارزیابی و یافتن بهترین راهبرد در این زمینه کمک نماید. هدف پژوهش حاضر بررسی شاخص ها و معیارهای مطرح در ارزیابی راهبردهای مدیریتی به منظور توانمندسازی کارکنان می باشد.
مواد و روشها: پژوهش حاضر براساس هدف یک پژوهش کاربردی و براساس ماهیت روش، جزء تحقیقات توصیفی تحلیلی و از نظر شیوه گردآوری داده ها یک پژوهش پیمایشی (میدانی) است. در پژوهش حاضر داده های گرداوری شده از طریق پرسشنامه ساده و پرسشنامه ماتریسی از خبرگان گرداوری شد و سپس در سه مرحله تحلیل میانگین، تحلیل شانون و تحلیل تلفیفی تجزیه و تحلیل شد. جامعه آماری شامل صاحب نظران و خبرگان حوزه منابع انسانی شرکت بود و با توجه به تعداد محدود جامعه، برای تعیین نمونه در این پژوهش از روش نمونه گیری غیرتصادفی گلوله برفی استفاده شد. نمونه ها ۲۱ نفر از خبرگان هستد.
یافتهها: یافته ها نشان داد که براساس تکنیک میانگین، اعتماد به نفس دارای (W=۰,۱۸) و رضایت شغلی (W=۰,۱۷) در رتبه اول و دوم قرار دارند. براساس تکنیک شانون خلاقیت دارای (W=۰,۲۱۹) و سپس تهعد (W=۰,۱۴۳) در رتبه اول و دوم قرار دارند. همچنین براساس تحلیل تلفیقی داده های به دست آمده تکنیک شانون و میانگین موزون معیارهای رضایت شغلی دارای (W=۰,۱۶) و اعتماد به نفس (W=۰,۱۴) به عنوان اولویت اول و دوم در رتبه بندی ارزیابی راهبردهای توانمندسازی کارکنان به منظور پایداری و توسعه کسب و کار قرار گرفتند.
نتیجهگیری: با توجه به خروجی تکنیک تلفیقی دو مؤلفه مهم رضایت شغلی و اعتماد به نفس به عنوان مهمترین معیار در ارزیابی راهبردهای توانمندسازی کارکنان باید مورد توجه قرار گیرد زیرا کارکنان توانمند کسانی هستند که از شغل خود راضی هستند و اعتماد به نفس بیشتری نسبت به همکاران و هم ردیفان خود دارند. به مدیران و تصمیم گیرندگان شرکت پیشنهاد می شود از طریق پیاده سازی راهبردها و سیاست های مختلف، رضایت شغلی و اعتماد به نفس را در کارکنان خود تقویت کنند و از این طریق توانمندسازی آن ها را جهت توسعه کسب و کار عملیاتی کنند. اعتماد به نفس از خصوصیات برجسته و مهم نیروهای توانمند و کارآفرین است. به منظور توانمندی کارکنان و شکوفایی توانایی و استعدادهای درونی آنها نیاز است حس اعتماد به نفس تقویت و مورد توجه قرار گیرد. تمامی تلاش های سازمانی به منظور توانمندی کارکنان و پرورش و توسعه آنها بدون ایجاد و تقویت حس اعتماد به نفس بیهوده است. به تعبیر دیگر توانمندی کارکنان در بستر اعتماد به نفس شکل می گیرد. رضایت شغلی عاملی برای تعهد و تلاش بیشتر کارکنان در سازمان است. رضایت شغلی روحیه کارکنان را جهت توانمندی و افزایش مهارت و همچنین توسعه و پیشرفت سازمانی تقویت می کند و ارتقا می بخشد. عدم رضایت شغلی و نارضایتی شغلی هر دو برای توانمندسازی سم مهلک و تخریب کننده محسوب می شود که باید به شدت از عوامل ایجاد کننده آن ها در سازمان پرهیز کرد. لذا تمامی سیاست ها و راهبردهای کارافرینی و توانمندی کارکنان در شرکت دنون لبنی پارس باید براساس شاخص و معیارهایی از جمله اعتماد به نفس و رضایت شغلی مورد ارزیابی قرار گیرد.