۲۶ نتیجه برای اشتغال
سید مهدی میردامادی، مسعود حکمت، تورج تورج بنیادی بالاده، احمد حاکمی فر،
دوره ۱، شماره ۲ - ( ۲-۱۳۹۳ )
چکیده
هدف از انجام این مطالعه بررسی ویژگیهای جامعهشناختی و تأثیر آن بر توسعه کارآفرینی مدیران
تعاونیهای تولید کشاورزی استان قزوین بود. روش تحقیق، توصیفی- همبستگی و تحلیلی از نوع علّی، ارتباطی می باشد. جامعه آماری این تحقیق شامل کلیه مدیران عامل تعاونیهای تولید و کشاورزی استان قزوین میباشد، که با توجه به محدود بودن تعداد تعاونیها از روش سرشماری استفاده شده است (۸۶ N= ) . بهمنظور بررسی روایی ابزار تحقیق، از روش پانل متخصصان بهره گرفته شد. پایایی پرسشنامه از طریق ضریب کرونباخ آلفا مورد بررسی قرار گرفت که برای بخشهای مختلف پرسشنامه بالای ۸۵/۰ برآورد گردید. جهت بررسی ارتباط میان متغیرها از ضریب همبستگی اسپیرمن استفاده شد و برای متغیرهای اسمی دوسطحی و چند سطحی به ترتیب از آزمون منویتنی و کراسکالوالیس استفاده شد. همچنین، جهت بررسی تأثیر تعاملی عمده متغیرهای مستقل بر متغیر وابسته از رگرسیون چندگانه به شیوه گام به گام استفاده شد و جهت مشخص شدن اثرات مستقیم و غیرمستقیم متغیرهای مستقل بر متغیر وابسته از تحلیل مسیر بهر گرفته شد. نتایج بدست آمده نشان داد که سه متغیر ویژگیهای جمعیتشناختی، ویژگیهای موفقیت کارآفرینان، توجه و تأکید بر اهمیت سرمایهگذاری در تعاونیها بهعنوان یک بخش مهم از اقتصاد توانستد که ۲/۴۰ درصد از تغییرات متغیر وابسته را تبیین کنند. نتایج حاصل از تحلیل مسیر نشان داد که متغیر ویژگیهای مهارتی کارآفرینان جهت موفقیت به صورت مستقیم و غیرمستقیم بیشترین تأثیر را روی متغیر وابسته دارد.
حمید امیرنژاد، محمدمهدی مردانشاهی، مریم اسدپورکردی،
دوره ۲، شماره ۳ - ( ۸-۱۳۹۴ )
چکیده
در بسیاری از کشورهای توسعهیافته و در حال توسعه، بخش کشاورزی نقش مهمی در تولید غذا، ایجاد اشتغال و مبادلات تجاری دارد. همچنین، مبحث اشتغال و پیچیدگیهای آن در جامعه امروز ایران توجه بسیاری از دولتمردان، کارشناسان را به خود جلب کرده است. از آنجا که سرمایهگذاری و ارزش افزوده بخش کشاورزی از جمله مهمترین عوامل مؤثر بر اشتغال میباشد لذا در این تحقیق، طی دوره زمانی ۱۳۶۵-۱۳۹۱ به بررسی اثرات بلندمدت و کوتاهمدت این دو عامل بر اشتغال بخش کشاورزی پرداخته شده است. برای برآورد مدل جهت دستابی به هدف مطالعه، از روش اقتصادسنجی و الگوی خودرگرسیونی با وقفه توزیعی (ARDL) استفاده شده است. نتایج برآوردها نشان داد که در بلندمدت ارتباط بین ارزش افزوده با اشتغال بخش کشاورزی منفی بوده ولی با سرمایهگذاری رابطه مستقیم بدست آمده است. در کوتاهمدت تنها عامل سرمایهگذاری معنیدار شده و اثر مستقیمی بر اشتغال داشته است. به طوری که در بلندمدت، یک میلیارد ریال افزایش در ارزش افزوده باعث کاهش اشتغال به میزان ۵۶ نفر و یک میلیارد ریال افزایش در سرمایهگذاری باعث افزایش اشتغال به میزان ۸۸ نفر میشود. ارتباط منفی ارزش افزوده با اشتغال حاکی از آن است که در فرآیند توسعه کشاورزی از میزان اشتغال کاسته میشود. همچنین، از آنجا که سرمایهگذاری در بخش کشاورزی هم در بلندمدت و هم در کوتاهمدت اثر مثبت و معنیداری بر اشتغال این بخش دارد، پیشنهاد میشود با سرمایهگذاری در زیرساختهایکشاورزی امکان ایجاد فرصتهای شغلی در این بخش فراهم گردد.
یدالله رجائی، شقایق خیری، محمدباقر سلیمی،
دوره ۲، شماره ۳ - ( ۸-۱۳۹۴ )
چکیده
هدف از تحقیق حاضر بررسی نقش تسهیلات پرداختی بانک کشاورزی به بنگاههای زود بازده (SME) در ایجاد تولید و اشتغال در بخش کشاورزی در شهرستانهای ابهر و خرمدره میباشد. روش تحقیق حاضر از نوع توصیفی- همبستگی میباشد. جامعه آماری شامل کلیه دریافتکنندگان تسهیلات سرمایهای در طی سال های ۱۳۹۱-۱۳۸۴ با مبالغ بیش از ۵۰ میلیون ریال از بانک کشاورزی بودند که با استفاده از روش نمونهگیری طبقهای با انتساب متناسب ۱۳۵ نفر انتخاب شدند. جهت تعیین حجم نمونه از فرمول کوکران استفاده شد. از ابزار پرسشنامه محققساخت جهت گردآوری دادهها استفاده گردید که روایی ظاهری و محتوایی بر اساس نظرات متخصصین مربوطه تأیید شد و پایایی با استفاده از فرمول کرونباخ محاسبه و (&alpha=۰,۷۵-۰.۸۰) به تأیید رسید. نتایج تحقیق نشان داد پاسخگویان به میزان زیادی اذعان داشتند که تسهیلات استفاده شده منجر به توسعه کشاورزی و نیز سبب افزایش تولید و کسب درآمد بیشتر بنگاه شده است. آزمون t همبسته نشان داد درآمد پاسخگویان قبل و بعد از دریافت تسهیلات تفاوت معنیداری در سطح ۵ درصد داشته است و بر اساس میانگینهای حاصله پس از دریافت تسهیلات درآمد پاسخگویان افزایش داشته است.
حسین آگهی، فاطمه قربانی پیرعلی دهی، سمیره صی محمدی،
دوره ۲، شماره ۴ - ( ۱-۱۳۹۴ )
چکیده
خوداشتغالی یکی از بهترین گزینهها جهت آماده نمودن فراگیران نظام آموزش عالی جهت اشتغال در بازار کار و برخورد با مشکل بیکاری است اما موانعی بر سر راه آن وجود دارد. هدف پژوهش حاضر بررسی موانع خوداشتغالی از دیدگاه دانشجویان تحصیلات تکمیلی پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه رازی کرمانشاه است. رویکرد کلی تحقیق کمی و به لحاظ هدف کاربردی است. جامعهی آماری تحقیق را ۴۷۰ نفر از دانشجویان تشکیل دادند. بر اساس روش نمونهگیری طبقهای تصادفی ۵۲ نفر دانشجویان دکتری و ۱۶۰ نفر از دانشجویان کارشناسی ارشد به منظور انجام مطالعه انتخاب شدند. برای جمعآوری داده، از پرسشنامهی محقق ساخته استفاده شد. روایی پرسشنامه توسط افراد صاحبنظر(اساتید گروه ترویج و توسعهی روستایی دانشگاه رازی و برخی از کارشناسان کارآفرینی در استان) و پایایی آن نیز با محاسبهی ضریب آلفای کرونباخ (۸۶/۰= α) تأیید شد. برای تجزیه و تحلیل نتایج از تحلیل عاملی اکتشافی و نرمافزار SPSS استفاده شد. بر اساس نتایج تحلیل عاملی اکتشافی چهار عامل آموزشی، ساختاری- سیاستی، شخصیتی و اجتماعی- اقتصادی جزء موانع خوداشتغالی از دیدگاه دانشجویان هستند که ۷۶/۵۵ درصد از واریانس کل را تبیین میکنند. برگزاری جلسات مشترک دانشجویان با بخش خصوصی، آشنا نمودند. دانشجویان با قوانین کسبوکار کشاورزی و تنظیم محتوای آموزشی بر اساس نیازهای بازار کار برای بهبود وضعیت خوداشتغالی در آینده پیشنهاد میشود.
بهمن خسروی پور، منا درانی،
دوره ۳، شماره ۵ - ( ۵-۱۳۹۵ )
چکیده
هدف از پژوهش حاضر شناسایی چالشها و معضلاتی است که دانشجویان دوره کارشناسی در هنگام گذراندن این واحد درسی، با آن مواجه میشوند. چارچوب فکری حاکم بر پژوهش حاضر تلفیقی (کیفی- کمی) میباشد. جامعه مورد بررسی در بخش کیفی و کمی کلیه دانشجویان سال آخر (۹۵-۹۴) دوره کارشناسی دانشگاه کشاورزی و منابع طبیعی رامین خوزستان است که با استفاده از روش نمونهگیری هدفمند تعداد ۳۰ نفر از دانشجویان انتخاب و تا زمان رسیدن به اشباع تئوریک فرآیند جمعآوری دادهها در بخش کیفی به طول انجامید. لازم به ذکر است که از فن مصاحبه عمیق فردی، بهمنظور جمعآوری دادهها و از نرمافزار NVIVO به منظور تجزیه و تحلیل داده ها استفاده شد. یافتههای حاصل از بخش کیفی پرسشنامه محقق ساختهای جهت سنجش بخش کمی طراحی و با استفاده از نرمافزار SPSS تجزیه و تحلیل دادهها انجام شد. یافتهها نشان میدهد در بخش کیفی عوامل بسیاری مانع از تحقق اثربخش دورههای کارآموزی از دیدگاه دانشجویان شده بهگونهای که عواملی از قبیل دیوانسالاری اداری، نبود امکانات و تجهیزات، عدم تعریف برنامه آموزشی مشخص بهمنظور گذراندن این دوره، عدم بار علمی و عملی مناسب این دورهها، از موانع اثربخش این دورهها است. در بخش کمی نیز عواملی از قبیل زمانبندی نامناسب، برنامه آموزشی ضعیف، امکانات و تجهیزات ضعیف اولویتهای اول را به خود اختصاص دادند. در نهایت، پیشنهاد میشود پیوسته مسئولین به ارزشیابی دورههای برگزارشده بپردازند که از نتایج آن بتوانند در برنامهریزی دورههای آتی استفاده نمایند.
آرمان بخشی جهرمی، راضیه نامدار، لادن شفیعی،
دوره ۴، شماره ۸ - ( ۱۰-۱۳۹۶ )
چکیده
پژوهش حاضر با هدف تحلیل وضعیت و موانع اشتغال دانش آموخته های رشته های کشاورزی دانشگاه علمی- کاربردی کرمان به مرحله ی اجرا در آمد. جامعه آماری شامل تمامی ۲۸۰ دانش آموخته مقطع کاردانی چهار رشته ی پرورش گاو و گاومیش، تکنولوژی تولیدات باغی، تولید و فرآوری پسته، و تولید و بهره وری گیاهان داروئی است که درسال های ۱۳۸۱ لغایت ۱۳۸۵ از دانشگاه علمی- کاربردی کرمان دانش آموخته شده اند. جمع آوری اطلاعات مورد نیاز در دو مرحله و به دو روش استخراج از پرونده آموزشی و پرسشنامه انجام شد. در نهایت، تعداد ۱۸۸ پرسشنامه تکمیل و عودت داده شده با نرم افزار SPSS بررسی و تحلیل گردید. روایی صوری پرسشنامه به تائید پنج متخصص ترویج و آموزش کشاورزی رسید و از روش آلفای کرونباخ برای محاسبه و سنجش پایایی شاخص های مورد مطالعه، استفاده گردید که مقدار آنها در دامنه ۸۹/۰ و ۹۴/۰ محاسبه شد. بر اساس آزمون آماری کروسکال والیس، تفاوت آماری معنی داری بین گرایش های مختلف در خصوص وجود بازار کار برای رشته های تحصیلی شان و همچنین در خصوص اهمیت رشته آنها برای جامعه به دست نیامد. نتایج آزمون رگرسیون لجستیک نشان داد متغیرهای وارد شده در مدل شامل رشته تحصیلی، جنسیت، سن، سهمیه پذیرش و نوع دیپلم توانستند ۳۲ درصد از تغییرات مربوط به متغیر اشتغال را تبیین کنند. براساس نتایج روش تحلیل عاملی، موانع اشتغال از دیدگاه پاسخگویان پس از تحلیل به عوامل فردی- دانشگاهی، موانع ساختاری- مالی و موانع سنتی- فرهنگی دسته بندی شد. که این موانع در مجموع قادر به تبیین ۲۱۵/۵۶ درصد از واریانس کل بودند. همچنین نتایج مقایسه میانگین نتایج نشان داد که افراد مورد مطالعه فارغ از نوع جنسیت و بدون توجه به وضعیت اشتغال خود چنین ارزیابی کردند که این مرکز نتوانسته است در دانشجویان خود مهارت کارآفرینی و اشتغالزائی و روحیه اعتماد نفس برای ورود به بازار کار و یا توسعه شغلی در مخاطبان خود ایجاد نماید.
سید مجتبی مجاوریان، فواد عشقی،
دوره ۵، شماره ۹ - ( ۱-۱۳۹۷ )
چکیده
تقویت و توسعه بخش کشاورزی در تحکیم پایه های اقتصادی کشورهای در حال توسعه، دارای نقشی قابل توجه است؛ به همین دلیل، ثبات و استمرار رشد بخش کشاورزی از عوامل اصلی در ثبات اجتماعی و رشد اقتصادی به شمار می رود. هدف از انجام این مطالعه، بررسی وجود رابطه میان سهم اشتغال بخش کشاورزی با ترس از کارآفرینی در سه گروه رشد اقتصادی بالا، رشد پایدار اقتصادی و رشد بی ثبات اقتصادی می باشد. به همین جهت، از اطلاعات داده های پانل مربوط به متغیرهای نرخ ترس از شکست و سهم اشتغال بخش کشاورزی در طی سالهای ۲۰۰۸ تا ۲۰۱۷ برای ۱۵ کشور و روش حداقل مربعات ترکیبی استفاده گردید. نتایج نشان می دهد بین سهم اشتغال بخش کشاورزی و ترس از شکست کارآفرینی رابطه معکوسی وجود دارد. همچنین، با بررسی رابطه مزبور برای هر سه گروه کشورها، تفاوت معنی داری میان آنها مشاهده نشده است. برای درک بهتر از عوامل محیطی حاکم بر رابطه بین صنعتی شدن و کارآفرینی لازم است الگوسازی مجددی انجام گیرد. بر اساس نتایج حاصله پیشنهاد می شود در شرایط تغییرات سریع ساختاری و در کشورهای دارای سهم کشاورزی بالا نیاز به تضمین های بیشتر دولت هستند.
الهام کنعانی، مصطفی احمدوند،
دوره ۵، شماره ۱۰ - ( ۴-۱۳۹۷ )
چکیده
هدف پژوهش حاضر شناسایی زمینههای اشتغال و ارائه راهکارهای مؤثر توسعه ی اشتغال در روستاهای بخش مشهد مرغاب در استان فارس بود که به شیوهی پیمایش بین کارشناسان و نخبگان محلی صورت گرفت. دادههای مورد نیاز با استفاده از پرتکل و پرسشنامهای با سؤالات باز و بسته در سال ۹۶ گردآوری شد و با استفاده از تکنیک سوات مورد تحلیل قرار گرفتند. نتایج پژوهش نشان داد منطقه مورد مطالعه جهت توسعه ی اشتغال با ۳۹ نقطه ضعف (با امتیاز نهایی ۸۷۶/۰)، ۲۸ تهدید (با امتیاز نهایی ۹۵۲/۰)، ۱۴ نقطه قوت (با امتیاز نهایی ۹۱۷/۱) و سه فرصت (با امتیاز نهایی ۶۵۹/۱) مواجه بود. با توجه به ماتریس ارزیابی موقعیت و اقدام استراتژیک و فزونی مجموع امتیاز وزنی نقاط قوت و فرصتها بر نقاط ضعف و تهدیدها در محدوده مورد مطالعه، راهبرد تهاجمی (SO) که در آن تکیه اصلی بر نقاط قوت درونی و فرصتهای بیرونی است در اولویت راهبردهای توسعه اشتغال در روستاهای بخش مشهد مرغاب قرار گرفت. بنابراین، در ارائه راهکارهای توسعه ی اشتغال در روستاهای مورد مطالعه تمرکز بر تضعیف نقاط ضعف درونی (مانند عدم تخصیص بودجه کافی در راستای کارآفرینی، ضعف بنیه مالی روستاییان، مدیریت ناصحیح منابع آبی با وزن نهایی ۰۲۸/۰) و تهدیدهای بیرونی (خشکسالی و بالا بودن سودهای بانکی با وزن نهایی ۰۳۵/۰) با وزن نهایی بیشتر، امری ضروری میباشد. همچنین، در دستهبندی ظرفیتهای شناسایی شده مشاهده گردید مهمترین عامل در بخش نقاط ضعف و تهدید در ایجاد اشتغال عامل اقتصادی است. در نهایت، با توجه به نتایج پژوهش، راهکارهای کاربردی جهت توسعه ی اشتغال در بخش مشهد مرغاب ارائه گردید.
طاهر عزیزی خالخیلی، غلامحسین زمانی، عزت اله کرمی،
دوره ۵، شماره ۱۰ - ( ۴-۱۳۹۷ )
چکیده
تصمیمگیری بهینه در شغل پیشنیاز موفقیت شغلی است و تصمیمات فرد نیز تحت تأثیر انگیزههای اوست. این پژوهش با هدف سنجش میزان بهینه بودن تصمیمگیری شغلی کشاورزان و تأثیر انگیزههای شغلی و سایر عوامل روی آن به روش تحقیقات توصیفی- همبستگی و با بهرهگیری از فن پیمایش در شهرستان مرودشت استان فارس انجام شد. حجم نمونه با استفاده از فرمول ارائه شده توسط مندنهال و همکاران ۲۴۹ نفر برآورد گردید که برای افزایش دقت تا ۳۰۷ نفر افزایش یافت. برای نمونه گیری از روش نمونهگیری تصادفی طبقهای چندمرحله استفاده شد. ابزار جمعآوری اطلاعات در این مطالعه پرسشنامه بود که روایی آن توسط اساتید ترویج و آموزش کشاورزی مورد تأیید قرار گرفت و برای تعیین پایایی یک مطالعه راهنما در خارج از منطقه انجام شد که ضریب آلفای کرونباخ برای مقیاسهای تحقیق بین ۷۱/۰ تا ۸۶/۰ بوده و نشان دهنده پایایی مورد قبول ابزار سنجش میباشد. نتایج نشان داد میزان توجه کشاورزان به معیارهای تصمیمگیری بهینه در حد متوسط بود و هر چهار نوع انگیزه شغلی دارای تأثیر مثبت و معنیدار روی تصمیمگیری بهینه شغلی بودند. بین معیارهای مورد بررسی میزان مردد بودن در تصمیم و عوض کردن آن، وضعیت پایینتری نسبت به سایر موارد داشت. همچنین یکی از عوامل مهم روی تصمیمگیری بهینه کشاورزان دسترسی به اطلاعات مختلف به خصوص اطلاعات هواشناسی است. با توجه به نتایج پیشنهاد میشود مسئولین و کارشناسان به انواع مختلف انگیزههای کشاورزان در برنامهریزیها توجه داشته باشند و برای افزایش کسب آگاهی و اطلاعات مرتبط با موضوع تصمیمگیری راهکارهای مناسب به کشاورزان ارائه دهند.
مسلم سواری، زینب اسدی، کبری حسن پور،
دوره ۷، شماره ۱۳ - ( ۴-۱۳۹۹ )
چکیده
امروزه با توجه به رشد بی سابقه کلان روستاها در کشورهای در حال توسعه و به دنبال آن ظهور مسائل و مشکلات فراوان عده ای از محققان پیشنهاد کردند که برنامه ریزی های توسعه باید براساس تأکید بر تقویت روستاها باشد زیرا روستاها کانون تولید و ارزش آفرینی در هر کشوری می باشند. در این راستا هدف از پژوهش حاضر تدوین راهبردهای اشتغال پایدار در مناطق روستایی شهرستان دلفان بود. ابزار پژوهش، پرسشنامه بود. جامعه آماری پژوهش شامل کارشناسان و مدیران جهاد کشاورزی شهرستان دلفان بودند. با توجه به نقاط ضعف، قوت، فرصتها و تهدیدهای عنوان شده نتایج نشان داد که در صورت مهیا شدن شرایط، زمینه ی ایجاد اشتغال پایدار در مناطق روستایی شهرستان دلفان وجود دارد. زیرا در بین عوامل داخلی مهمترین نقاط قوت و ضعف به ترتیب شامل «امکان توسعه استخرهای پرورش ماهی گرم آبی و توسعه ی شیلات در برخی از روستاها» و «عدم استقبال مردم از تشکل های نهادی و دولتی و ضعف مشارکت مردم در طرح های عمرانی» است و در بین عوامل بیرونی مهم ترین نقاط فرصت و تهدید شامل «ارائه یارانه و تسهیلات کم بهره توسط جهاد کشاورزی جهت مکانیزاسیون کشاورزی» و «کاهش نرخ امنیت سیاستگزاری در راستای توسعه ی اشتغال و صنعتی سازی روستایی» است. همچنین، نتایج الویت بندی راهبردهای ماتریس SWOT نشان داد راهبرد تنوع با داشتن بالاترین امتیاز مناسب ترین راهبرد جهت ارائه راهکارهای اشتغال پایدار در شهرستان دلفان می باشد. علاوه بر این، در این پژوهش ۱۳ راهبرد توسعه ی اشتغال پایدار در مناطق روستایی طراحی شد که می تواند به سیاست گذاران و متولیان برنامه ریزان توسعه ی روستایی کمک شایانی کند.
امیرعلی فریدی، محمد کاوسی کلاشمی،
دوره ۷، شماره ۱۳ - ( ۴-۱۳۹۹ )
چکیده
بوم گردی به عنوان یکی از شاخه های صنعت گردشگری تقریباً ۲۷ درصد سفرهای بین المللی را در بر می گیرد و چنانچه به صورت مناسب مدیریت شود، می تواند به اشتغال محلی، فرصت های توسعه ی بومی و حفظ محیط طبیعی منجر گردد. هدف این طرح بررسی شاخص های مالی طرح ساخت و اجاره ۲ سوییت سازه چوبی در مناطق جنگلی شهر ماسال می باشد. ۸ سناریو با استفاده از نرخ بهره بازار (۶۰ درصد)، نرخ بهره سود سپرده های سرمایه گذاری و اوراق مشارکت (۱۵ درصد، ۱۸ درصد، ۱۹ درصد، ۲۱ درصد) نرخ بهره اجتماعی (۱۲/۵ درصد، ۲/۷ درصد) و نرخ رجحان زمانی (۳۸/۲ درصد) و ۳ سناریوی نرخ اشغال سوییت (۶۰ درصد، ۷۰ درصد و ۸۰ درصد) طراحی شد. در این تحقیق شاخص های مالی ارزش حال خالص (NPV)، نرخ بازده داخلی (IRR)، شاخص سودآوری (PI)، فایده به هزینه (B/C)، دوره برگشت سرمایه (PBP) و نرخ بازده حسابداری (ARR) محاسبه و مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج نشان داد که در نرخ بهره ۶۰ درصد در هیچ کدام از نرخ های اشغال و در نرخ بهره ۱۵ درصد و ۱۸ درصد در نرخ اشغال ۶۰ درصد، طرح دارای توجیه اقتصادی نیست. در سایر نرخ های بهره در تمامی نرخ های اشغال، پروژه از لحاظ مالی دارای توجیه اقتصادی می باشد. کاهش نرخ بهره توسط بانک ها و سایر ارگان های مربوطه و همچنین برگزاری دوره های ترویجی در روستاها می تواند کمک شایان توجهی به رونق کسب وکار بوم گردی نماید. همچنین با معرفی طرح بوم گردی و نحوه ی راه اندازی آن در روستاها، می توان کارآفرینی نمود و اشتغال زایی در مناطق روستایی کمک خواهد شد.
حسام الدین غلامی، جواد قاسمی، امیر افضلی گروه،
دوره ۷، شماره ۱۳ - ( ۴-۱۳۹۹ )
چکیده
تحولات سالهای گذشته در بازار کار دانشآموختگان کشاورزی ضرورت توجه دانشکدههای کشاورزی به اشتغالپذیری را بیش از پیش برجسته کرده است. بنابراین، این پژوهش با هدف اندازهگیری میزان اشتغالپذیری دانشجویان کشاورزی پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهران (۷۱۵ N=) و همچنین بررسی روابط برخی از متغیرها با اشتغالپذیری آنان انجام شد. حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران، ۱۹۰ نفر برآورد شد که از طریق روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای با انتساب متناسب انتخاب شدند. برای جمعآوری دادهها، پرسشنامهای در میان نمونه توزیع شد. روایی صوری پرسشنامه بهوسیله ی پنلی از متخصصان و پایایی آن از طریق آلفای کرونباخ بررسی شد. دادهها با استفاده از نرمافزار SPSS تجزیه و تحلیل شدند. بر اساس یافتهها، میانگین کل مهارتهای اشتغالپذیری دانشجویان رشتههای کشاورزی پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهران ۳/۳ از ۵ بود که میتوان گفت اندکی از متوسط بیشتر است. بیشترین ضعف دانشجویان در مؤلفههای تجربه ی کار و زندگی (میانگین ۷۲/۲) و دانش و مهارت تخصصی رشته ی تحصیلی (۸۱/۲) بود. همچنین، متغیرهای اهمیت ادراکشده توسعه ی مهارتهای اشتغال پذیری، سابقه ی کار کشاورزی، علاقه به رشته تحصیلی، سابقهی کار غیرکشاورزی و واگذاری مسئولیت در دوران کودکی از سوی خانواده با میزان اشتغالپذیری دانشجویان همبستگی معنیداری داشت. در دانشجویان پسر، نمره ی کل اشتغالپذیری و همه ی مؤلفههای آن (دانش و مهارت تخصصی، مهارتهای عمومی، تجربه، یادگیری توسعهی شغلی و هوش هیجانی) بیشتر از دانشجویان دختر بود. همچنین، تفاوت بین میانگین کل اشتغالپذیری دانشجویان دختر و پسر و همه ی مؤلفههای آن بهجز مهارتهای عمومی و هوش هیجانی معنی دار بود. در نهایت، بر اساس یافتههای این پژوهش توصیه میشود مباحث اشتغالپذیری در دانشکدههای کشاورزی مورد توجه قرار گیرد و این برنامهها حتیالامکان با توجه ویژه نسبت به دانشجویان دختر انجام گیرد.
مرضیه مرادی، مصطفی احمدوند،
دوره ۷، شماره ۱۴ - ( ۱۰-۱۳۹۹ )
چکیده
گردشگری روستایی پتانسیل های فراوانی برای ایجاد کسب و کارهای کوچک دارد و قادر است به توسعه ی اشتغال در حوزه ی کشاورزی کمک کند. بر این اساس، هدف این پیمایش، شناسایی و دسته بندی اثرات گردشگری بر توسعه ی اشتغال کشاورزی زنان روستایی در دهستان کاکان در شهرستان بویراحمد بود. جامعه ی آماری تحقیق شامل زنان دو روستای هدف گردشگری در دهستان مذکور بود. برای این منظور، ابتدا زنان ۱۵-۶۴ سال شناسایی شدند (۴۳۳ نفر)، آنگاه بر اساس جدول تعیین حجم نمونه ی بارتلت و همکاران، تعداد ۱۶۵ زن روستایی به عنوان نمونه برآورد و به صورت متناسب در بین دو روستای هدف توزیع شدند. پرسشنامه مهمترین ابزار جمع آوری داده ها در تحقیق حاضر بود. روایی صوری پرسشنامه توسط متخصصان مربوطه تأیید شد و پایایی آن نیز با انجام مطالعه ی راهنما و با محاسبه ی ضریب تتای ترتیبی (۰/۵۰=θ) تأیید گردید. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل عاملی اکتشافی بهره گرفته شد. بر اساس نتایج، بارزترین اثرات گردشگری بر اشتغالزایی کشاورزی زنان روستایی در شش عامل دسته بندی شدند که این عوامل در مجموع ۵۹/۲۷ درصد از واریانس کل عامل ها را تبیین می نمایند. این شش عامل بر اساس محتوای گویه ها تحت عنوان های تولیدی، اقتصادی، سرمایه ای، خدماتی، رفاهی، و اجتماعی نام گذاری شدند. در میان این عوامل، بیشترین سهم مربوط به عامل تولیدی بود که این عامل ۲۲/۸۲ درصد از واریانس کل را تبیین نمود و کمترین اثر مربوط به عامل اجتماعی است که ۴۷/۴ درصد واریانس عامل ها را به خود اختصاص داد. در پایان، پیشنهاد می گردد در شورای اسلامی روستاهای هدف، دفاتر اشتغال و کارآفرینی گردشگری روستایی ایجاد گردد تا به توسعه ی اشتغال زنان روستایی به صورت هدفمند پرداخته شود.
حسن قلیزاده، قاسم نوروزی، یاسر فیضآبادی،
دوره ۷، شماره ۱۴ - ( ۱۰-۱۳۹۹ )
چکیده
بخش کشاورزی هم از نظر توسعهی اقتصادی و هم از لحاظ توسعهی اشتغال و کارآفرینی، از مهمترین بخش های کشور میباشد. این بخش در تعامل با سایر بخشها بوده و متأثر از متغیرها و سیاستهای کلان اقتصادی می باشد. در همین راستا، در این پژوهش سعی شد تا اثرات کوتاهمدت و بلندمدت سیاستهای کلان اقتصادی دولت بر توسعهی اشتغال بخش کشاورزی بررسی شود. متغیرهای کلان اقتصادی شامل نرخ تورم، نرخ ارز، حجم پول و مخارج دولت بود که در دورهی زمانی ۹۵-۱۳۷۰ مورد مطالعه قرار گرفت. همچنین جهت بررسی آثار کوتاهمدت و بلند متغیرهای مذکور از رهیافت ARDL (رگرسیون خود توضیحی با وقفههای توزیعی) استفاده شد. یافته ها نشان داد در کوتاهمدت نرخ ارز و حجم نقدینگی تاثیر مثبت بر اشتغال بخش کشاورزی دارند درحالیکه مخارج دولت و نرخ تورم اثرشان منفی است. در بلندمدت نیز وضعیت مشابه کوتاهمدت میباشد ولی با این تفاوت که کشش ها بزرگترند و این نیز تا حد زیادی منطقی میباشد، زیرا سیاستهای اقتصادی علیالخصوص سیاستهای پولی درنگ بیرونی بالاتری دارند. بهعبارتی آثار آن در اقتصاد با وقفهی زمانی و در یک دورهی چندساله روی متغیرهای اقتصادی خود را نشان میدهد. لذا، براساس نتایج این تحقیق سیاستهای دولت جهت افزایش اشتغال بخش کشاورزی باید شامل مهار تورم، مدیریت نرخ ارز، افزایش حجم نقدینگی و اعمال سیاست پولی انبساطی و هدایت نقدینگی برای سرمایهگذاری در بخش کشاورزی و نیز اعمال سیاستهای مالی انبساطی در قالب سرمایهگذاری دولت در امور زیر بنایی و تولیدی کشاورزی و همچنین سیاستهای حمایتی باشد.
ناصر آقاعباسی، سمیه نقوی،
دوره ۸، شماره ۱۵ - ( ۴-۱۴۰۰ )
چکیده
فعالیت کارآفرینی مؤثر، می تواند منجر به توسعه ی اقتصادی، ایجاد اشتغال، نوآوری و رقابت پذیری شود. هدف از انجام مطالعه حاضر، بررسی نقش اکوسیستم کارآفرینی جهانی در اشتغال بخش های خدمات و کشاورزی کشورهای منتخب با استفاده از روش تجزیه و تحلیل تمایزی در سال ۱۳۹۸ بوده است. بدین منظور، ابتدا با استفاده از روش تحلیل خوشه ای K- میانگین، کشورهای موردنظر به دو گروه تقسیم شدند. کشورهای گروه اول، کشورهای با سطح پایین از منظر اشتغال در بخش های خدمات و کشاورزی و کشورهای گروه دوم کشورهای با سطح بالا از منظر اشتغال در سه بخش مذکور بودند. نتایج روش تحلیل تمایزی نشان داد، شاخص کارآفرینی بعد از سهم ارزش افزوده بخش های خدمات و کشاورزی در تولید ناخالص داخلی، دومین متغیر مؤثر در اشتغال می باشد. همچنین، با ارتقای شاخص جهانی کارآفرینی که نمادی از سلامت اکوسیستم کارآفرینی می باشد، اشتغال در بخش های کشاورزی و خدمات کشورهایی که درگروه دوم قرار دارند، افزایش مییابد. این موضوع بر اهمیت نقش اکوسیستم کارآفرینی در اشتغالزایی تأکید می کند. بنابراین، حمایت در جهت توسعه ی کارآفرینی و بهبود اکوسیسستم کارآفرینی با رشد بالا و کشف پتانسیل های موجود با هدف افزایش اشتغال و ارزش افزوده باید مورد توجه قرار گیرد.
مرضیه غلامی گندمانی، مهسا فاطمی،
دوره ۸، شماره ۱۵ - ( ۴-۱۴۰۰ )
چکیده
هدف کلی پژوهش حاضر، واکاوی قابلیت اشتغال دانشجویان رشتههای مختلف تحصیلی دانشکده کشاورزی دانشگاه شیراز در تمایل به راهاندازی کسبوکارهای فردی پس از دانشآموختگی است. این پژوهش در سال ۱۳۹۹ انجام شده و در قالب یک تحلیل آمیخته، ترکیبی از روشهای کمی و کیفی مورد استفاده قرار گرفت. جامعه موردمطالعه در بخش کمی مطالعه، تمامی دانشجویان دانشکده کشاورزی دانشگاه شیراز (۱۸۷۴ نفر) بودند که با استفاده از روش نمونهگیری تصادفی طبقهبندیشده، یک نمونهی تصادفی ۳۶۵ نفره انتخاب شد. ابزار جمعآوری اطلاعات، پرسشنامه بود که روایی صوری و پایایی آن بهترتیب توسط اساتید بخش ترویج و آموزش کشاورزی دانشگاه شیراز و با یک مطالعهی راهنما در نمونهای ۳۰ نفره از کل دانشجویان خارج از نمونه اصلی، تأیید شد. در بخش کیفی پژوهش نیز با استفاده از روش مطالعه موردی و تکنیک نمونهگیری هدفمند، مصاحبههای عمیق با اعضای شورای بهبود مهارتآموزی و ارتقای توان اشتغالپذیری دانشجویان دانشگاه شیراز (۱۲ نفر) انجام شد. طبق یافتههای بخش کمی، نتایج مدل معادلات ساختاری نشان داد که متغیرهای معدل کل، شرکت در کارگاههای مهارتی، تجربه دروس کارآفرینی، تجربهی شرکت در استارتاپها، نگرش به کارآموزی مطلوب، مهارتهای توسعهی فردی و کسبوکار و گرایش کارآفرینانه از عوامل تأثیرگذار بر تمایل دانشجویان نسبت به راهاندازی کسبوکار بودند. در نهایت، بر اساس یافتههای بخش کیفی، راهکارهای ارتقای قابلیت اشتغال دانشجویان در دانشگاه در قالب چهار مجموعه استراتژیهای آموزشی، اجرایی، حمایتی و انگیزشی ارائه شده است.
حمید امیرنژاد، سید علی حسینی یکانی، سید مجتبی مجاوریان، فاطمه کشیری کلایی، مهسا تسلیمی،
دوره ۸، شماره ۱۶ - ( ۱۰-۱۴۰۰ )
چکیده
چکیده مبسوط
مقدمه و هدف: فعالیت دامداری در استان مازندران دارای سهم قابل توجهی در اشتغال و تولید محصولات وابسته در کشور است. به منظور تحقق توسعه ی اقتصادی، شناسایی چالشها و پتانسیل های پیشروی این بخش، از عوامل مهم به نظر می رسند. هدف از انجام این مطالعه، تجزیه و تحلیل منابع، فعالیتها و نهادهای استان مازندران با رویکرد اقتصادی در جهت تقویت تولید و اشتغال و یافتن استراتژی مناسب برای افزایش اشتغال و تولید زیربخش دامداری در استان مازندران می باشد.
مواد و روش ها: با توجه به قابلیتهای تولید محصولات دامی در استان مازندران، در این مطالعه با استفاده از یک نوع تحلیل SWOT مبتنی بر رهیافت AHP، مشکلات و فرصتهای موجود در زیربخش دامداری در استان مازندران شناسایی و مورد بررسی قرار گرفت. برای استخراج مقایسات زوجی عوامل داخلی و خارجی، با ۱۵ کارشناس باتجربه زیربخش دامداری سازمان و ادارات جهاد کشاورزی استان مازندران در سال ۱۳۹۷ مصاحبه شد. در نهایت، با استفاده از رهیافت ماتریس کمی برنامه ریزی راهبردی (QSPM)، به اولویت بندی راهبردهایی برای توسعه این زیربخش پرداخته شد. برای تخمین نتایج از نرم افزارهای Excel و GAMS استفاده گردید.
یافته ها: نتایج تحلیل SWOT در تحلیل عوامل داخلی و خارجی مبین آن بود که به منظور توسعه ی زیربخش دامداری در استان مازندران، استراتژیهای تهاجمی می تواند مفید واقع شود. همچنین، نتایج اولویتبندی راهبردها از طریق رهیافت QSPM نیز نشان داد که با توجه به استراتژی های تهاجمی در زیربخش دامداری، «توسعه صادرات و ورود به بازارهای جهانی»، «توسعه محصول و بازار»، «ایجاد تسهیلات و امکانات برای صادرات به کشورهای حاشیه دریای خزر» و «اصلاح نژادهای دام در جهت افزایش تولید» به ترتیب با امتیازهای ۶/۴۶۷، ۶/۱۴۷، ۵/۴۴۲ و ۴/۹۴۷، به عنوان راهبردهایی در جهت توسعه تولید و اشتغال در زیربخش دامداری استان مازندران می توانند مدنظر قرار گیرند.
نتیجه گیری: با توجه به بررسی نتایج نمرهی عوامل داخلی و خارجی در تحلیل SWOT، راهبرد بهینه در فعالیت دامداری استان مازندران، راهبرد تهاجمی SO می باشد. با توجه به نتایج این تحقیق، راهکارهایی همچون توسعه و ارتقای دامداریهای سنتی به نیمه صنعتی و صنعتی، کاهش دلالی و واسطه گری ها و تنظیم بازار با گردآوری آمار و منابع اطلاعاتی صحیح، اصلاح نژادهای دام، حمایت از صادرات به ویژه صادرات به کشورهای حاشیه دریای خزر، ارتقاء کیفیت و استاندارد تولیدات فرآوری شده به منظور فروش در بازارهای منطقه ای و فرامنطقه ای، شناخت نیاز بازارهای هدف و مواردی از این قبیل پیشنهاد میشود.
سارا حاجی علیانی، عبدالحمید پاپزن،
دوره ۸، شماره ۱۶ - ( ۱۰-۱۴۰۰ )
چکیده
چکیده مبسوط
مقدمه و هدف: آموزش فنی و حرفهای به عنوان یک جزء اجتناب ناپذیر از سرمایه های فکری در تقویت دانش، مهارت و نگرش نقش گسترده دارد، چراکه آموزش های فنی وحرفه ای و مهارت ها ضمن برآوردن نیاز منابع انسانی و ارتقای فراگیران آنها، در جهت اشتغال زایی و به کارگیری نیروهای ماهر گام بر می دارد. در این راستا هدف این مقاله ارزیابی نقش آموزش های فنی حرفه ای در اشتغال زایی زنان روستایی می باشد. از این رو آموزش های فنی و حرفه ای نقش مهمی در تشکیل سرمایه ی انسانی از طریق تربیت نیروهای ماهر مورد نیاز بازار کار ایفا می کنند.
مواد و روش ها: در این زمینه با بهره گیری از پارادایم کیفی و نظریه بنیانی در این پژوهش به مطالعه ی نقش آموزش های فنی و حرفهای در روستای چقاماران بی ابر، در استان کرمانشاه پرداخته شد. گردآوری اطلاعات ازطریق مصاحبه ی عمیق، نیمه ساختارمند، گروه متمرکز، مراجعات و تماس های مکرر صورت گرفت. نمونه گیری از نوع هدفمند و به روش گلوله برفی است.
یافته ها: نتایج نشان داد که، آموزش های فنی و حرفه ای منجر به تغییر سطح دانش و آگاهی های شغلی آنها، تغییر در سطح شایستگی و مهارت حرفه ای، تغییر نگرش آنان به کار و شغل خانگی و جایگاه خود و خانواده و شغل شان در جامعه شد. همچنین، سطح بهره وری شغلی آنها را تحت تأثیر قرارداده و بهبود کسب و کار نقطه ی آغازی بر بهبود زندگی کاری زنان و در نتیجه، بهبود معیشت و کیفیت زندگی اقتصادی ناشی از سطح برخورداری آنان از منابع و فرصت های آنها خواهد بود.
نتیجه گیری: بنابراین نتیجه میشود که آموزش های فنی وحرفه ای در راستای تربیت نیروی انسانی ماهر مورد نیاز جوامع نقشی گسترده و انکارناپذیر دارد و موجبات رشد تحولات سریع در صحنه علوم و فن آوری در جامعه و بخصوص قشر زنان می شود.
فرشاد رزم آور، مسلم سواری،
دوره ۸، شماره ۱۶ - ( ۱۰-۱۴۰۰ )
چکیده
چکیده مبسوط
مقدمه و هدف: روستاها نقش انکارناپذیرشان در رشد اقتصادی، اجتماعی سیاسی اهمیت بالایی در نظام اجتماعی و جمعیتی کشورها دارند و کشاورزی به عنوان راهکار توسعه روستایی، بخش اعظم فعالیتهای اقتصادی روستاییان را شامل می شود. در حال حاضر پدیده ی اشتغال پایدار در جوامع روستایی بیش از گذشته مطرح است زیرا توسعه ی شغلی و پایدار در میان روستاییان به منزله یک استراتژی مهم است که می تواند فرآیند توسعه ی روستایی را بهبود ببخشد. بنابراین، تنها با افزایش اشتغال در مکان های روستایی می توان از پدیده مهاجرت جلوگیری کرد زیرا منابع کشاورزی به تنهایی پاسخگوی نیازهای آنان نخواهد بود. خالی شدن روستاها از سکنه می تواند تهدید بزرگی برای امنیت غذایی جامعه باشد. در این راستا مطالعه حاضر، با هدف طراحی سازوکارهای اشتغال پایدار در میان کشاورزان تنباکوکار انجام شد.
مواد و روش ها: در این مطالعه جهت شناسایی سازوکارهای اشتغال پایدار از پارادایم کیفی و روش داده بنیاد استفاده شد. شرکتکنندگان در این تحقیق شامل ۱۸ نفر از کشاورزان تنباکوکار و خبرگان نظری با سابقه بیش از ۱۰ سال در شهرستان دشتستان بودند. نمونه های مورد مطالعه به صورت هدفمند با روش گلوله برفی انتخاب شدند. روش جمع آوری اطلاعات استخراجی از شرکت کنندگان مصاحبه آزاد بود.
یافته ها: نتیجهی حاصل از دادههای گردآوری شده بیانگر ۴۸ چالش اصلی در میان تنباکوکاران بود. عامل های حمایت پایین و خرید محصول با قیمت نامناسب توسط اداره دخانیات شهرستان، بروز آفات متعدد، حمایت پایین از تولید داخلی و افزایش واردات، کمبود حمایتهای دولت از بخش کشاورزی، هزینه ی بالای خرید نهادههای کشاورزی در بازار آزاد و وجود دلالان از مهمترین مشکلات تنباکوکاران بودند. عوامل استخراج شده در هفت سازوکار اقتصادی و حمایتی (۱۳ عامل)، کشاورزی و محیطزیستی (۹ عامل)، بازاریابی (۹ عامل)، صنعتی سازی (۴ عامل)، آموزشی و مهارتی (۳ عامل)، سیاست گذاری (۶ عامل) و انگیزشی (۴ عامل) دستهبندی و تحلیل شدند. درنهایت سازوکارها براساس ماهیت آنها در قالب مدل استراوس و کوربین جایگذاری شدند.
نتیجه گیری: به طور کلی، نتایج این تحقیق میتواند بینش های جدیدی را برای سیاست گزاران توسعه ی روستایی و کشاورزی فراهم کند زیرا تمامی مسائل و مشکلات اشتغال تنباکوکاران شناسایی شده و با برنامه ریزی دقیق می توان به پایدارسازی آنان کمک کرد. در این راستا پیشنهاد می شود با برگزاری دوره ها و کارگاه های آموزشی- ترویجی زمینه توسعه کشت این محصول را در میان کشاورزان بر مبنای اصول علمی و دقیق فراهم نمایند.
مجتبی سوختانلو، زهرا هادی، بهرام ایمانی،
دوره ۹، شماره ۱۷ - ( ۴-۱۴۰۱ )
چکیده
چکیده مبسوط
مقدمه و هدف: بیتوجهی به پیشرانهای اصلی تأثیرگذار بر توانمندسازی زنان روستایی، خصوصاً در بخش اشتغال و کارآفرینی، همیشه بر پتانسیل های اشتغال زایی، ظرفیت های روانشناختی کارآفرینانه و جایگاه واقعی زنان در توسعه فرهنگی-اجتماعی و اقتصادی یک جامعه روستایی سایه افکنده است. لذا بهبود توانمندسازی زنان روستایی، بهعنوان یک عامل کلیدی در کاهش شکاف های جنسیتی و یکی از ارکان مهم توسعه یک جامعه روستایی است. در این راستا، هدف تحقیق در قالب ۱۰ فرضیه اصلی، تحلیل عوامل مؤثر بر توانمندسازی کارآفرینی زنان سرپرست خانوار در روستاهای شهرستان سراب بود.
مواد و روشها: این مطالعه از نوع تحقیقات توصیفی- تحلیلی بود که به شیوه میدانی انجام شد. جامعه آماری شامل کلیه زنان سرپرست خانوار (۶۱۰۱ N=) در روستاهای شهرستان سراب بودند که به روش نمونهگیری چندمرحلهای تصادفی با انتساب متناسب، تعداد ۳۶۳ نفر از ۱۸ روستا و ۵ دهستان (دهستانهای رازلیق، ۷۷ نفر، حومه، ۱۰۰ نفر؛ ابرغان، ۹۶ نفر؛ اردلان، ۴۶ نفر و آلان برآغوش، ۴۳ نفر) بهعنوان نمونه آماری انتخاب شدند. تحلیل فرضیه های تحقیق، با استفاده از مدلیابی معادلات ساختاری به روش PLS و با کمک نرم افزارهایSmartPLS نسخه ۳ و SPSS ۲۲ انجام گردید. ابزار تحقیق، پرسشنامه ساختارمند بوده که برای بررسی روایی ابزار تحقیق، از روایی همگرا (با کمک AVE) و روایی تشخیصی و برای پایایی ابزار تحقیق از مقادیر بار عاملی، پایایی ترکیبی (CR) و مقدار آلفای کرونباخ استفاده شد.
یافتهها: نتایج مدلیابی معادلات ساختاری نشان داد که در زمینه اثرگذاری مستقیم بر توانمندسازی کارآفرینی زنان روستایی، بهترتیب اولویت، عوامل پتانسیل های اشتغال زایی، مالی-اقتصادی و فرهنگی-اجتماعی تأثیر مثبت و معنی داری داشتند؛ اما تأثیرگذاری عامل روانشناختی بر توانمندسازی کارآفرینی زنان روستایی معنادار به دست نیامد. همچنین، مهمترین عوامل اثرگذار بر توانمندسازی کارآفرینی زنان روستایی بهواسطه نقش میانجی پتانسیل های اشتغال زایی (اثرگذاری غیرمستقیم)، بهترتیب اولویت، شامل عامل های روانشناختی، مالی-اقتصادی و فرهنگی- اجتماعی بوده است.
نتیجهگیری: مدل مفهومی تحقیق توانسته است در سطح مطلوبی عوامل اثرگذار بر توانمندسازی زنان روستایی را تبیین کند. با آنکه عامل روانشناختی اثرگذاری مستقیم و معنی داری را بر توانمندسازی کارآفرینی زنان روستایی نشان نداد؛ اما بهواسطه متغیر میانجی پتانسیل های اشتغالزایی، بیشترین تأثیر (۱۳۱/۰) را در مقایسه با متغیرهای مالی-اقتصادی و فرهنگی- اجتماعی بر توانمندسازی داشته است. ارتقاء توانمندسازی روانی و تشویق زنان روستایی از طریق برنامههای آموزشی در زمینه بهبود ظرفیت های روانشناختی زنان در اشتغال و کارآفرینی، ساماندهی شرایط مشارکت های بیشتر اجتماعی و اقتصادی زنان روستایی در برنامه های توسعه روستایی و کارآفرینی، تقویت صندوق های اعتباری، ایجاد بازارهای محلی با مشارکت حداکثری زنان روستایی و حمایت از کسب و کارهای کارآفرینانه آنان میتواند بر بهبود توانمندسازیشان اثربخش باشد.