۸ نتیجه برای تولید
سید مهدی میردامادی، مسعود حکمت، تورج تورج بنیادی بالاده، احمد حاکمی فر،
دوره ۱، شماره ۲ - ( ۲-۱۳۹۳ )
چکیده
هدف از انجام این مطالعه بررسی ویژگیهای جامعهشناختی و تأثیر آن بر توسعه کارآفرینی مدیران
تعاونیهای تولید کشاورزی استان قزوین بود. روش تحقیق، توصیفی- همبستگی و تحلیلی از نوع علّی، ارتباطی می باشد. جامعه آماری این تحقیق شامل کلیه مدیران عامل تعاونیهای تولید و کشاورزی استان قزوین میباشد، که با توجه به محدود بودن تعداد تعاونیها از روش سرشماری استفاده شده است (۸۶ N= ) . بهمنظور بررسی روایی ابزار تحقیق، از روش پانل متخصصان بهره گرفته شد. پایایی پرسشنامه از طریق ضریب کرونباخ آلفا مورد بررسی قرار گرفت که برای بخشهای مختلف پرسشنامه بالای ۸۵/۰ برآورد گردید. جهت بررسی ارتباط میان متغیرها از ضریب همبستگی اسپیرمن استفاده شد و برای متغیرهای اسمی دوسطحی و چند سطحی به ترتیب از آزمون منویتنی و کراسکالوالیس استفاده شد. همچنین، جهت بررسی تأثیر تعاملی عمده متغیرهای مستقل بر متغیر وابسته از رگرسیون چندگانه به شیوه گام به گام استفاده شد و جهت مشخص شدن اثرات مستقیم و غیرمستقیم متغیرهای مستقل بر متغیر وابسته از تحلیل مسیر بهر گرفته شد. نتایج بدست آمده نشان داد که سه متغیر ویژگیهای جمعیتشناختی، ویژگیهای موفقیت کارآفرینان، توجه و تأکید بر اهمیت سرمایهگذاری در تعاونیها بهعنوان یک بخش مهم از اقتصاد توانستد که ۲/۴۰ درصد از تغییرات متغیر وابسته را تبیین کنند. نتایج حاصل از تحلیل مسیر نشان داد که متغیر ویژگیهای مهارتی کارآفرینان جهت موفقیت به صورت مستقیم و غیرمستقیم بیشترین تأثیر را روی متغیر وابسته دارد.
یدالله رجائی، شقایق خیری، محمدباقر سلیمی،
دوره ۲، شماره ۳ - ( ۸-۱۳۹۴ )
چکیده
هدف از تحقیق حاضر بررسی نقش تسهیلات پرداختی بانک کشاورزی به بنگاههای زود بازده (SME) در ایجاد تولید و اشتغال در بخش کشاورزی در شهرستانهای ابهر و خرمدره میباشد. روش تحقیق حاضر از نوع توصیفی- همبستگی میباشد. جامعه آماری شامل کلیه دریافتکنندگان تسهیلات سرمایهای در طی سال های ۱۳۹۱-۱۳۸۴ با مبالغ بیش از ۵۰ میلیون ریال از بانک کشاورزی بودند که با استفاده از روش نمونهگیری طبقهای با انتساب متناسب ۱۳۵ نفر انتخاب شدند. جهت تعیین حجم نمونه از فرمول کوکران استفاده شد. از ابزار پرسشنامه محققساخت جهت گردآوری دادهها استفاده گردید که روایی ظاهری و محتوایی بر اساس نظرات متخصصین مربوطه تأیید شد و پایایی با استفاده از فرمول کرونباخ محاسبه و (&alpha=۰,۷۵-۰.۸۰) به تأیید رسید. نتایج تحقیق نشان داد پاسخگویان به میزان زیادی اذعان داشتند که تسهیلات استفاده شده منجر به توسعه کشاورزی و نیز سبب افزایش تولید و کسب درآمد بیشتر بنگاه شده است. آزمون t همبسته نشان داد درآمد پاسخگویان قبل و بعد از دریافت تسهیلات تفاوت معنیداری در سطح ۵ درصد داشته است و بر اساس میانگینهای حاصله پس از دریافت تسهیلات درآمد پاسخگویان افزایش داشته است.
محسن شفیعی نیک آبادی، عظیم زارعی، حدیثه کلانتری، هانیه شامبیاتی،
دوره ۴، شماره ۸ - ( ۱۰-۱۳۹۶ )
چکیده
در چند دهه اخیر تولید در کلاس جهانی بسیار مورد توجـه قـرار گرفتـه و بـه یکـی از نیروهای محرک حیاتی برای موفقیتهای تجاری سازمانها تبدیل شده است. توجه به نیازهای مشتریان از جهات و دیدگاههای مختلف و برنامهریزی در جهت برآوردهسازی آنها کمک شایانی به صنایع جهت دستیابی به تولید در کلاس جهانی مینماید. در این پژوهش پس از شناسایی مهمترین نیازهای مشتریان، الزامات فنی و استراتژیهای تولید در کلاس جهانی، به رتبهبندی نیازهای مشتریان با کمک روش تاپسیس پرداخته و با استفاده از ماتریس خانه کیفیت، روابط و میزان ارزش الزامات فنی و استراتژیهای تولید در کلاس جهانی شناسایی و مورد تحلیل قرار گرفتند. با توجه به نتایج حاصل از این پژوهش جهت دستیابی به تولید در کلاس جهانی با در نظر گرفتن کیفیت مناسب باید بر هر سه فاکتور (نیازهای مشتریان، الزامات فنی و استراتژیهای تولید در کلاس جهانی) توجه و بررسی کافی صورت پذیرد. طبق نتایج بدست آمده داشتن قابلیت اعتماد به برند و محصول مهمترین نیاز مشتریان، بهبود تکنولوژیها و فرآیندها مهمترین الزام فنی و توسعه محصول مهمترین استراتژی تولید در کلاس جهانی است. برای رقابت در کلاس جهانی کشور ما باید در ابتدا تمرکز خود را بر بهبود تکنولوژی و فرآیندها متمرکز نماید تا امکان بهبود و پیشرفت و پاسخ گویی به مهمترین نیاز مشتریان خود را بدست آورد و با توسعه محصولات خود آماده ورود به کلاس جهانی گردد.
رقیه یزدانی، مسعود خیراندیش، محسن محمدی خیاره، هادی امینی،
دوره ۷، شماره ۱۳ - ( ۴-۱۳۹۹ )
چکیده
توسعه ی روستایی از مهمترین بحثهایی است که در هر جامعهای به ویژه در جوامع در حال توسعه مطرح بوده است. از آنجایی که کارآفرینی با خلق فرصتهای جدید اشتغال و در نتیجه ایجاد درآمد، نقش مؤثری در بهبود وضع اقتصادی و معیشتی روستاییان ایجاد میکند، لذا توسعه روستاها در مقایسه با گذشته، پیوند گستردهتری با مفهوم کارآفرینی و به ویژه کارآفرینی کشاورزی یافته است. از اینرو، پژوهش حاضر با هدف مطالعه تأثیر چهار عامل نوآوری، تولید، منابع مالی و بازار بر توسعه ی روستایی از طریق نقش میانجی کارآفرینی کشاورزی در میان تعداد ۴۲ نفر از کارآفرینان نمونه استان خراسان شمالی بوده است و با توجه به محدودبودن جامعه، حجم نمونه نیز برابر با حجم جامعه در نظر گرفته شده است. ابزار گردآوری اطلاعات پرسشنامه استاندارد بوده و برای تجزیه و تحلیل آماری دادهها از نرم افزار SPSS و از روش بوت استراپ برای آزمون اثرات غیرمستقیم استفاده شد. نتایج نشان داد که کارآفرینی کشاورزی تأثیر مثبت و معنیداری بر توسعه روستایی دارد و بین عوامل نوآوری، تولید، منابع مالی و بازار با توسعه روستایی نیز رابطه ی مستقیم وجود دارد. در مجموع، یافته ها نشان می دهند که عوامل چهارگانه نوآوری تولید، عوامل تولید، منابع مالی و بازار تولید، به صورت مستقیم و غیرمستقیم (کارآفرینی کشاورزی) بر توسعه ی روستایی اثر دارند.
هرمز اسدی، غلامرضا یاوری، لیلا غیرتی آرانی، توران ابراهیمی میری،
دوره ۸، شماره ۱۵ - ( ۴-۱۴۰۰ )
چکیده
توسعه و رونق کسب و کارهای کشاورزی به عنوان یک فعالیت کارآفرینی در تسهیل رابطه بین بخش کشاورزی و سایر بخش های اقتصادی در راستای اهداف رشد و توسعه اقتصادی کشور یک ضرورت تلقی می گردد. اهداف این پژوهش، ارزیابی اقتصادی تولید قارچ خوراکی با استفاده از شاخص های سودآوری ارزش حال خالص، نسبت فایده به هزینه، درصد بازده فروش، درصد بازده هزینه ای و نرخ بازده داخلی فعالیت بوده است. داده های این پژوهش مربوط به ایجاد کسب و کار تولید قارچ خوراکی در آسایشگاه معلولین کهریزک در استان البرز بوده که در سال ۱۳۹۸ به روش اسنادی جمعآوری گردیده است. نتایج حاکی از آن است که هزینههای سرمایه ای و جاری ایجاد یک سالن ۵ تنی برابر ۳۴۷/۸ و ۲۱۳/۷ و جمعا ۵۶۱/۵ میلیون ریال برآورد شد. طی دوره تحلیل ده ساله، میانگین درصد بازده فروش و بازده هزینه ای در تولید قارچ به ترتیب ۲۲/۱ و ۲۸/۵ درصد برآورد شد. ارزش حال درآمد خالص فعالیت با نرخ تنزیل ۱۸ درصد ۶۰/۷ میلیون ریال و شاخص سودآوری نسبت فایده به هزینه ۱/۰۴ برآورد شد. نرخ بازده داخلی تولید قارچ خوراکی ۲۳/۳ درصد محاسبه گردید که بیشتر از نرخ تنزیل بوده، بنابراین، ایجاد فعالیت مربوطه در استان البرز اقتصادی است.
حمید امیرنژاد، سید علی حسینی یکانی، سید مجتبی مجاوریان، فاطمه کشیری کلایی، مهسا تسلیمی،
دوره ۸، شماره ۱۶ - ( ۱۰-۱۴۰۰ )
چکیده
چکیده مبسوط
مقدمه و هدف: فعالیت دامداری در استان مازندران دارای سهم قابل توجهی در اشتغال و تولید محصولات وابسته در کشور است. به منظور تحقق توسعه ی اقتصادی، شناسایی چالشها و پتانسیل های پیشروی این بخش، از عوامل مهم به نظر می رسند. هدف از انجام این مطالعه، تجزیه و تحلیل منابع، فعالیتها و نهادهای استان مازندران با رویکرد اقتصادی در جهت تقویت تولید و اشتغال و یافتن استراتژی مناسب برای افزایش اشتغال و تولید زیربخش دامداری در استان مازندران می باشد.
مواد و روش ها: با توجه به قابلیتهای تولید محصولات دامی در استان مازندران، در این مطالعه با استفاده از یک نوع تحلیل SWOT مبتنی بر رهیافت AHP، مشکلات و فرصتهای موجود در زیربخش دامداری در استان مازندران شناسایی و مورد بررسی قرار گرفت. برای استخراج مقایسات زوجی عوامل داخلی و خارجی، با ۱۵ کارشناس باتجربه زیربخش دامداری سازمان و ادارات جهاد کشاورزی استان مازندران در سال ۱۳۹۷ مصاحبه شد. در نهایت، با استفاده از رهیافت ماتریس کمی برنامه ریزی راهبردی (QSPM)، به اولویت بندی راهبردهایی برای توسعه این زیربخش پرداخته شد. برای تخمین نتایج از نرم افزارهای Excel و GAMS استفاده گردید.
یافته ها: نتایج تحلیل SWOT در تحلیل عوامل داخلی و خارجی مبین آن بود که به منظور توسعه ی زیربخش دامداری در استان مازندران، استراتژیهای تهاجمی می تواند مفید واقع شود. همچنین، نتایج اولویتبندی راهبردها از طریق رهیافت QSPM نیز نشان داد که با توجه به استراتژی های تهاجمی در زیربخش دامداری، «توسعه صادرات و ورود به بازارهای جهانی»، «توسعه محصول و بازار»، «ایجاد تسهیلات و امکانات برای صادرات به کشورهای حاشیه دریای خزر» و «اصلاح نژادهای دام در جهت افزایش تولید» به ترتیب با امتیازهای ۶/۴۶۷، ۶/۱۴۷، ۵/۴۴۲ و ۴/۹۴۷، به عنوان راهبردهایی در جهت توسعه تولید و اشتغال در زیربخش دامداری استان مازندران می توانند مدنظر قرار گیرند.
نتیجه گیری: با توجه به بررسی نتایج نمرهی عوامل داخلی و خارجی در تحلیل SWOT، راهبرد بهینه در فعالیت دامداری استان مازندران، راهبرد تهاجمی SO می باشد. با توجه به نتایج این تحقیق، راهکارهایی همچون توسعه و ارتقای دامداریهای سنتی به نیمه صنعتی و صنعتی، کاهش دلالی و واسطه گری ها و تنظیم بازار با گردآوری آمار و منابع اطلاعاتی صحیح، اصلاح نژادهای دام، حمایت از صادرات به ویژه صادرات به کشورهای حاشیه دریای خزر، ارتقاء کیفیت و استاندارد تولیدات فرآوری شده به منظور فروش در بازارهای منطقه ای و فرامنطقه ای، شناخت نیاز بازارهای هدف و مواردی از این قبیل پیشنهاد میشود.
محمد محمدنژاد، حسین کریمی، مهدی حسین پور، میلاد بخشم، سحر امامی ال اقا،
دوره ۸، شماره ۱۶ - ( ۱۰-۱۴۰۰ )
چکیده
چکیده مبسوط
مقدمه و هدف: در دنیای امروز بنگاهها به دنبال کسب سود بیشتر با صرف هزینههای کمترند، در این میان مزیت رقابتی، هدف اصلی بنگاهها است. هر حوزه از فعالیتهای مختلفی تشکیل شده است که دارای ارزش افزایی متفاوتی هستند. ارزش نهایی یک کالا توسط فعالیتهای هر بخش از تولید به دست میآید. برای اینکار باید زنجیره ارزش محصول را شناخت. زنجیره ارزش، چرخهای از فعالیتهای ارزشآفرین در فرآیند تولید محصول را نشان میدهد. هدف پژوهش حاضر، تحلیل زنجیره ارزش صنایع تولیدی عسل بر اساس مدل زنجیره ارزش پورتر در استان کرمانشاه میباشد.
مواد و روش ها: این پژوهش بر اساس هدف یک پژوهش کاربردی، بر مبنای گردآوری دادهها یک پژوهش توصیفی از نوع علی مقایسهای و از نظر رویکرد یا روششناسی، یک پژوهش کمی میباشد. جامعه آماری پژوهش، مدیران و کارشناسان اداره جهاد کشاورزی استان کرمانشاه، کلیه بنگاههای زنبورداری و تولیدیهای عسل در استان کرمانشاه بودند که بنابر شناخت میدانی، تعداد آنها ۱۹۰۰ نفر برآورد شد که از میان آنها ۳۲۰ پرسشنامه صحیح با طیف لیکرت برای پردازش دادهها گردآوری شده است. برای پردازش دادهها، از فنون آمار توصیفی و آزمون تی-استیودنت در نرمافزار SPSS نسخه ۲۵ استفاده شده است.
یافتهها: یافتههای تحقیق نشان داد که وضعیت هر ۷ مؤلفه مربوط به زنجیره ارزش صنایع تبدیلی در استان کرمانشاه مناسب نبوده و نیاز به بهبود و توجه جدی دارد. همچنین، یافتهها نشان داد که حلقه گمشده زنجیره ارزش صنایع تولیدی عسل در استان کرمانشاه در مرحله اول، مربوط به نبود ارتباط بین تولیدکنندگان/جمعآوریکنندگان محصولات با بخش صنعتی این صنعت، و در مرحله ی دوم بین بخش صنعتی با مبدأ تجاریسازی محصولات در سطح ملی و بینالمللی میباشد. این دو حلقهی مفقوده موجب کم ارزش شدن فعالیتهای تولید و توسعهای صنایع تولیدی عسل در این استان شده است.
نتیجهگیری: باید حلقه ی ارتباطی بین جمعآوری کنندگان محصولات/زنبورداران با بخش صنعتی و فرآوری کننده صنایع تولیدی عسل ایجاد و مورد
بهینه سازی قرار گیرد. سپس ارتباط بین بخش فرآروی کننده با مبدأهای تجاریسازی چه در سطح ملی و چه در سطح بینالمللی نیز برقرار شود تا در ارزش زنجیره حداکثر سازی قرار گیرد. این حداکثر سازی ارزش زنجیره افزایش هدفمندی کمی و کیفی در سطح تولیدات و تنوع محصولات صنایع تولیدی عسل استان کرمانشاه را در پی خواهد داشت.
علی احمدی فیروزجائی، لیلی احمدی، حمیده خلج، علی اکبر آقاجانی افروزی،
دوره ۹، شماره ۱۷ - ( ۴-۱۴۰۱ )
چکیده
چکیده مبسوط
مقدمه و هدف: کسبوکارهای کشاورزی متعارف به علت استفاده بیش از حد از نهاده های خارجی تهدیدکننده خدمات اکوسیستم، سلامت محیط زیست و حیات بشر هستند. پافشاری بر ادامه این نوع کسبوکارها از یک سو معاش پایدار مردم روستایی را به خطر انداخته و از سوی دیگر حیات و سلامت جامعه شهری را نیز تهدید خواهد کرد؛ لذا برای مقابله با این تهدیدات پیشرو ایجاد و توسعه کسبوکارهای کشاورزی مبتنی بر رویکرد ارگانیک ضرورتی اجتناب ناپذیر به حساب می آید. پژوهش حاضر به دنبال این بوده تا ابتدا چالشهای ایجاد و توسعه کسبوکار تولید گندم ارگانیک را شناسایی و اولویت بندی کند و سپس راهکارهای مناسب برای برطرف کردن این موانع و چالشها را معرفی کند.
مواد و روش ها: مطالعه حاضر برای شناسایی و اولویت بندی موانع و راهکارها از تکنیک دلفی بهره گرفته است. با استفاده از روش نمونه گیری گلوله برفی، تعداد ۲۱ نفر از متخصصان جهاد کشاورزی استان مرکزی به عنوان خبرگان مشارکت کننده در دو مرحله اجرای تکنیک دلفی انتخاب شدند. داده های حاصل از مصاحبه نیمه-ساختارمند مربوط به مرحله اول با استفاده از تکنیک تحلیل محتوا کدگذاری و طبقه بندی شدند و سپس در قالب پرسشنامه طیف لیکرت تدوین و برای تعیین میزان اهمیت، مجدداً برای پاسخگویان ارسال شدند. برای پایان دادن به مراحل تکنیک دلفی از شاخص ضریب تغییرات و برای اولویت بندی متغیرها از شاخص وزن نرمال شده بهره گرفته شد.
یافته ها: نتایج نشان داد که فقدان سرمایه اولیه، فقدان حمایت دولت از تولید گندم ارگانیک به دلیل غلبه سیاست خودکفایی، بازاریابی نامناسب، دانش و مهارت ناکافی و انگیزه پایین کشاورزان در کنار دوره طولانی گذار به کشت ارگانیک و نبود پوشش بیمه ای مناسب به ترتیب به عنوان مهمترین چالشها معرفی شدند و مواردی چون تشکیل تعاونی تولید گندمکاران، پرداخت تسهیلات کم بهره، آموزش و ترویج، بیمه محصول و خرید تضمینی در کنار عرضه نهاده های مورد نیاز به ترتیب به عنوان مهمترین راهکارها معرفی شدند.
نتیجه گیری: در مطالعه حاضر مشکلات اقتصادی و سیاستی یعنی سرمایه اولیه ناکافی و فقدان حمایت دولت از تولید گندم ارگانیک به دلیل غلبه سیاست خودکفایی به ترتیب به عنوان مهمترین چالشهای ایجاد و توسعه کسبوکار تولید گندم ارگانیک معرفی شده اند. چالشهای دیگر، از جمله مشکلات بازاریابی، شناختی و روانشناختی تحت الشعاع این دو مسئله شکل گرفته و در جایگاههای بعدی قرار گرفتند. نکته جالب توجه این است که با توجه به چالشهای مطرح شده، یک راهکار اجتماعی یعنی سازماندهی گندمکاران در قالب یک تعاونی تولید به عنوان اولین و مهمترین راهکار برای مقابله با چالشها معرفی شده است؛ به طوری که سایر اقدامات دیگر مانند پرداخت تسهیلات، برگزاری دوره های آموزشی و ترویجی، بیمه محصول، خرید تضمینی محصول و تأمین و تهیه نهاده ها در بطن آن و از طریق آن تسهیل، تسریع و اجرایی می شوند.