۸ نتیجه برای دانشجویان کشاورزی
صدیقه قاسمی، سمیرا بهرامیان، مصطفی احمدوند،
دوره ۱، شماره ۲ - ( ۲-۱۳۹۳ )
چکیده
عدم اشتغال دانشآموختگان کشاورزی یکی از مهمترین چالشهای نظام آموزش عالی کشور در چند سال اخیر بوده و اثرات نامطلوبی بر انگیزه تحصیل و یادگیری دانشجویان داشته است. لیکن به نظر میرسد باتوجه به ظرفیتهای بخش کشاورزی ایران، با ارتقاء توانمندی کارآفرینی دانشجویان میتوان این مشکل را برطرف نمود. بنابراین، هدف اصلی پژوهش حاضر شناسایی عوامل مؤثر بر توانمندی کارآفرینی و اشتغال پس از دانشآموختگی از دیدگاه دانشجویان کشاورزی دانشگاه یاسوج بود که با روش پیمایشی صورت پذیرفت. جامعه آماری این پژوهش کلیه دانشجویان سال آخر کارشناسی کشاورزی در دانشگاه یاسوج بود ( ۱۶۰ N= ) که با روش نمونهگیری طبقهای یک مرحلهای و با استفاده از جدول نمونهگیری کرجسی و مورگان حجم نمونه ۱۱۰ نفر تعیین گردید. دادهها با ابزار پرسشنامه گردآوری شده و روایی آن توسط متخصصان و پایایی آن با استفاده از مطالعه راهنما و سنجش ضریب آلفای کرونباخ مورد تأیید قرار گرفت (آلفا بین ۸۹/۰ تا ۹۷/۰). نتایج نشان داد عوامل فردی، فرهنگی- اجتماعی و سپس عوامل آموزشی دارای بیشترین تأثیر را بر توانمندی کارآفرینی دانشجویان دارند. مهمترین عوامل فردی شامل باور به خودکارآمدی و خلاقیت، مهمترین عوامل فرهنگی- اجتماعی شامل مسائل اقتصادی جامعه و جذابیت کارآفرینی و مهمترین عوامل آموزشی شامل وجود فضای مناسب رقابتی در دانشگاه و وجود محیط خوابگاهی خلاق میباشند. همچنین، نتایج نشان داد که دانشجویان مورد مطالعه بیشترین توانمندی را در روابط اجتماعی، خلاقیت، توانمندیهای ارتباطی و رهبری دارا میباشند. در پایان، برای بهبود توانمندی کارآفرینی دانشجویان پیشنهاد هایی ارائه شده است.
مجتبی سوختانلو،
دوره ۳، شماره ۶ - ( ۱۰-۱۳۹۵ )
چکیده
امروزه پیشروی به سوی دانشگاههای کارآفرین و کارآیی بهینه در نظام آموزش عالی کارآفرینانه، به عنوان راهبرد اصلی در نظام آموزش عالی کشاورزی مطرح است. در این راستا هدف اصلی این مطالعه، تحلیل اثربخشی نظام آموزش عالی کشاورزی بر پرورش قابلیتهای کارآفرینی دانشجویان مقاطع کارشناسیارشد و دکتری بود. به روش نمونهگیری طبقهای تصادفی، از میان دانشجویان تحصیلات تکمیلی کشاورزی در دانشگاه محقق اردبیلی (۹۹۵ N=)، حجم نمونه به تعداد ۲۸۸ نفر تعیین شد. ابزار پژوهش مرکب از آزمون استاندارد شده "سنجش ویژگیهای شخصیتی کارآفرینی در ایران" و آزمون استاندارد شده بینالمللی مرکز کارآفرینی دانشگاه "دارهام" انگلستان و پنج متغیر تعیین اثربخشی نظام آموزش عالی کارآفرینانه بود. یافتهها نشان داد که غالب پاسخگویان، از لحاظ میزان انگیزه پیشرفت و کنترل درونی در حد "به نسبت زیاد" بوده، اما از لحاظ میزان استقلالطلبی، ریسکپذیری و خلاقیت در حد "به نسبت کم" و"کم" بودند. دیگر یافتهها حاکی از آن بود که تنها برای دو قابلیت استقلالطلبی و ریسکپذیری، میان دانشجویان مقاطع کارشناسیارشد و دکتری تفاوت معنیداری وجود داشت؛ همچنین بالابودن میزان معدل کل در میان پاسخگویان، قابلیت انگیزه پیشرفت در آنان را افزایش داده؛ اما بر دیگر قابلیتهای کارآفرینی تأثیر معنیداری را ایجاد نکرده است. مطابق تحلیل رگرسیون، سه متغیر محتوا و برنامه درسی (۰,۳۹۲ Beta=)، مدیریت و عوامل زیرساختی (۰,۳۰۴ Beta=) و شیوههای تدریس و آموزش (۰,۲۲۹ Beta=)، در مجموع ۲/۶۰ درصد عوامل اثرگذار بر پرورش قابلیتهای کارآفرینی پاسخگویان را تبیین کردند. لذا، اولویت برنامهریزی آموزشی جهت تقویت قابلیتهای استقلالطلبی، ریسکپذیری و خلاقیت دانشجویان در سه متغیر اثربخشی بدست آمده، بر بهبود اثربخشی نظام آموزش عالی کشاورزی مؤثر خواهد بود.
مجتبی سوختانلو،
دوره ۴، شماره ۸ - ( ۱۰-۱۳۹۶ )
چکیده
تعریف رایج از جایگاه جنسیتی در جامعه و الگوهای شکل گرفته ذهنی بر مبنای آن، بر بروز رفتارهای متفاوت بر اساس جنسیت اثرگذار است. لذا مطالعه حاضر به دنبال آن است تا مشخص نماید کدام تفاوتهای جنسیتی، بر بروز و تمایل به کارآفرینی اثرگذار است. دانشجویان مقطع کارشناسی رشته کشاورزی در دانشگاه محقق اردبیلی جامعه آماری این پژوهش را تشکیل دادند (N= ۷۴۰). پژوهش از نوع کاربردی و روش پژوهش پیمایشی بود. حجم نمونه بر اساس فرمول کوکران به تعداد ۲۷۵ نفر (۱۲۷ دانشجوی مرد و ۱۴۸ دانشجوی زن) تعیین گردید و نمونه گیری با استفاده از روش طبقه ای تصادفی با انتساب متناسب انجام شد. یافتهها نشان داد دانشجویان مرد نسبت به دانشجویان زن، از میزان تمایل به کارآفرینی بالاتری برخوردار بودند. دانشجویان مرد نسبت به دانشجویان زن، از سطوح ریسک پذیری و استقلال طلبی بالاتری برخوردار بودند؛ اما دانشجویان زن نسبت به مرد از میزان انگیزه پیشرفت بیشتری برخوردار بودند. همچنین مهمترین متغیرهای پیشبینی کننده و متمایزکننده بروز کارآفرینی بر اساس جنسیت، مربوط به انتظارات و تصور عمومی جامعه نسبت به جنسیت، تمایل به کارآفرینی و تصور از توانایی های روحی و روانی برای اقدام به فعالیت های کارآفرینانه بود.
مسعود رضائی،
دوره ۶، شماره ۱۱ - ( ۶-۱۳۹۸ )
چکیده
هدف این تحقیق بررسی رابطهی بین مهارتهای اجتماعی و نگرش به کارآفرینی دانشجویان کشاورزی دانشگاه تهران بود. جامعهی آماری تحقیق را ۴۵۰ نفر از دانشجویان کارشناسیارشد دانشکدهی کشاورزی دانشگاه تهران تشکیل میدادند که ۱۳۸ نفر از آنان با استفاده از نرمافزار SPSS Sample Power و روش نمونهگیری تصادفی ساده بهعنوان نمونه انتخاب شدند. برای گردآوری دادهها از پرسشنامه استفاده شد. روایی صوری پرسشنامه با نظرسنجی از متخصصان و قابلیت اعتماد سازههای پژوهش با محاسبه آلفای ترتیبی (۷۹/۰ و ۸۹/۰) تأیید شد. یافتههای پژوهش نشان داد مهارت اجتماعی اکثر دانشجویان متوسط به پایین و نگرش آنان به کارآفرینی متوسط به بالا بود. نتایج تحلیل همبستگی نشان داد بین مهارت گفتوگو، مهارت همکاری، مهارت حل تضاد، اقناع و مهارت اجتماعی کل با نگرش به کارآفرینی در سطح یک درصد رابطهی مثبت و معنیداری وجود دارد. یافتهها همچنین نشان داد بین مهارت همدلی و همبستگی و خودتبلیغی با نگرش به کارآفرینی در سطح پنج درصد رابطهی مثبت و معنیداری وجود دارد. بنابراین، میتوان نتیجه گرفت اگر مهارت اجتماعی دانشجویان از طریق آموزش بهبود یابد، نگرش آنان به کارآفرینی نیز بهتر خواهد شد.
حسین مهدی زاده، نعمت اله شیری، مژگان خوش مرام،
دوره ۷، شماره ۱۳ - ( ۴-۱۳۹۹ )
چکیده
توسعهی شایستگی های کارآفرینانه در بین دانشجویان نظام آموزش عالی در گرو عوامل زیادی است که بیشک قابلیت افراد برای تشخیص فرصتهای کارآفرینی از جایگاه ویژهای برخوردار است؛ چرا که تشخیص فرصت اصلی ترین و اولین گام در فرآیند توسعهی کارآفرینی به شمار می رود. در این راستا، پژوهش حاضر با هدف بررسی قابلیت تشخیص فرصتهای کارآفرینی در بین دانشجویان کشاورزی دانشگاه ایلام انجام شد. جامعه ی آماری پژوهش شامل تمام دانشجویان سال چهارم کارشناسی در رشته های کشاورزی دانشگاه ایلام بودند که تعداد ۱۰۰ نفر از آنها به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای با انتساب متناسب انتخاب شدند. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزارهای SPSS و SmartPLS انجام شد. نتایج پژوهش نشان داد که پاسخگویان از قابلیت تشخیص فرصتهای کارآفرینی متوسطی برخوردار بودند. براساس نتایج مدلسازی معادلات ساختاری متغیر نهفته ی هوشیاری کارآفرینانه تأثیر مثبت و معنی داری بر قابلیت تشخیص فرصت کارآفرینی در بین دانشجویان کشاورزی داشت؛ بنابراین، یافته های این مطالعه اهمیت متغیر نهفته ی هوشیاری کارآفرینانه را برای پیش بینی قابلیت تشخیص فرصتهای کارآفرینی در بین دانشجویان آموزش عالی آشکار کرد.
حمید کریمی، پوریا عطایی،
دوره ۷، شماره ۱۴ - ( ۱۰-۱۳۹۹ )
چکیده
پژوهش حاضر با هدف تحلیل مهارتهای کارآفرینانه دانشجویان رشته کشاورزی و منابع طبیعی انجام گردید. این مطالعه در بین دانشجویان دانشکده های کشاورزی، آب و خاک و منابع طبیعی دانشگاه زابل انجام شد. جامعه آماری ۸۹۳ دانشجو و نمونه مورد مطالعه به صورت نمونه گیری تصادفی طبقه ای با انتساب متناسب ۲۶۹ دانشجو بود. ابزار سنجش در این مطالعه پرسشنامه بود که روایی آن را متخصصان کارآفرینی تأیید نمودند و برای بررسی پایایی آن نیز یک آزمون راهنما اجرا شد که تتای ترتیبی متغیرها بین ۰/۹۲-۰/۸۱ به دست آمد. در بررسی وضعیت موجود و مطلوب مهارتهای کارآفرینانه نتایج نشان داد که مهارت تیم سازی در اولویت نخست قرار دارد. همچنین، مهارت آشنایی با قوانین و مقررات حقوقی و تجاری در هر دو وضعیت موجود و مطلوب، اولویت آخر را کسب نمود. بیشترین شکاف بین وضعیت موجود و مطلوب به ترتیب متعلق به مهارتهای آشنایی با قوانین و مقررات حقوقی و تجارت، تهیه طرح کسب وکار و ارتباطات بود. پیشنهاد میگردد مهارتهای کارآفرینانه به صورت یک فرآیند چندمرحله ای آموزش داده شود. به این صورت که هر مهارت کارآفرینی بخشبندی گردد و هر بخش به دو صورت نظری و سپس عملی آموزش داده شود.
نعمت اله شیری،
دوره ۹، شماره ۱۷ - ( ۴-۱۴۰۱ )
چکیده
چکیده مبسوط
مقدمه و هدف: کارآفرینی رهیافتی حیاتی برای تسریع نوآوری، توسعه رشد اقتصادی، کاهش نرخ بیکاری، حفظ ثبات اجتماعی و در واقع، ارزشآفرینی است؛ بهگونهای که فعالیت کارآفرینی یا رفتار کارآفرینانه توجه زیادی در نظامهای آموزشی و سیاسی را به خود جلب کرده است. در طی دهه گذشته بسیاری از کشورهای در حال توسعه از جمله کشور ایران به کارآفرینی بهعنوان یک راه حل اساسی بالقوه برای مشکلات گوناگون پیش روی کشور از جمله؛ نبود کارآیی در اقتصاد، افزایش نرخ بیکاری، تعداد بیش از حد دانش آموختگان و ناتوانی بخش خصوصی و دولتی در ایجاد شغل برای آنها، توجه جدی داشته اند. در این راستا، پژوهش حاضر با هدف اصلی بررسی تأثیر عوامل محیطی بر قصد کارآفرینانه دانشجویان کشاورزی دانشگاه ایلام انجام شد.
مواد و روشها: این پژوهش به لحاظ پارادایم، کمی، با توجه به هدف کاربردی و در گردآوری و تحلیل دادهها توصیفی- همبستگی بود که با استفاده از تکنیک مدلسازی معادلات ساختاری انجام شده است. جامعه آماری این تحقیق شامل تمام دانشجویان سال چهارم کارشناسی رشتههای کشاورزی دانشگاه ایلام بودند (N=۱۶۰) که با استفاده از فرمول کوکران تعداد ۱۰۰ نفر از آنها به روش نمونه گیری طبقه ای تصادفی با انتساب متناسب (براساس رشتۀ تحصیلی) برای مطالعه انتخاب شدند. ابزار اصلی پژوهش پرسشنامه ای بوده که روایی آن توسط گروهی از مختصصان و روایی همگرا و پایایی آن با محاسبۀ ضریب آلفای کرونباخ و پایایی ترکیبی تأیید شد. تجزیه و تحلیل داده ها در دو بخش آمار توصیفی و استنباطی با استفاده از نرم افزارهای SPSSWin۲۱ و LISREL۸,۸۰ انجام شد.
یافتهها: نتایج پژوهش نشان داد که وضعیت قصد کارآفرینانه در بین دانشجویان کشاورزی دانشگاه ایلام در حد متوسط به بالا بوده است. بهطوریکه متغیرهای مطلوبیت درک شده کارآفرینی، حمایت اجتماعی، هنجارهای اجتماعی و الگوی نقش کارآفرینی رابطۀ مثبت و معناداری با قصد کارآفرینانه دانشجویان کشاورزی داشتند. علاوه بر این، نتایج مدلسازی معادلات ساختاری نشان داد که متغیر مطلوبیت درکشده بیشترین تأثیر (β=۰,۸۲) را بهصورت مستقیم و متغیر هنجارهای اجتماعی کمترین تأثیر (β=۰,۰۶) را بهصورت غیر مستقیم بر قصد کارآفرینانه دانشجویان داشتند.
نتیجهگیری: براساس یافتههای پژوهش میتوان گفت که عوامل محیطی نظیر حمایت اجتماعی، هنجارهای اجتماعی و الگوهای کارآفرینی به واسطه متغیر مطلوبیت درک شده کارآفرینی نقش مهمی در توسعه قصد کارآفرینانه دانشجویان کشاورزی دارند. بنابراین، میتوان با توجه به این عوامل در جهت توسعه قصد و رفتار کارآفرینانه دانشجویان در نظام آموزش عالی کشاورزی کشور اقدام کرد.
عبدالرحیم غیاثی، امیر علم بیگی،
دوره ۱۱، شماره ۱ - ( ۵-۱۴۰۳ )
چکیده
چکیده مبسوط
مقدمه و هدف: در عصر کنونی که شغلها و کسب و کارها با نااطمینانی و تغییرات سریع همراه هستند، منابع فردی نظیر سازگاری مسیر شغلی و شخصیت فعال اهمیت روزافزونی در توسعه شغلی دانشجویان پس از دانش آموختگی خواهند داشت. در این زمینه ادبیات تحقیق نشان می دهد که سازگاری مسیر شغلی و شخصیت فعال در شکل گیری قصد کارآفرینی دانشجویان که خود پیش زمینه مهمی برای آغاز یک کسب و کار به شمار می رود نقش غیرقابل انکاری دارند؛ به گونه ای که براساس شواهد نظری، شکلگیری قصد کارفرینی در دانشجویان با اتکا به منابع سازگاری آنان شکل می گیرد؛ اما شکلگیری سازگاری مسیر شغلی نیز با استناد به تئوری ساخت مسیر شغلی توسط شخصیت فعال که به توانایی تشخیص فرصتها و شناسایی راهحلهای مناسب در موقعیتهایی که محیط نامطمئن است اشاره دارد هدایت میگردد. در این راستا، شواهد نشان می دهد که نقش شخصیت فعال با قصد کارآفرینی با واسطه سازگاری مسیر شغلی به صورت تجربی مورد کنکاش قرار نگرفته است. از این رو، هدف اصلی پژوهش حاضر، بررسی اثر میانجی گری سازگاری مسیر شغلی بین شخصیت فعال و قصد کارآفرینی دانشجویان کشاورزی بود. دستیابی به اهداف پژوهش، افزون بر آنکه بر غنای ادبیات قصد کارآفرینی می افزاید، قادر است بخشی از اهمیت توسعه سازگاری مسیر شغلی را نیز در دانشجویان کشاورزی توضیح دهد.
مواد و روشها: این پژوهش با رویکرد کمی صورت گرفته است و از نظر شیوه گردآوری اطلاعات پیمایشی، از نظر زمان از نوع مقطعی و از لحاظ پردازش داده ها از نوع علی ارتباطی به شمار می رود. جامعه آماری این پژوهش، همه ی دانشجویان سال چهارم مقطع کارشناسی رشته های کشاورزی در دانشگاه های دولتی بودند. نمونه آماری پژوهش با استفاده از روش معکوس ریشه مربع، شامل ۳۸۴ نفر و با روش نمونهگیری چند مرحلهای (انتخاب تصادفی ۲ دانشگاه از هریک از مناطق پنج گانه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری (در کل ده دانشگاه) و سپس گردآوری داد هها از دانشجویان دانشگاه های منتخب در مرحله اول) انتخاب شدند. ابزار پژوهش پرسشنامه قصد کارآفرینی (۶ گویه)، شخصیت فعال (۳ گویه) و سازگاری مسیر شغلی (۱۲ گویه) را شامل می گردید که در طیف لیکرت پنج سطحی در سامانه بومی پرس لاین طراحی و به صورت برخط در نمونه آماری پژوهش توزیع شد. روایی ابزار پژوهش، توسط پانلی از متخصصان آموزش کشاورزی مورد بررسی و تأیید قرار گرفت. پایایی ابزار پژوهش نیز با انجام یک مطالعه پیش آهنگ و محاسبه ضریب آلفای کرونباخ مورد تأیید قرار گرفت (۷/۰<α). روایی مدل اندازه گیری با محاسبه بار عاملی و انجام آزمون های روایی همگرا و روایی تشخیصی و پایایی آن نیز از طریق محاسبه ضریب آلفای کرونباخ و پایایی ترکیبی بررسی و تایید شد (۰/۷<α و CR؛ ۰/۵<AVE و ۰/۸۵>HTMT). داده های پژوهش با بهرهگیری از مدل معادلات ساختاری و با رویکرد حداقل مربعات جزئی تحلیل گردید. در فرآیند تحلیل داده ها نیز از نرمافزار Smart Pls۴ استفاده شد.
یافتهها: نتایج پژوهش، نقش میانجی گری متغیر سازگاری مسیر شغلی در رابطه شخصیت فعال و قصد کارآفرینی دانشجویان کشاورزی را به صورت تجربی تأیید نمود (۰/۰۰۱ =p، ۵/۱۷۴ =t، ۰/۲۷۱ =β). با عنایت به اینکه نتایج پژوهش بیانگر تأثیرگذاری مستقیم شخصیت فعال بر قصد کارآفرینی دانشجویان مورد مطالعه نیز است (۰/۰۰۱= p، ۴/۰۷۷ = t، ۰/۲۹۱ =β) و از سویی دیگر، اثرگذاری یکسانی (مثبت) در هر دو مسیر یعنی رابطه مستقیم شخصیت فعال و قصد کارآفرینی و رابطه شخصیت فعال و قصد کارآفرینی با واسطه سازگاری مسیر شغلی نیز مشاهده می گردد. بر این اساس، متغیر سازگاری مسیر شغلی نقش میانجی مکمل را در رابطه شخصیت فعال و قصد کارآفرینی دانشجویان کشاورزی دارد. این پژوهش نشان داد که شخصیت فعال و سازگاری مسیر شغلی دو پیشایند تعیین کننده و مهم قصد کارآفرینی دانشجویان کشاورزی هستند به گونه ای که، دانشجویان رشته های کشاورزی با شخصیت فعال تر می توانند قصد کارآفرینی خود را با افزایش سازگاری مسیر شغلی بهبود بخشند. همچنین، یافته های تحقیق بیانگر آن است که شدت اثر مسیرهای مستقیم و با واسطه تقریباً یکسان است و در مجموع ۴۳/۵ درصد از واریانس قصد کارآفرینی دانشجویان کشاورزی تبیین می گردد؛ لذا، برای شکل گیری قصد کارآفرینی در دانشجویان کشاورزی، بهبود سازگاری مسیر شغلی دانشجویان را نمی توان نادیده گرفت.
نتیجهگیری: نتایج حاصل، بیانگر آن است که سازگاری دانشجویان کشاورزی در مسیر شغلی به عنوان منبعی روانشناختی، نقش قابل اتکایی در شکلگیری قصد کارآفرینی آنان دارد و از سویی دیگر سازگاری مسیر شغلی از طریق شخصیت فعال هدایت می گردد. بر این اساس، یافتههای تحقیق حاضر، تأیید نمود که شکلگیری قصد کارآفرینی در دانشجویان کشاورزی وابسته به منابع فردی سازگاری مسیر شغلی و شخصیت فعال است. با استناد به نتایج حاصل، مراکز آموزش عالی کشاورزی که در پی ایجاد قصد کارآفرینی در دانشجویان خود هستند بایستی بر ارتقا سازگاری مسیر شغلی آنان از طرق مختلف نظیر برگزاری کارگاه های آموزشی و دعوت از کارآفرینان و همچنین ارتقا شخصیت فعال آنان از طرقی مانند برگزاری برنامه های توانمندسازی توجه داشته باشند. به طور خلاصه، یافته های این پژوهش میتواند به توسعه برنامه هایی که هدف آنها ایجاد قصد کارآفرینی در دانشجویان کشاورزی است کمک نماید. در این راستا، برای شکل گیری قصد کارآفرینی در دانشجویان کشاورزی به مراکز آموزش عالی کشاورزی پیشنهاد می گردد که با دعوت از کارآفرینان عرصه کشاورزی و برگزاری کارگاه های آموزشی مختلف نظیر کارگاه توسعه مهارت های نرم، سازگاری مسیر شغلی دانشجویان کشاورزی را ارتقا دهند و در این راستا، با فعال تر کردن شخصیت آنها از طریق برنامه های توانمندسازی نظیر توانمندسازی روانشناختی، توسعه سازگاری مسیر شغلی آنها را تسهیل نمایند.