۹ نتیجه برای زنان روستایی
طیبه صیده، رویا اشراقی سامانی، علیرضا پورسعید،
دوره ۲، شماره ۴ - ( ۱-۱۳۹۴ )
چکیده
هدف از انجام تحقیق حاضر بررسی عوامل تأثیرگذار بر توانمندی شغلی زنان روستایی شهرستان ایلام میباشد. جامعه آماری تحقیق شامل زنان شاغل روستایی شهرستان ایلام (۱۰۸۸= N) میباشد که با استفاده از فرمول کوکران ۳۲۳ نفر با روش نمونهگیری تصادفی طبقهای با انتساب متناسب به عنوان نمونه تعیین شدند. نمونهگیری به صورت تصادفی طبقهای با انتساب متناسب انجام شد. روایی محتوایی و ظاهری پرسشنامه توسط اساتید صاحب نظر تأیید و پایایی آن با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ (۳/۹۱= α) تأیید شد. تجزیه و تحلیل اطلاعات در دو بخش آمار توصیفی و استنباطی با استفاده از نرمافزار SSPS، انجام آزمونهای همبستگی و تحلیل رگرسیون به شیوه گام به گام صورت گرفت. نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد متغیرهای موانع شغلی، ویژگیهای روانشناختی، وضعیت اقتصادی، عوامل آموزشی، حمایت خانواده، سطح تحصیلات، نوع فعالیت اقتصادی و موقعیت اجتماعی بر توانمندی شغلی زنان روستایی شهرستان ایلام تأثیرگذار بوده و ۷/۸۰ درصد از تغییرات این متغیر را تبیین میکنند. از میان متغیرهای مدل، متغیرموانع شغلی نسبت به سایر متغیرها بیشترین سهم را در تبیین متغیر وابسته توانمندی شغلی دارد.
نسرین کوهی، حامد چهارسوقی امین،
دوره ۵، شماره ۱۰ - ( ۴-۱۳۹۷ )
چکیده
تحقیق حاضر با هدف شناسایی چالشهای توسعه ی کارآفرینی زنان روستایی در شهرستان ایلام انجام شده است. جامعه آماری تحقیق شامل ۵۱ نفر از زنان کارآفرین روستایی شهرستان ایلام بودند که به شیوه سرشماری مورد مطالعه قرار گرفتند. ابزار گردآوری دادهها، پرسشنامهای محققساخته بود که روایی محتوایی آن توسط نظر اساتید و متخصصان ترویج و توسعه روستایی صاحبنظر مورد تایید قرار گرفت. پایایی ابزار تحقیق نیز به کمک ضریب آلفای کرونباخ تعیین گردید (۷۸/۰=α). تجزیه و تحلیل دادهها با استفاده از نرم افزار SPSS در دو بخش آمار توصیفی و تحلیل عاملی انجام شد. نتایج حاصل از تحلیل عاملی با رویکرد اکتشافی منجر به شناسایی ۴ عامل گردید که در قالب چالشهای آموزشی-ترویجی، چالشهای اقتصادی و قانونی، چالشهای فردی و روحی و چالشهای فرهنگی– اجتماعی ۰۸/۵۹ درصد از واریانس کل را تبیین نمودند. چالشهای آموزشی- ترویجی به عنوان عامل اول با مقدار ویژه ۶۳۱/۲ بیشترین سهم (۶۲/۲۱ درصد) و چالشهای فرهنگی- اجتماعی با مقدار ویژه ۳۰۶/۱ کمترین سهم (۸۸/۱۰ درصد) را در تبیین واریانس کل داشتند.
مرجان گلکارفرد، کورش رضایی مقدم،
دوره ۶، شماره ۱۱ - ( ۶-۱۳۹۸ )
چکیده
در چارچوب مفهوم توسعه ی روستایی و کشاورزی، آنچه بیشتر باید مورد دقت و توجه قرار گیرد، تأکید بر ارتقای کیفیت و توانمندسازی زنان روستایی و بهبود وضعیت و شرایط کار آنان در عرصه ی جوامع روستایی است. توسعه ی کارآفرینی و توانمندسازی مکمل یکدیگر بوده و باعث قدرت بخشیدن به زنان در فعالیت های مختلف کارآفرینی اعم از اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی می شود. هدف این مطالعه بررسی رابطه ی بین کارآفرینی با ابعاد توانمندی و تحلیل سازه های تأثیرگذار بر ابعاد مختلف توانمندی زنان روستایی استان فارس است. تحقیق به روش پیمایشی و از طریق پرسشنامه در بین زنان روستایی کارآفرین عضو شرکت حمایت از فعالیتهای کشاورزی در شهرستان های شیراز، مرودشت و استهبان (۳۶۰۰ نفر) انجام شد. در مجموع ۳۹۳ نفر از طریق روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای، مورد بررسی قرار گرفت. طبق یافته های پژوهش، بین ابعاد مختلف توانمندی با سطح خلاقیت زنان رستایی، روحیه و دانش کارآفرینی، فضای کسب و کار و همچنین میزان ارتباط با مراکز اطلاعاتی همبستگی مثبت و معنی داری وجود دارد. بر اساس نتایج تحلیل رگرسیون، متغیرهای روحیه ی کارآفرینی، توسعه ی کارآفرینی، شرکت در کلاسهای آموزشی، دانش کارآفرینی، میزان استفاده از منابع اطلاعاتی، عوامل محیطی (فضای کسب و کار)، سیاست های حمایتی و مهارت در تدوین طرح تجاری توانایی، ۵۶ درصد از تغییرات توانمندسازی زنان را پیش بینی کردند. متغیر روحیه ی کارآفرینی در فعالیتهای کارآفرینی بیشترین قدرت پیشبینی متغیر توانمندسازی زنان و متغیر سیاست های حمایتی و مهارت در تدوین طرح تجاری کمترین قدرت پیش بینی تغییرات توانمندسازی زنان را داشتند. در دسترس قراردادن مواد خام اولیه؛ تصویب قوانین متناسب و در راستای بهبود کسب و کار زنان؛ شرکت زنان در کلاسهای آموزشی برگزارشده توسط شرکت؛ بهبود شرایط برای فروش محصولات؛ افزایش علاقه و احساس مثبت اعضای شرکت و توجه به نیازهای شغلی زنان عضو از پیشنهادهای مهم مطالعه است.
مرجان گلکارفرد، کورش رضائی مقدم، مهسا فاطمی،
دوره ۶، شماره ۱۲ - ( ۱۰-۱۳۹۸ )
چکیده
با توجه به سطح توسعه ی اقتصادی، زنان نقش اساسی در کشاورزی و توسعه ی روستایی به ویژه در کشورهای درحال توسعه ایفا می کنند. یکی از راه های پیشرفت، توجه به توسعه ی فعالیت های کارآفرینی در روستاها است. هدف این پژوهش تحلیل متغیرهای فردی و حمایت کننده فعالیتهای کارآفرینی زنان روستایی در استان فارس است. پژوهش با استفاده از روش پیمایش و نمونه گیری تصادفی طبقه بندی انجام شد. جامعه ی آماری تحقیق شامل کلیه ی اعضای شرکت های صندوق حمایت از توسعه ی بخش کشاورزی زنان در استان فارس (۳۰۳۳ نفر) بوده که در قالب سه شرکت در شهرهای مرودشت، شیراز و استهبان فعالیت می کنند. حجم نمونه طبق جدول کرجسی و مورگان ۳۹۳ نفر تعیین شد. نتایج نشان داد که برای توسعه ی فعالیت های کارآفرینی زنان روستایی، ارتقای سطح روحیه و انگیزه ی زنان کارآفرین و فراهم سازی زیرساخت های لازم از جمله ایجاد فضای مناسب کسب وکار توأم با سیاست های تسهیل کننده از سوی شرکت مادرتخصصی صندوق حمایت از توسعه ی سرمایه گذاری در بخش کشاورزی ضروری است. نتایج نشان داد که گویه های "کسب درآمد و سود" و "ارتقای سطح تولید داخلی با کیفیت بالا" مهمترین موارد در ایجاد انگیزه ی زنان روستایی نسبت به مبادرت به فعالیت های کارآفرینی است. طبق یافته ها زنان کارآفرین مرودشت در زمینه ی اثربخشی منابع اطلاعاتی، خلاقیت، مهارت در تدوین طرح تجاری، روحیه ی کارآفرینی، دانش کارآفرینی، انگیزه ی کارآفرینی، اثربخشی اطلاعات، برخورداری از آموزش توسط شرکت، سیاست های حمایتی دولت، سیاست هایتسهیل کننده شرکت، فضای کسب و کار و توان مدیریتی مدیرعامل صندوق ها، وضعیت مطلوب تری در مقایسه با زنان کارآفرین شهرستان های شیراز و استهبان داشتند. بنابراین، زنان کارآفرین مرودشتی میتوانند به عنوان الگویی برای زنان شاغل در این فعالیت ها در دو شهرستان دیگر محسوب شوند؛ بنابراین، پیشنهاد میشود تا ضمن برگزاری نشست های ادواری زنان عضو صندوق های کارآفرینی سه شهرستان، امکانی فراهم گردد تا این زنان کارآفرین به صورت مستمر با یکدیگر در تعامل نزدیک بوده و ضمن بحث و تبادل نظر به انتقال تجربیات ارزشمند و موفق خود به سایرین بپردازند.
فاطمه بادزبان، کورش رضائی مقدم، مهسا فاطمی،
دوره ۷، شماره ۱۳ - ( ۴-۱۳۹۹ )
چکیده
تابآوری کسب وکارهای زنان عامل کلیدی در بقای و پیشرفت کسب وکارهای روستایی و به دنبال آن کاهش فقر و رشد اقتصادی پایدار است. تاب آوری کسبوکار به کارآفرین در سازگاری و مقاومت در برابر بحران ها کمک میکند که این می تواند یکی از محرک های عملکرد موفق کارآفرینی زنان باشد. این تحقیق با هدف کلی واکاوی تابآوری کارآفرینانهی کسبوکارهای کوچک و متوسط زنان روستایی انجام شد. جامعه آماری تحقیق شامل کلیه اعضای شرکتهای مادر تخصصی حمایت از توسعه ی کشاورزی استان فارس بود. این پژوهش با بهره گیری از فن پیمایش و روش نمونهگیری تصادفی طبقهای با تعداد ۲۶۹ نفر به عنوان نمونه انجام و برای جمعآوری داده ها از پرسشنامه استفاده شد. به منظور سنجش تابآوری کسبوکار زنان کارآفرین از مقیاس تابآوری در طول عمر کسب وکار (LRS-B) استفاده شد. نتایج نشان داد که تاب آوری کسبوکارهای زنان روستایی استان فارس در حد متوسط رو به بالا است. مقایسهی تاب آوری کارآفرینی زنان در سه شهرستان شیراز، مرودشت و استهبان نشان داد که زنان کارآفرین مرودشت از تاب آوری کسبوکار بالاتری نسبت به زنان کارآفرین در دو شهرستان شیراز و استهبان برخوردارند. متغیرهای استراتژی های بازاریابی، آمیختهی بازاریابی، روشهای بازاریابی، حمایت شرکت و نگرش بازاریابی همبستگی مثبت و معنی داری با تابآوری کسبوکارهای زنان کارآفرین مورد مطالعه دارند. طبق نتایج تحلیل رگرسیون گامبهگام، متغیرهای استراتژیهای بازاریابی، آمیخته بازاریابی، روشهای بازاریابی و نگرش بازاریابی به ترتیب پیشبینیکنندهی بخش قابل توجهی از تغییرات تابآوری کسبوکارهای زنان هستند. در این راستا پیشنهادهایی برای ارتقای سطح تابآوری کسبوکارهای زنان روستایی ارائه گردید.
اکبر بهمنی، علیرضا زمانیان، فرشید اصلانی،
دوره ۷، شماره ۱۴ - ( ۱۰-۱۳۹۹ )
چکیده
ارتقای مشارکت زنان و دستیابی به اهداف برابری جنسیتی به گونهای مطرح شده که پیشرفت و مشارکت زنان، محور اساسی توسعه ی پایدار را تشکیل داد. کارآفرینی یک راهبرد مناسب برای مبارزه با فقر و نگاه داشت ثروت در جوامع کم درآمد است. تحقیق حاضر به منظور تبیین نقش میانجی همدلی در ارتباط بین سرمایه های روانشناختی و کارآفرینی اجتماعی زنان روستای چوب بست انجام شد. روش تحقیق توصیفی و از نوع همبستگی می باشد. جامعه ی آماری پژوهش زنان روستای چوب بست به تعداد ۱۶۲ نفر در سال ۱۳۹۹ بودند. نمونه ها به روش سرشماری به تعداد ۱۶۲ نفر انتخاب شدند. ابزار اندازه گیری پرسشنامه استاندارد بود. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از مدلسازی معادلات ساختاری استفاده گردید. نتایج تجزیه و تحلیل دادهها نشان داد که بین سرمایه ی روانشناختی و کارآفرینی اجتماعی زنان رابطه معنی داری وجود دارد. همچنین، سرمایه ی روانشناختی بر کارآفرینی اجتماعی با نقش میانجی همدلی با ضریب ۰/۴۸ تأثیر معنی داری دارد.
سارا حاجی علیانی، عبدالحمید پاپزن،
دوره ۸، شماره ۱۶ - ( ۱۰-۱۴۰۰ )
چکیده
چکیده مبسوط
مقدمه و هدف: آموزش فنی و حرفهای به عنوان یک جزء اجتناب ناپذیر از سرمایه های فکری در تقویت دانش، مهارت و نگرش نقش گسترده دارد، چراکه آموزش های فنی وحرفه ای و مهارت ها ضمن برآوردن نیاز منابع انسانی و ارتقای فراگیران آنها، در جهت اشتغال زایی و به کارگیری نیروهای ماهر گام بر می دارد. در این راستا هدف این مقاله ارزیابی نقش آموزش های فنی حرفه ای در اشتغال زایی زنان روستایی می باشد. از این رو آموزش های فنی و حرفه ای نقش مهمی در تشکیل سرمایه ی انسانی از طریق تربیت نیروهای ماهر مورد نیاز بازار کار ایفا می کنند.
مواد و روش ها: در این زمینه با بهره گیری از پارادایم کیفی و نظریه بنیانی در این پژوهش به مطالعه ی نقش آموزش های فنی و حرفهای در روستای چقاماران بی ابر، در استان کرمانشاه پرداخته شد. گردآوری اطلاعات ازطریق مصاحبه ی عمیق، نیمه ساختارمند، گروه متمرکز، مراجعات و تماس های مکرر صورت گرفت. نمونه گیری از نوع هدفمند و به روش گلوله برفی است.
یافته ها: نتایج نشان داد که، آموزش های فنی و حرفه ای منجر به تغییر سطح دانش و آگاهی های شغلی آنها، تغییر در سطح شایستگی و مهارت حرفه ای، تغییر نگرش آنان به کار و شغل خانگی و جایگاه خود و خانواده و شغل شان در جامعه شد. همچنین، سطح بهره وری شغلی آنها را تحت تأثیر قرارداده و بهبود کسب و کار نقطه ی آغازی بر بهبود زندگی کاری زنان و در نتیجه، بهبود معیشت و کیفیت زندگی اقتصادی ناشی از سطح برخورداری آنان از منابع و فرصت های آنها خواهد بود.
نتیجه گیری: بنابراین نتیجه میشود که آموزش های فنی وحرفه ای در راستای تربیت نیروی انسانی ماهر مورد نیاز جوامع نقشی گسترده و انکارناپذیر دارد و موجبات رشد تحولات سریع در صحنه علوم و فن آوری در جامعه و بخصوص قشر زنان می شود.
مجتبی سوختانلو، زهرا هادی، بهرام ایمانی،
دوره ۹، شماره ۱۷ - ( ۴-۱۴۰۱ )
چکیده
چکیده مبسوط
مقدمه و هدف: بیتوجهی به پیشرانهای اصلی تأثیرگذار بر توانمندسازی زنان روستایی، خصوصاً در بخش اشتغال و کارآفرینی، همیشه بر پتانسیل های اشتغال زایی، ظرفیت های روانشناختی کارآفرینانه و جایگاه واقعی زنان در توسعه فرهنگی-اجتماعی و اقتصادی یک جامعه روستایی سایه افکنده است. لذا بهبود توانمندسازی زنان روستایی، بهعنوان یک عامل کلیدی در کاهش شکاف های جنسیتی و یکی از ارکان مهم توسعه یک جامعه روستایی است. در این راستا، هدف تحقیق در قالب ۱۰ فرضیه اصلی، تحلیل عوامل مؤثر بر توانمندسازی کارآفرینی زنان سرپرست خانوار در روستاهای شهرستان سراب بود.
مواد و روشها: این مطالعه از نوع تحقیقات توصیفی- تحلیلی بود که به شیوه میدانی انجام شد. جامعه آماری شامل کلیه زنان سرپرست خانوار (۶۱۰۱ N=) در روستاهای شهرستان سراب بودند که به روش نمونهگیری چندمرحلهای تصادفی با انتساب متناسب، تعداد ۳۶۳ نفر از ۱۸ روستا و ۵ دهستان (دهستانهای رازلیق، ۷۷ نفر، حومه، ۱۰۰ نفر؛ ابرغان، ۹۶ نفر؛ اردلان، ۴۶ نفر و آلان برآغوش، ۴۳ نفر) بهعنوان نمونه آماری انتخاب شدند. تحلیل فرضیه های تحقیق، با استفاده از مدلیابی معادلات ساختاری به روش PLS و با کمک نرم افزارهایSmartPLS نسخه ۳ و SPSS ۲۲ انجام گردید. ابزار تحقیق، پرسشنامه ساختارمند بوده که برای بررسی روایی ابزار تحقیق، از روایی همگرا (با کمک AVE) و روایی تشخیصی و برای پایایی ابزار تحقیق از مقادیر بار عاملی، پایایی ترکیبی (CR) و مقدار آلفای کرونباخ استفاده شد.
یافتهها: نتایج مدلیابی معادلات ساختاری نشان داد که در زمینه اثرگذاری مستقیم بر توانمندسازی کارآفرینی زنان روستایی، بهترتیب اولویت، عوامل پتانسیل های اشتغال زایی، مالی-اقتصادی و فرهنگی-اجتماعی تأثیر مثبت و معنی داری داشتند؛ اما تأثیرگذاری عامل روانشناختی بر توانمندسازی کارآفرینی زنان روستایی معنادار به دست نیامد. همچنین، مهمترین عوامل اثرگذار بر توانمندسازی کارآفرینی زنان روستایی بهواسطه نقش میانجی پتانسیل های اشتغال زایی (اثرگذاری غیرمستقیم)، بهترتیب اولویت، شامل عامل های روانشناختی، مالی-اقتصادی و فرهنگی- اجتماعی بوده است.
نتیجهگیری: مدل مفهومی تحقیق توانسته است در سطح مطلوبی عوامل اثرگذار بر توانمندسازی زنان روستایی را تبیین کند. با آنکه عامل روانشناختی اثرگذاری مستقیم و معنی داری را بر توانمندسازی کارآفرینی زنان روستایی نشان نداد؛ اما بهواسطه متغیر میانجی پتانسیل های اشتغالزایی، بیشترین تأثیر (۱۳۱/۰) را در مقایسه با متغیرهای مالی-اقتصادی و فرهنگی- اجتماعی بر توانمندسازی داشته است. ارتقاء توانمندسازی روانی و تشویق زنان روستایی از طریق برنامههای آموزشی در زمینه بهبود ظرفیت های روانشناختی زنان در اشتغال و کارآفرینی، ساماندهی شرایط مشارکت های بیشتر اجتماعی و اقتصادی زنان روستایی در برنامه های توسعه روستایی و کارآفرینی، تقویت صندوق های اعتباری، ایجاد بازارهای محلی با مشارکت حداکثری زنان روستایی و حمایت از کسب و کارهای کارآفرینانه آنان میتواند بر بهبود توانمندسازیشان اثربخش باشد.
عهدیه یوسفی، کورش رضائی مقدم،
دوره ۱۱، شماره ۲ - ( ۶-۱۴۰۳ )
چکیده
چکیده مبسوط
مقدمه و هدف: نقش زنان روستایی در اقتصاد روستا و توسعه جوامع کشاورزی در جهان پذیرفته شده است. توسعه کارآفرینی راهکاری است که میتواند جامعه زنان روستایی را بهسمت بهرهوری و خوداتکایی سوق دهد. توانمندسازی اقتصادی زنان روستایی موجب استقلال ایشان در تصمیمگیریها و بهبود وضع معیشت خانوار خواهد بود. کارآفرینی روستایی به جنبههایی از اشتغال و درآمدزایی در جامعه روستایی اشاره دارد که عمدتاً از فعالیتهای کشاورزی و بومی روستا سرچشمه میگیرد. کارآفرینی، مجموعه تلاش های اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی است که موجب میشود وضعیت اشتغال و درآمد در یک جامعه بهبود یابد. کارآفرینی موجب پایداری بلندمدت اقتصادی و اجتماعی شده و تابآوری و رقابت پذیری را افزایش میدهد. مطالعه حاضر با هدف شناسایی تعیینکنندههای توسعه کارآفرینی کسبوکارهای صندوقهای اعتبارات خرد زنان روستایی شهرستان مرودشت استان فارس انجام شد زیرا مسئله معیشت پایدار در خانوارهای روستایی بهعنوان یکی از چالشهای توسعه روستایی مطرح است و میتواند از آسیب های وارد شده مانند مهاجرت روستاییان جلوگیری کند. در مطالعه حاضر بر توسعه روستایی مشاغل خانگی زنان عضو صندوقهای اعتبارات خرد با نقش میانجی چرخه عمر کسبوکارها تمرکز شد. چرخه عمر کسبوکار بهطور خلاصه، مراحل بروز تا افول یک کسبوکار را بهمانند یک موجود زنده نشان میدهد که در هر مرحله میتوان با اجرای راهکارهای مناسب، انحلال یک کسبوکار را به تأخیر انداخت و به رشد و توسعه آن کمک کرد. متغیرهای متفاوتی چون ویژگیهای شخصیتی، فضای کسبوکار و سیاستهای دولتی در پژوهش حاضر مطرح و اثر آن بر توسعه کارآفرینی سنجیده شد و در پایان، راهکارهای سیاستی و کاربردی طبق نتایج برای منطقه مورد مطالعه ارائه گردید.
مواد و روشها: تحقیق کاربردی به شیوه توصیفی و انجام شد. روش تحقیق بهصورت پیمایش و ابزار تحقیق، پرسشنامهای نیمه ساختارمند شامل سئوالات باز و بسته بود. روایی پرسشنامه با نظر استادان کارآفرینی دانشگاه شیراز و پایایی آن با محاسبه ضریب آلفای کرونباخ مورد سنجش قرار گرفت. جامعه مورد مطالعه تعداد ۳۷۵ واحد کسبوکار خانگی عضو صندوقهای اعتبارات خرد شهرستان مرودشت بود. روش نمونهگیری بهصورت تصادفی طبقهای با روش انتساب مناسب بود به این صورت که ابتدا پنج فعالیت کسبوکار گلخانه، صنایع تبدیلی، باغداری، دامداری و مرغداری بهعنوان طبقات تحقیق مشخص شد و سپس بر اساس جدول گرجسی و مورگان از بین طبقات، تعداد ۱۹۰ نفر بهصورت تصادفی با انتساب متناسب و به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. برای پردازش اطلاعات و استنتاج نتایج توصیفی و استنباط آماری از نرم افزار SPSS۲۶ و برای نتایج تحلیل مسیر از نرم افزار Amos۲۴ استفاده شد.
یافتهها: بر اساس تحلیل همبستگی پیرسون، متغیرهای سیاستحمایتی، سیاست تشویقی، مهارت های مدیریتی، استقلال طلبی، توفیق طلبی، ریسک پذیری، آموزش خودگردان، حمایت خانوادگی، تعداد نیروی کار، میزان سرمایه گذاری اولیه و میزان سودآوری رابطه مثبت و معنادار با چرخه عمر کسبوکار دارند. همچنین متغیرهای چرخه عمر، سیاست حمایتی، سیاست تشویقی، سیاست مشاورهای، مهارت های مدیریتی، استقلال طلبی، توفیق طلبی، ریسک پذیری، آموزش خودگردان، حمایت خانوادگی، تحصیلات، تعداد نیروی کار، میزان سرمایه گذاری اولیه و میزان سودآوری رابطه مثبت و معنادار با توسعه کارآفرینی دارند. طبق یافتههای مدل تحلیل مسیر، تأثیر متغیرهای چرخه عمر، سیاست تشویقی، مهارتهای مدیریتی، استقلالطلبی، مرکز کنترل و توفیقطلبی بر توسعه کارآفرینی معنادار است و بیشترین شدت تأثیر بر متغیر توسعه کارآفرینی مربوط به متغیر استقلالطلبی است.
نتیجهگیری: برای شناسایی تعیینکنندههای توسعه کارآفرینی زنان روستایی عضو صندوقهای اعتبارات خرد زنان روستایی شهرستان مرودشت، متغیرهای شناخته شده پژوهش با استفاده از روشهای آماری و تحلیل مسیر مورد سنجش قرار گرفتند. بر مبنای یافتههای پژوهش، استقلالطلبی زنان بیشترین تأثیر را بر توسعه کارآفرینی آنان دارد که نشانگر اهمیت ویژگی های شخصیتی زنان در کسبوکار و توسعه آن است. این یافته نشان میدهد که عوامل فردی و شخصیتی زنان برای توسعه کارآفرینی مشاغل ایشان مهم است؛ بنابراین توجه به ویژگیهای شخصیتی ایشان بهخصوص انگیزه دادن به آنها برای اینکه بتوانند سرنوشت کسبوکار خود را در دست بگیرند اهمیت دارد. استقلال طلبی به زنان کمک می کند که در مورد ماندن در کسب وکار و یا رهاکردن آن در صورت مساعد نبودن شرایط، تصمیم بگیرند. برگزاری دورههای مشاوره روانشناختی و استفاده از سازمانهای متولی برای برگزاری کلاسهای انگیزشی، بحث و مشاوره همگانی و آگاهی رساندن به زنان برای شناسایی جایگاه واقعی اجتماعی و اقتصادی خود برای بالابردن عزتنفس ایشان پیشنهاد میشود. همچنین نتایج مدل تحلیل مسیر نشان داد چرخه عمر کسبوکارها که یک ویژگی منحصربهفرد برای تمام مشاغل است، بر روی توسعه کارآفرینی افراد اثر مستقیم دارد. پیشنهاد میشود مراحل چرخه عمر مشاغل زنان شناسایی شود تا بتوان با ایجاد آموزشهای مناسب در هر مرحله از چرخه عمر، فعالیت کارآفرینی زنان را توسعه داد و از انحلال زودهنگام و یا ناخواسته مشاغل خانگی جلوگیری کرد. آموزش مهارتهای مدیریتی به زبان ساده، مشاوره با زنان در مورد فضای اقتصادی کسبوکار ایشان، ساماندهی و ارتباط بین گروههای شغلی برای استفاده از تجارب دستاول یکدیگر و همچنین، ایجاد هاب کارآفرینی روستایی برای کشف ایدههای ناب و توسعه کارآفرینی در بین زنان از راهکارهای پیشنهادی خواهد بود.