جستجو در مقالات منتشر شده


۴ نتیجه برای قصد کارآفرینی

اکبر بهمنی، فرشید اصلانی،
دوره ۸، شماره ۱۶ - ( ۱۰-۱۴۰۰ )
چکیده

چکیده مبسوط
مقدمه و هدف: در پاسخ به اقتصاد جهانی، سیاست‌گذاران به توسعه کسب و کارهای کوچک، انجمن‌های تجاری منطقه‌ای و کارآفرینان محلی توجه کرده‌اند. با توجه به اینکه بخش کشاورزی مسوولیت تامین امنیت غذایی جمعیت در حال افزایش را بر عهده دارد، با این وصف در بسیاری از مواقع، در اولویت قرار گرفتن تولید غذای کافی، موضوع سلامت محصولات کشاورزی تولید شده را تحت شعاع قرار می ­دهد. این عوامل، سبب گردیده تا حفظ محیط­زیست و امنیت بهداشت غذایی به یکی از چالش ­های بشر در عصر حاضر تبدیل شود و جوامع بین المللی در پی یافتن راهبردهای مناسبی برای حل معضلات و دستیابی به نظام­های توسعه پایدار باشند. یکی از مهمترین راهبردها، توجه به جایگاه کارآفرینی است که هدف آن افزایش سود، افزایش تولید محصول با کمترین تکیه بر استفاده از مواد شیمیایی است. هدف پژوهش حاضر، بررسی تأثیر جهت گیری کارآفرینانه بر قصد کارآفرینی کسب و کارهای کوچک و متوسط کشاورزی با نقش میانجی سرمایه روانشناختی است.
مواد و روش­ ها: این پژوهش از لحاظ هدف، کاربردی و از نظر جمع­آوری داده­ها از نوع تحقیقات توصیفی و از شاخه مطالعات میدانی به شمار می ­آید و از حیث ارتباط بین متغیرهای پژوهش از نوع علی است. جامعه آماری پژوهش حاضر شالیکاران شهرستان نور می­ باشند. با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی  و فرمول کوکران تعداد ۸۹ نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. برای جمع ­آوری اطلاعات، از پرسشنامه استاندارد استفاده شده است. در این تحقیق برای بررسی روایی پرسشنامه نیز، از روش‌های «روایی محتوا» و «روایی سازه» استفاده شد. برای سنجش پایایی متغیرهای تحقیق از آلفای کرونباخ استفاده شده است.
یافته­­ ها: نتایج پژوهش نشان داد که؛ در سطح اطمینان ۹۵ درصد جهت گیری کارآفرینانه بر قصد کارآفرینی کسب و کارهای کوچک و متوسط کشاورزی تأثیر معنی­داری دارد و همچنین سرمایه روانشناختی به تسهیل این ارتباط کمک می­کند.
نتیجه ­گیری: شالیکاران برای این که بتوانند کسب و کار خود را ارتقا داده و جایگاه مشخصی را در بازار تصاحب کنند بایستی به اهمیت سرمایه روانشناختی واقف بوده و از طریق تقویت فعالیت‌های مربوط به بخش تحقیق و توسعه به معرفی محصولات و خدمات جدید و همچنین ایجاد تغییر در خطوط محصولات تمرکز نمایند.
 

ساناز شفیعی، فروغ رهبریان،
دوره ۹، شماره ۱۸ - ( ۱۰-۱۴۰۱ )
چکیده

چکیده مبسوط 
مقدمه و هدف: محیط امروزی، امواج تازه‌ای از تغییر را با خود به­ همراه آورده است. محیط پیرامون سازمان‌ها نسبت به قبل پویاتر شده و باعث شده است که سازمان‌ها در پی یافتن پاسخ‌هایی برای این پویایی باشند تا موفقیت و عملکرد بالاتر را برای خود رقم بزنند. بنابراین، امروزه کارآفرینی، نقش قابل ملاحظه‌ای در محیط سازمانی دارد. سازمان‌ها جهت انطباق با دنیای متغیر و متحول امروزی برای نهادینه کردن جو خلاقیت و نوآوری در سازمان، باید قادر باشند راهبردهایی را برای هدایت و کنترل این تغییرات به مدد سرمایه‌های سازمانی ایجاد کنند. هدف این پژوهش بررسی تأثیر سرمایه اجتماعی و جهت­ گیری نگرش کارآفرینانه بر قصد کارآفرینی با نقش میانجی سرمایه روان‌شناختی است.
مواد و روش‌ها: پژوهش حاضر از لحاظ ماهیت و روش، توصیفی همبستگی و از لحاظ هدف کاربردی است. جامعه آماری این پژوهش شامل تمامی کارکنان شرکت خدمات بیمه کشاورزی دامون سبز چهار محال بختیاری بوده که طی بررسی‌های به­ عمل آمده تعداد این کارکنان ۵۶۰  نفر گزارش گردید. در این پژوهش حجم نمونه با توجه به جدول گرجسی و مورگان ۲۲۹ نفر برآورد شد که به روش نمونه‌گیری در دسترس انتخاب شدند. در این مدل متغیرهای سرمایه اجتماعی و جهت‌گیری کارآفرینانه به ­عنوان متغیر مستقل، متغیر سرمایه روان‌شناختی به ­عنوان متغیر میانجی و متغیر قصد کارآفرینی به­ عنوان متغیر وابسته در نظر گرفته شده است. برای تعیین روایی پژوهش از دو روش روایی محتوا و صوری استفاده شد. روایی محتوا توسط چند نفر از صاحب‌نظران و روایی صوری پرسش نامه‌ها توسط تعدادی از پاسخگویان مورد تائید قرار گرفت. پایایی پرسش نامه پژوهش حاضر با استفاده از روش آلفای کرونباخ مورد آزمون قرار گرفت. داده‌های حاصله با استفاده از روش‌های آماری توصیفی و استنباطی  با استفاده از نرم‌افزار SPSS و PLS  تجزیه وتحلیل گردید.
یافته­ ها: نتایج حاصل از آزمون فرضیه‌ها نشان داد که نگرش کارآفرینانه و سرمایه اجتماعی بر قصد کارآفرینی تأثیر مثبت معناداری دارند. همچنین سرمایه روان‌شناختی نقش میانجی در تأثیرگذاری نگرش کارآفرینانه بر قصد کارآفرینانه دارد.
نتیجه­ گیری: نگرش کارآفرینانه تأثیر مستقیمی بر روی توسعه اقتصادی و اجتماعی مردم دارد. هرچه یک جامعه بیشتر در فعالیت­ های کارآفرینی شرکت کند، سریع‌تر به توسعه اقتصادی و اجتماعی دست می­ یابد. استفاده از کارآفرینی، به منزله یک راهکار عملی، می‌توان گامی به ­سوی ایجاد عدالت اجتماعی، مبارزه با فقر و توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی برداشت. سرمایه‌ی اجتماعی نیز نقش مهمی در فعالیت‌های کارآفرینانه دارد. همچنین آگاهی از اهمیت سرمایه روان­شناختی و تقویت فعالیت­ های تحقیق و توسعه برای توسعه کسب و کارها و ارتقاء عملکرد آن­ها در بازار حائز اهمیت است. تقویت واحدهای کارآفرینی در شرکت و ارتباط با صنعت، افزایش مشارکت کارکنان در برنامه ریزی طرح ها و همچنین آگاهی از دستاوردها، جهت آگاهی کارکنان از اثربخشی طرح های نوآورانه حائز اهمیت است. پیشنهاد می شود سنجش و ارزیابی عملکرد سازمان براساس میزان مطرح کردن ایده و فکر جدید در سازمان از سوی افراد توانا، خلاق و مبتکر و ارائه راهکارهای نوین و حتی تالیف کتب و مقالات مورد توجه قرار گیرد. همچنین برگزاری جشنواره­­ های کارآفرینان برتر، انتخاب کارآفرینان برتر ملی از میان کارآفرینان و معرفی آنان در رسانه های جمعی می تواند موجبات تقویت فرهنگ کارآفرینی اجتماعی را فراهم کرده و حس نوع دوستی در جامعه را القا کند.


مهدی عبدالعظیمی هریس، حسین رحیمی کلور، فاطمه حسین زاده جناقرد،
دوره ۱۱، شماره ۱ - ( ۵-۱۴۰۳ )
چکیده

چکیده مبسوط
مقدمه و هدف: کارآفرینی بهعنوان محرک اصلی تحول و رشد اقتصادی در جوامع جهانی نقش بسیار مهمی ایفا می‌کند. این فرآیند پویا و خلاقانه شامل شناسایی فرصت‌های جدید، توسعه ایده‌های نوآورانه، تشکیل تیم‌های متخصص، جذب منابع مالی، ارائه کالاهای جدید و باز کردن بازارهای جدید است. زنان کارآفرین در صنایع روستایی نقش کلیدی در توانمندسازی اقتصادی و اجتماعی خود و جوامع محلی ایفا می‌کنند. آن‌ها با ایجاد فرصت‌های شغلی و کاهش بیکاری، به بهبود وضعیت اجتماعی و اقتصادی کمک می‌کنند و در عینحال با حفظ و احیای فرهنگ بومی و انتقال دانش و مهارت‌های سنتی، به توسعه پایدار و پیشرفت فرهنگی جوامع روستایی کمک می‌نمایند. رهبری کارآفرینی، که شامل توانایی‌هایی مانند ایجاد انگیزه در تیم و ارتقاء ایده‌های نوآورانه است، یکی از عناصر کلیدی در موفقیت کارآفرینان محسوب می‌شود. با توجه به اینکه مفهوم کارآفرینی بهسرعت در حال گسترش است و حضور زنان در حوزه کارآفرینی موضوعی است که بهطور جدی موردتوجه جامعه جهانی قرار گرفته است. در دنیای امروز، روند مداوم تغییر و تحول در شئون مختلف حیات اجتماعی و پیشرفت‌های شگرف و عمیق در علوم و فنون مختلف، موجبات تحول و تغییر ساختارها را از اشکال سنتی بهسوی ساختارهای پیچیده‌تر فراهم آورده است. برای بهدست آوردن هر نوع شغلی در جهان قرن بیست و یکم، دارا بودن سطح مناسبی از مهارت حرفه‌ای ضروری است که این مهارت‌ها عموماً از طریق آموزش حاصل می‌شوند. زنان روستایی به‏دلیل نداشتن آموزش‌های کافی در زمینه مدیریت کسب‌وکار و مهارت‌های کارآفرینی، از شروع فعالیت‌های کارآفرینانه هراس دارند. بنابراین از این جهت آموزش کارآفرینی برای زنان روستایی ضرورت دارد که می‌تواند به توانمندسازی آن‌ها کمک کند و آن‌ها را بهسوی فعالیت‌های کارآفرینانه هدایت کند. این پژوهش بر ارتباط بین ابعاد مختلف رهبری کارآفرینانه و قصد کارآفرینی زنان روستایی عضو صندوق‌های اعتباری خرد در استان اردبیل تمرکز دارد، بهویژه زمانیکه این رهبری با آموزش کارآفرینی همراه شود.
مواد و روش‌ها: تحقیق از نظر هدف کاربردی و از نظر نحوه گردآوری اطلاعات توصیفی-همبستگی و از نظر اجرا میدانی بود. در این تحقیق، زنان کارآفرین روستایی عضو صندوق‌های اعتبار خرد با ۱۹۰۰ نفر عضو در استان اردبیل که در حوزه‌های دام‌پروری، پرورش مرغ بومی، پرورش زنبورعسل، تولید گیاهان دارویی، تولید مواد لبنی و تولید صنایع‌دستی و کشاورزی فعالیت می‌کنند، مورد بررسی قرار گرفتند. روش نمونه‌گیری از نوع تصادفی طبقه‌ای بوده و ۳۲۰ نفر بر اساس فرمول کوکران بهعنوان نمونه انتخاب شده‌اند. برای جمع‌آوری داده‌ها از سه پرسشنامه شامل: پرسشنامه رهبری کارآفرینانه، پرسشنامه کارآفرینی زنان و پرسشنامه آموزش کارآفرینی استفاده شده است. روایی صوری و محتوایی این پرسشنامه‌ها توسط اساتید دانشگاه مورد تأیید قرار گرفته و با توجه به اینکه مقدار بارهای عاملی برای تمام متغیرهای آشکار بالای ۰/۵ بود، هیچ‌کدام از گویه‌ها کنار گذاشته نشدند. همچنین، یکپارچگی درونی ابزارهای استفاده شده نیز از طریق ضریب آلفای کرونباخ ارزیابی شد که نشان داد همه مقادیر محاسبه شده از ۰/۷ بیشتر است که می‌توان نتیجه گرفت ابزار پایایی لازم را دارد. داده‌ها با استفاده از آمار توصیفی و استنباطی تحلیل شده‌اند و برای بررسی روابط میان متغیرها از روش‌هایی مانند تحلیل عامل تأییدی و مدل معادلات ساختاری استفاده شده است. برای تجزیه و تحلیل داده‌ها از نرم‌افزارهای
SPSS۲۲ و LISREL۱۰ بهره گرفته شد.
یافتهها: در این پژوهش پاسخ‌ها به متغیرها بالاتر از حد متوسط بوده و وضعیت ادراکی جامعه از متغیرهای تحقیق در حد مطلوبی قرار دارد. نتایج یافته‌های تحقیق نشان داد که تسهیلگری بر قصد کارآفرینی (
t = ۹,۹۱, β =۰,۹۱) اثر مستقیم، مثبت و معنی‌داری دارد و حمایتگری بر قصد کارآفرینی
t = ۸,۸۸, β =۰,۸۸)) اثر مستقیم، مثبت و معنی‌داری دارد همچنین هدایت‌گری بر قصد کارآفرینی (t = ۹,۹۳, β=۰,۹۳) اثر مستقیم و مثبت و معنی‌داری دارد و مربی گری بر قصد کارآفرینی t = ۹,۹۳, β =۰,۹۳)) اثر مستقیم، مثبت و معنی‌داری دارد و آموزش کارآفرینی نیز بر قصد کارآفرینی t = ۱۰,۹۹, β =۰,۹۹)) اثر مستقیم، مثبت و معنی‌داری دارد و همچنین رهبری کارآفرینانه بر آمورش کارآفرینی (t=۹,۹۷ β=۰,۹۷, ) تاثیر مستقیم و معنیداری دارد.
نتیجهگیری: نتایج این پژوهش حاکی از آن است که ابعاد رهبری کارآفرینانه شامل تسهیل‌گری (ادراکی، ارتباطی و توانمندسازی)، حمایتگری (تعهد، انگیزش و هوش هیجانی)، هدایت‌گری (الهام‌بخشی، هدف‌گرایی و الگوسازی) و مربیگری (تیمی و مشارکتی) با تأکید ویژه بر آموزش کارآفرینی بر قصد کارآفرینی زنان روستایی در استان اردبیل تأثیرگذار است. این تحقیق بهطور خاص نشان می‌دهد که چگونه ابعاد مختلف رهبری کارآفرینانه می‌توانند از طریق آموزش کارآفرینی، قصد کارآفرینی زنان روستایی را تقویت کنند. این پژوهش بر اهمیت فراهم کردن شرایط حمایتی و ایجاد بسترهای مناسب برای آموزش کارآفرینی تأکید می‌کند و نشان می‌دهد که چنین اقداماتی می‌تواند به توسعه کارآفرینی و بهبود وضعیت اقتصادی و اجتماعی در مناطق روستایی کمک کند. بهعبارت دیگر، این تحقیق به بررسی نقش حیاتی آموزش کارآفرینی در بهبود تأثیر ابعاد رهبری کارآفرینانه پرداخته و به مسئولان و برنامه‌ریزان امور روستایی استان اردبیل پیشنهادهای کاربردی ارائه می‌دهد.


عبدالرحیم غیاثی، امیر علم بیگی،
دوره ۱۱، شماره ۱ - ( ۵-۱۴۰۳ )
چکیده

چکیده مبسوط
مقدمه و هدف: در عصر کنونی که شغل‌ها و کسب و کارها با نااطمینانی و تغییرات سریع همراه هستند، منابع فردی نظیر سازگاری مسیر شغلی و شخصیت فعال اهمیت روزافزونی در توسعه شغلی دانشجویان پس از دانش ‏آموختگی خواهند داشت. در این زمینه ادبیات تحقیق نشان می ‏دهد که سازگاری مسیر شغلی و شخصیت فعال در شکل‏ گیری قصد کارآفرینی دانشجویان که خود پیش ‎زمینه مهمی برای آغاز یک کسب و کار به‎ شمار می ‏رود نقش غیرقابل انکاری دارند؛ به‎ گونه ‏ای که براساس شواهد نظری، شکل‌گیری قصد کارفرینی در دانشجویان با اتکا به منابع سازگاری آنان شکل می‏ گیرد؛ اما شکل‌گیری سازگاری مسیر شغلی نیز با استناد به تئوری ساخت مسیر شغلی توسط شخصیت فعال که به توانایی تشخیص فرصت‌ها و شناسایی راه‌حل‌های مناسب در موقعیت‌هایی که محیط نامطمئن است اشاره دارد هدایت می‌گردد. در این راستا، شواهد نشان می ‏دهد که نقش شخصیت فعال با قصد کارآفرینی با واسطه سازگاری مسیر شغلی به‎ صورت تجربی مورد کنکاش قرار نگرفته است. از این ‎رو، هدف اصلی پژوهش حاضر، بررسی اثر میانجی‎ گری سازگاری مسیر شغلی بین شخصیت فعال و قصد کارآفرینی دانشجویان کشاورزی بود. دستیابی به اهداف پژوهش، افزون بر آنکه بر غنای ادبیات قصد کارآفرینی می‎ افزاید، قادر است بخشی از اهمیت توسعه سازگاری مسیر شغلی را نیز در دانشجویان کشاورزی توضیح دهد.
مواد و روش‌ها: این پژوهش با رویکرد کمی صورت گرفته است و از نظر شیوه گردآوری اطلاعات پیمایشی، از نظر زمان از نوع مقطعی و از لحاظ پردازش داده ‏ها از نوع علی ارتباطی به‎ شمار می‏ رود. جامعه آماری این پژوهش، همه‏ ی دانشجویان سال چهارم مقطع کارشناسی رشته‏ های کشاورزی در دانشگاه ‏های دولتی بودند. نمونه آماری پژوهش با استفاده از روش معکوس ریشه مربع، شامل ۳۸۴ نفر و با روش نمونه‌گیری چند مرحله‌ای (انتخاب تصادفی ۲ دانشگاه از هریک از مناطق پنج‎ گانه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری (در کل ده دانشگاه) و سپس گردآوری داد ه‏ها از دانشجویان دانشگاه ‏های منتخب در مرحله اول) انتخاب شدند. ابزار پژوهش پرسشنامه‏ قصد کارآفرینی (۶ گویه)، شخصیت فعال (۳ گویه) و سازگاری مسیر شغلی (۱۲ گویه) را شامل می‏ گردید که‏ در طیف لیکرت پنج سطحی در سامانه بومی پرس لاین طراحی و به ‎صورت برخط در نمونه آماری پژوهش توزیع شد. روایی ابزار پژوهش، توسط پانلی از متخصصان آموزش کشاورزی مورد بررسی و تأیید قرار گرفت. پایایی ابزار پژوهش نیز با انجام یک مطالعه پیش آهنگ و محاسبه ضریب آلفای کرونباخ مورد تأیید قرار گرفت (۷/۰<α). روایی مدل اندازه ‎گیری با محاسبه بار عاملی و انجام آزمون ‏های روایی همگرا و روایی تشخیصی و پایایی آن نیز از طریق محاسبه ضریب آلفای کرونباخ و پایایی ترکیبی بررسی و تایید شد (۰/۷<α و CR؛ ۰/۵<AVE و ۰/۸۵>HTMT). داده ‏های پژوهش با بهره‌گیری از مدل معادلات ساختاری و با رویکرد حداقل مربعات جزئی تحلیل گردید. در فرآیند تحلیل داده ‏ها نیز از نرم‌افزار Smart Pls۴ استفاده شد.
یافته‌ها: نتایج پژوهش، نقش میانجی ‎گری متغیر سازگاری مسیر شغلی در رابطه شخصیت فعال و قصد کارآفرینی دانشجویان کشاورزی را به‎ صورت تجربی تأیید نمود (۰/۰۰۱ =p، ۵/۱۷۴ =t، ۰/۲۷۱ =β). با عنایت به اینکه نتایج پژوهش بیانگر تأثیرگذاری مستقیم شخصیت فعال بر قصد کارآفرینی دانشجویان مورد مطالعه نیز است (۰/۰۰۱= p، ۴/۰۷۷ = t، ۰/۲۹۱ =β) و از سویی دیگر، اثرگذاری یکسانی (مثبت) در هر دو مسیر یعنی رابطه مستقیم شخصیت فعال و قصد کارآفرینی و رابطه شخصیت فعال و قصد کارآفرینی با واسطه سازگاری مسیر شغلی نیز مشاهده می ‏گردد. بر این اساس، متغیر سازگاری مسیر شغلی نقش میانجی مکمل را در رابطه شخصیت فعال و قصد کارآفرینی دانشجویان کشاورزی دارد. این پژوهش نشان داد که شخصیت فعال و سازگاری مسیر شغلی دو پیشایند تعیین کننده و مهم قصد کارآفرینی دانشجویان کشاورزی هستند به‎ گونه‏ ای که، دانشجویان رشته ‏های کشاورزی با شخصیت فعال ‏تر می ‏توانند قصد کارآفرینی خود را با افزایش سازگاری مسیر شغلی بهبود بخشند. همچنین، یافته ‏های تحقیق بیانگر آن است که شدت اثر مسیرهای مستقیم و با واسطه تقریباً یکسان است و در مجموع ۴۳/۵ درصد از واریانس قصد کارآفرینی دانشجویان کشاورزی تبیین می‏ گردد؛ لذا، برای شکل‎ گیری قصد کارآفرینی در دانشجویان کشاورزی، بهبود سازگاری مسیر شغلی دانشجویان را نمی ‏توان نادیده گرفت.
نتیجه‌گیری: نتایج حاصل، بیانگر آن است که سازگاری دانشجویان کشاورزی در مسیر شغلی به‎ عنوان منبعی روانشناختی، نقش قابل اتکایی در شکل‌گیری قصد کارآفرینی آنان دارد و از سویی دیگر سازگاری مسیر شغلی از طریق شخصیت فعال هدایت می ‏گردد. بر این اساس، یافته‌های تحقیق حاضر، تأیید نمود که شکل‌گیری قصد کارآفرینی در دانشجویان کشاورزی وابسته به منابع فردی سازگاری مسیر شغلی و شخصیت فعال است. با استناد به نتایج حاصل، مراکز آموزش عالی کشاورزی که در پی ایجاد قصد کارآفرینی در دانشجویان خود هستند بایستی بر ارتقا سازگاری مسیر شغلی آنان از طرق مختلف نظیر برگزاری کارگاه ‏های آموزشی و دعوت از کارآفرینان و همچنین ارتقا شخصیت فعال آنان از طرقی مانند برگزاری برنامه‏ های توانمندسازی توجه داشته باشند. به‎ طور خلاصه، یافته‏ های این پژوهش می‌تواند به توسعه برنامه ‏هایی که هدف آن‌ها ایجاد قصد کارآفرینی در دانشجویان کشاورزی است کمک نماید. در این راستا، برای شکل ‎گیری قصد کارآفرینی در دانشجویان کشاورزی به مراکز آموزش عالی کشاورزی پیشنهاد می ‏گردد که با دعوت از کارآفرینان عرصه کشاورزی و برگزاری کارگاه ‏های آموزشی مختلف نظیر کارگاه توسعه مهارت ‏های نرم، سازگاری مسیر شغلی دانشجویان کشاورزی را ارتقا دهند و در این راستا، با فعال‏ تر کردن شخصیت آن‎ها از طریق برنامه ‏های توانمندسازی نظیر توانمندسازی روانشناختی، توسعه سازگاری مسیر شغلی آن‎ها را تسهیل نمایند.

 


صفحه ۱ از ۱     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به راهبردهای کارآفرینی در کشاورزی می‌باشد.

طراحی و برنامه نویسی: یکتاوب افزار شرق

© 2025 CC BY-NC 4.0 | Journal of Entreneurship and Agriculture

Designed & Developed by: Yektaweb