۱۰ نتیجه برای مازندران
جهانگیر یدالهی فارسی، مرتضی محمدی صالح، علی اکبر آقاجانی افروزی،
دوره ۲، شماره ۴ - ( ۱-۱۳۹۴ )
چکیده
در راستای توجه و اهمیت دادن به موضوع تأمین مالی، هدف از اجرای تحقیق حاضر، ارزیابی استراتژیهای تأمین مالی کارآفرینان مستقل بخش کشاورزی استان مازندران میباشد. بر این اساس، ضمن مروری جامع بر ادبیات موضوعی مربوطه و در قالب روش تحقیق کتابخانهای و میدانی، به منظور ارزیابی استراتژیهای تأمین مالی کارآفرینان از ابزار مراجعه به اسناد و مدارک صاحبان طرحهای کسب و کار کارآفرینان بخش کشاورزی استان مازندران با جامعه و نمونه آماری یکسان ۲۵ طرح استفاده شد. آنگاه به ارزیابی بازده دو استراتژی تأمین مالی کارآفرینانه، تحت عناوین استراتژی تأمین مالی تهاجمی و
محافظهکارانه در قالب دو مدل ریاضی پرداخته شد. نتیجه تحقیق نشان داده است که استراتژی انتخابی برگرفته از مدلهای ریاضی برای ۲۵ کارآفرین صاحب طرح کسب و کار در بخش کشاورزی، در ۱۴ مورد انتخاب استراتژی اول و در ۱۱ مورد انتخاب استراتژی دوم بود. همچنین، استراتژی انتخابی کارآفرین در ده مورد، استفاده از استراتژی اول و در ۱۵ مورد، استفاده از استراتژی دوم را نشان داد. نتایج ارزیابی نموداری نسبت به هر یک از متغیرهای سرمایه کلی نسبی، سرمایه نسبی صاحبان طرح، سرمایهگذاری نسبی بانک، هزینه پروژهای نسبی و ارزش فعلی نسبی درآمدهای آتی هیچگونه اولویتی در انتخاب یکی از استراتژیها توسط کارآفرینان را نشان نداد. نتایج دو آزمون آماری نیز این گونه نشان داد که در آزمون اول بین استراتژی اول و دوم، تفاوت معنیداری وجود ندارد. در آزمون دوم بین استراتژی انتخابی کارآفرین و استراتژی انتخابی مدل، تفاوت معنیداری مشاهده شد.
خاطره پورآهنگریان، مرتضی موقر، میثم شیرخدایی،
دوره ۳، شماره ۶ - ( ۱۰-۱۳۹۵ )
چکیده
در محیط پویای کسبوکار، که جریانهای سود در آینده از عدم اطمینان برخوردارند، شرکتها نیاز دارند که به صورت مستمر در جستوجوی فرصتهای جدید و بهرهبرداری از آنها باشند. حفظ حضور فعال در بازار و دستیابی به عملکرد بالاتر مستلزم توجه بیشتر این شرکتها به عوامل تأثیرگذار بر شاخصهای مهم عملکردی آنها است. امروزه کارآفرینی و اتخاذ رویکرد کارآفرینانه بهعنوان یک تدبیر مهم برای چگونگی سازماندهی شرکتها و بهرهبرداری از فرصتهای بازار در کانون توجه صاحبنظران و مدیران در عرصه تئوری و عمل مدیریت سازمانها قرار دارد. هدف مقاله حاضر بررسی تأثیر رویکرد کارآفرینانه و ظرفیت جذب دانش بر عملکرد شرکتهای کوچک و متوسط صنایع تبدیلی استان مازندران بودهاست. روش نمونهگیری تصادفی طبقهای است و نمونه شامل ۹۹ شرکت میباشد. دادهها از طریق پرسشنامهای که روایی آن براساس نظر جمعی از متخصصان تأیید، و پایایی آن با استفاده از فرمول آلفای کرونباخ ۹۵/۰ محاسبه گردید، جمعآوری شده است. نتایج نشان داد که رویکرد کارآفرینانه و ظرفیت جذب دانش تأثیر مثبت و معنیداری برعملکرد شرکتها داشتهاند. به عبارت دیگر، سطح بالاتر فعالیتهای مبتنی بر رویکرد کارآفرینانه، منجر به عملکرد بالاتر گردیدهاست.یافتههای تحقیق مبین آن است که با اکتشاف مستمر دانش بیرون ازشرکت و جذب بخشهای مورد نیاز آن و به عبارتی درونیسازی این دانش در بین افراد و تیمها میتوان سطح بالاتری از عملکرد شرکت را شاهد بود. با توجه به همین نتایج به مدیران این شرکتها پیشنهاد گردید تا برای بهبود عملکرد نسبت به اتخاذ رویکرد کارآفرینانه و فراهمساختن بستر مناسب برای جذب دانش در سازمان اهتمام بیش از پیش معمول دارند.
حسین صمدی میارکلائی، حمزه صمدی میارکلائی،
دوره ۴، شماره ۷ - ( ۶-۱۳۹۶ )
چکیده
کارآفرینی سازمانی فرآیندی است که طی آن سازمانها، فرصتهای رشد و توسعه را تشخیص داده و با نوآوری و تخصیص مجدد منابع، ارزشهای جدیدی را برای مشتریان ایجاد می کنند. در این میان شاخصهای ساختاری از عوامل مهم حیاتی مؤثر جهت توسعه فرآیند کارآفرینی سازمانی
می باشند. هدف از پژوهش حاضر، شناسایی و رتبه بندی شاخصهای ساختاری مؤثر بر فرآیند کارآفرینی سازمانی در اداره کل شیلات استان مازندران می باشد. روش این پژوهش به لحاظ هدف از نوع کاربردی و از لحاظ ماهیت و روش توصیفی- پیمایشی می باشد. جامعه آماری تحقیق کارشناسان و خبرگان اداره کل شیلات استان مازندران میباشند. در پژوهش حاضر پس از مطالعه ادبیات تحقیق، عوامل ساختاری مؤثر بر فرآیند کارآفرینی سازمانی شناسایی گردید. دادههای پژوهش با استفاده از پرسشنامههای دلفی و مقایسات زوجی جمع آوری و با استفاده از روش دلفی فازی و فرآیند تحلیل سلسله مراتب گروهی- فازی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج حاصل از تحلیل نظرات کارشناسان و خبرگان نشان داد که از بین ۱۶ شاخص در نظر گرفته براساس ادبیات پژوهش، تنها هفت شاخص مؤثر بر فرآیند کارآفرینی شناخته شد. در ادامه با استفاده از تحلیل سلسله مراتبی فازی
رتبه بندی شاخصها مشخص شد: ساختار سازمانی (۵۰۷/۰)؛ استراتژی سازمانی (۲۷۹/۰)؛ سیستمهای پاداش (۱۱۰/۰)؛ راهبردها و سیاستهای سازمانی (۰۷۱/۰)؛ سیستم منابع انسانی (۰۲۰/۰)؛ سیستم مالی سازمان (۰۱۰/۰) و سیستم منابع اطلاعاتی (۰۰۴/۰). باتوجه به نتایج مدیران سازمان باید با ایجاد ساختاری پویا و منعطف در سازمان، جهت توسعه خلاقیت، نوآوری و در نهایت کارآفرینی گام برداشته و در جهت دستیابی به یک چشم انداز استراتژیک کارآفرینانه قوی و مشترک میان مدیران و کارکنان بکوشند.
علی اکبر آقاجانی افروزی، مهدی علیزاده،
دوره ۴، شماره ۷ - ( ۶-۱۳۹۶ )
چکیده
هدف از اجرای تحقیق حاضر شناسایی فرصتهای کارآفرینانه صنعت گردشگری روستایی استان مازندران در پاسخ به این سوال که زمینه های مناسب سرمایه گذاری و پتانسیل های بالقوه گردشگری روستایی استان مازندران کدامند، می باشد. روش تحقیق حاضر بر مبنای ماهیت توصیفی و بر مبنای هدف توسعه ای بوده است. بر این اساس به منظور اجرای تحقیق حاضر و شناسایی فرصت از روش تحقیق آمیخته استفاده شد. به عنوان ابزار پژوهش در بخش کیفی تحقیق، مصاحبه نیمه ساختار یافته با مدیران، فعالان اقتصادی صنعت گردشگری و صاحب نظران دانشگاهی استان به کار گرفته شد تا فرصتهای زیسته استان مازندران شناسایی شوند، در این مرحله ۹ نفر از صاحب نظران استان به روش هدفمند شناسایی شده و مصاحبه نیمه ساختار یافته ای جهت گردآوری داده ها اجرا شد. بعد از اتمام فرآیند مصاحبه مرحله نخست کدگذاری باز بر مبنای گزاره های شفاهی صورت گرفت و در مرحله دوم کدگزاری محوری انجام شد و تعداد ۱۷ کد محوری استخراج شد و در مرحله سوم شناسایی ابعاد، ۵ بّعد باغداری و گلخانه؛ پرورش و صید ماهیان؛ بسته بندی و صنایع تبدیلی؛ دام و طیور؛ و فرهنگی و اقامتی شناسایی شدند. روش نمونه گیری در بخش کیفی هدفمند بوده است. در بخش کمی نیز بر اساس مدل استخراج شده از مصاحبه ها، پرسشنامه ای ۵۵ سوالی طراحی شد و به روش نمونه گیری گلوله برفی در اختیار جامعه آماری تحقیق قرار گرفت. دادهها توسط نرم افزار PLS تجزیه و تحلیل شدند و یافته های تحقیق نشان داد فرصتهای فرهنگی و اقامتی به عنوان فرصت نخست گردشگری روستایی در استان مازندران شناخته شد.
حمید امیرنژاد، فاطمه مزرعه، رقیه زاهدیان تجنکی،
دوره ۵، شماره ۱۰ - ( ۴-۱۳۹۷ )
چکیده
امروزه نقش شرکتهای تعاونی در توسعهی اقتصادی- اجتماعی، تجهیز سرمایه و افکار و تبدیل آنها به نیروهای مؤثر در فرآیند توسعه ی اقتصادی- اجتماعی و توزیع عادلانه مواهب حاصل از این توسعه در بین مردم به ویژه توده های فقیر و کمدرآمد بر کسی پوشیده نیست. به منظور تعیین میزان موفقیت تعاونی ها در رسیدن به این اهداف لازم است تا فعالیت های آنها مورد بررسی و ارزیابی قرار گیرد. یکی از موارد مهم در مطالعه ی وضعیت تعاونیهای کشاورزی بررسی وضعیت مالی این شرکتها است. به همین دلیل، این پژوهش به بررسی عوامل مؤثر بر موفقیت مالی تعاونیهای کشاورزی شهرستانهای ساری، بابل و آمل در سال ۱۳۹۵ و ۱۳۹۶ خواهد پرداخت. داده های موردنیاز از طریق تکمیل پرسشنامه جمعآوری و برای تجزیه و تحلیل از نرم افزار SPSS و Eviews استفاده شد. نتایج نشان داد متغیرهای سطح تحصیلات کارکنان، تحصیلات و تجربه ی مدیر اثر مثبت و معنی دار بر سود سهامداران دارد. به عبارت دیگر، با افزایش یک سال بر تجربه مدیر و افزایش تعداد کارکنان تحصیلکرده سود سهامداران به ترتیب ۷۳/۵ و ۲۵/۱ میلیون تومان افزایش می یابد. افزایش یک سال بر تحصیلات مدیر، موجب افزایش سود پرداختی به سهامداران به میزان ۱۴/۴۲ میلیون تومان خواهد شد. همچنین نتایج نشان داد تعاونیهای کشاورزی فعّال در شهرستان ساری سود بیشتری نسبت به تعاونیهای شهرستان بابل و آمل به سهامداران خود پرداخت کردند.
رقیه زاهدیان تجنکی، سید مجتبی مجاوریان، سید علی حسینی یکانی،
دوره ۶، شماره ۱۲ - ( ۱۰-۱۳۹۸ )
چکیده
بهبود فضای کسب و کار یکی از موارد اثرگذار بر پیشرفت اقتصادی مناطق روستایی به شمار می آید. در این تحقیق با نظرسنجی از ۷۵ نفر از صاحبان کسب و کارهای کشاورزی به ارزیابی و رتبه بندی فضای کسب و کار مناطق روستایی استان مازندران پرداخته شده است. در ابتدا نتایج تحلیل عاملی نشان داد از نظر فعالین ۵ عامل بر فعالیت های اقتصادی مناطق روستایی اثرگذار هستند که در مجموع ۷۲ درصد از تغییرات را توضیح می دهند. در بین عوامل استخراج شده عامل اول با سهم ۹۷/۳۳ درصد از کل تغییرات با عنوان فضای کسب و کار نام گرفت. براساس اجزای این عامل، سهم هریک از گویه های قابل اندازه گیری محاسبه و براساس آن شهرستان های استان مازندران رتبه بندی شدند. نتایج روش تاپسیس نشان داد شهرستان های بابل، ساری و آمل به ترتیب در رتبه های اول تا سوم فضای کسب و کار مناطق روستایی قرار دارند. امتیاز این سه شهرستان به ترتیب ۳۵/۵۹، ۶۸/۵۳ و ۶۸/۵۰ می باشد. ارقام مربوط به امتیاز هر شهرستان از نظر فضای کسب و کار نشان می دهد شهرستان های استان مازندران از نظر این شاخص با یکدیگر متفاوت هستند و بسیاری از شهرستان ها با نقطه ایده آل فاصله زیادی دارند. بنابراین، لازم است اقدامات مناسب جهت بهبود وضعیت شهرستان های استان مازندران صورت پذیرد. مهم ترین اولویت ها برای بهبود فضای کسب و کار مناطق روستایی به ترتیب امنیت و سرمایه ی اجتماعی، دسترسی به برق، دسترسی به جاده و دسترسی به بازارها می باشد.
حمید امیرنژاد، سید علی حسینی یکانی، سید مجتبی مجاوریان، فاطمه کشیری کلایی، مهسا تسلیمی،
دوره ۸، شماره ۱۶ - ( ۱۰-۱۴۰۰ )
چکیده
چکیده مبسوط
مقدمه و هدف: فعالیت دامداری در استان مازندران دارای سهم قابل توجهی در اشتغال و تولید محصولات وابسته در کشور است. به منظور تحقق توسعه ی اقتصادی، شناسایی چالشها و پتانسیل های پیشروی این بخش، از عوامل مهم به نظر می رسند. هدف از انجام این مطالعه، تجزیه و تحلیل منابع، فعالیتها و نهادهای استان مازندران با رویکرد اقتصادی در جهت تقویت تولید و اشتغال و یافتن استراتژی مناسب برای افزایش اشتغال و تولید زیربخش دامداری در استان مازندران می باشد.
مواد و روش ها: با توجه به قابلیتهای تولید محصولات دامی در استان مازندران، در این مطالعه با استفاده از یک نوع تحلیل SWOT مبتنی بر رهیافت AHP، مشکلات و فرصتهای موجود در زیربخش دامداری در استان مازندران شناسایی و مورد بررسی قرار گرفت. برای استخراج مقایسات زوجی عوامل داخلی و خارجی، با ۱۵ کارشناس باتجربه زیربخش دامداری سازمان و ادارات جهاد کشاورزی استان مازندران در سال ۱۳۹۷ مصاحبه شد. در نهایت، با استفاده از رهیافت ماتریس کمی برنامه ریزی راهبردی (QSPM)، به اولویت بندی راهبردهایی برای توسعه این زیربخش پرداخته شد. برای تخمین نتایج از نرم افزارهای Excel و GAMS استفاده گردید.
یافته ها: نتایج تحلیل SWOT در تحلیل عوامل داخلی و خارجی مبین آن بود که به منظور توسعه ی زیربخش دامداری در استان مازندران، استراتژیهای تهاجمی می تواند مفید واقع شود. همچنین، نتایج اولویتبندی راهبردها از طریق رهیافت QSPM نیز نشان داد که با توجه به استراتژی های تهاجمی در زیربخش دامداری، «توسعه صادرات و ورود به بازارهای جهانی»، «توسعه محصول و بازار»، «ایجاد تسهیلات و امکانات برای صادرات به کشورهای حاشیه دریای خزر» و «اصلاح نژادهای دام در جهت افزایش تولید» به ترتیب با امتیازهای ۶/۴۶۷، ۶/۱۴۷، ۵/۴۴۲ و ۴/۹۴۷، به عنوان راهبردهایی در جهت توسعه تولید و اشتغال در زیربخش دامداری استان مازندران می توانند مدنظر قرار گیرند.
نتیجه گیری: با توجه به بررسی نتایج نمرهی عوامل داخلی و خارجی در تحلیل SWOT، راهبرد بهینه در فعالیت دامداری استان مازندران، راهبرد تهاجمی SO می باشد. با توجه به نتایج این تحقیق، راهکارهایی همچون توسعه و ارتقای دامداریهای سنتی به نیمه صنعتی و صنعتی، کاهش دلالی و واسطه گری ها و تنظیم بازار با گردآوری آمار و منابع اطلاعاتی صحیح، اصلاح نژادهای دام، حمایت از صادرات به ویژه صادرات به کشورهای حاشیه دریای خزر، ارتقاء کیفیت و استاندارد تولیدات فرآوری شده به منظور فروش در بازارهای منطقه ای و فرامنطقه ای، شناخت نیاز بازارهای هدف و مواردی از این قبیل پیشنهاد میشود.
امید امانی، یاسر فیض آبادی، قاسم نوروزی،
دوره ۱۰، شماره ۱ - ( ۵-۱۴۰۲ )
چکیده
چکیده مبسوط
مقدمه و هدف: ایجاد اشتغال پایدار در بخش کشاورزی از چالشهای مهم اقتصادی و اجتماعی میباشد. با توجه به وابستگی بسیار زیاد بخش کشاورزی به شرایط آب و هوایی، بررسی اثر تغییر اقلیم بر اقتصاد این بخش و توسعه اشتغال روستایی از اهمیت ویژهای برخوردار میباشد. در همین راستا این پژوهش با هدف بررسی اثر تغییر اقلیم بر اقتصاد تولید مرکبات در استان مازندران بهکمک رهیافت ریکاردین انجام شد.
مواد و روشها: متغیرهای اقلیمی مورد مطالعه در این پژوهش شامل دادههای دما و بارش سالانه استان مازندران در سالهای ۱۳۷۹ تا ۱۳۹۶ بودند که این اطلاعات از سازمان هواشناسی کشور دریافت شد. مناطق مورد مطالعه هفت ایستگاه هواشناسی شامل آمل، بابلسر، قراخیل، نوشهر، رامسر، ساری و سیاهبیشه بودند. دو محصول پرتقال و نارنگی با بیشترین سطح زیر کشت، بهعنوان مهمترین محصولات مرکبات در نظر گرفته شدند. متغیر اقلیمی دمای کمینه، دمای بیشینه و بارش ماهانه با دوره پایه ۲۰۰۰ تا ۲۰۱۷ (۱۳۹۶-۱۳۷۹) برای دورههای ۲۰۵۰ و ۲۰۸۰ و سه سناریو خوشبینانه (RCP۲,۶)، متوسط (RCP۴,۵) و بدبینانه (RCP۸,۵) ریزمقیاس نمایی شدند.
یافتهها: در تولید پرتقال، تغییرات دما و بارش میانگین سالانه در سه سناریو در سال ۲۰۵۰ بهترتیب سبب افزایش ۱۳/۴، ۱۴/۵ و ۲۵/۲ درصدی و در سال ۲۰۸۰ بهترتیب سبب افزایش ۱۴/۳، ۲۷/۸ و ۲۹/۱ درصدی درآمد خالص در مقایسه با میانگین درآمد خالص در دوره پایه شد. در تولید نارنگی نیز، مقدار درآمد خالص کشاورزان در این سه سناریو در سال ۲۰۵۰ بهترتیب ۵/۲، ۶/۷ و ۱۷/۷ درصد و در سال ۲۰۸۰ بهترتیب ۶/۲، ۱۵/۰ و ۲۹/۲ درصد افزایش داشت.
نتیجهگیری: بهطور کلی نتایج حاصل از بررسی اثر تغییر اقلیم در سالهای ۲۰۵۰ و ۲۰۸۰ نشان داد، اثر تغییر متغیرهای اقلیمی بر درآمد خالص هر دو محصول مثبت بود. در نتیجه، نتایج تغییر اقلیم نشان دهنده افزایش درآمد خالص حاصل از تولید مرکبات و در راستای آن ایجاد یک روند مثبت در توسعه اشتغالزایی تولید مرکبات طی سالهای ۲۰۵۰ و ۲۰۸۰ میباشد.
فرج اله فتح اله پور، فواد عشقی، سلیمان کریمی،
دوره ۱۰، شماره ۲ - ( ۱۰-۱۴۰۲ )
چکیده
مقدمه و هدف: رشد اقتصادی، هرچند تنها معیار توسعه اقتصادی نمیباشد، ولی اهمیت آن همواره بیش از سایر شاخصهای توسعه بوده است. افزایش تولید، بیان دیگری از رشد اقتصادی است. امروزه، بهرهوری بهعنوان یکی از عوامل تأثیرگذار بر شرایط اقتصادی کشورها مطرح است. چرا که بهبود بهرهوری ضمن افزایش تولید ناخالص داخلی و رقابت پذیری کشورها موجبات افزایش رفاه عمومی را نیز فراهم میکند. هدف از انجام این پژوهش، بررسی اثرگذاری و رتبهبندی موانع بهرهوری در زیربخشهای کشاورزی و صنعت در استان مازندران میباشد.
مواد و روشها: بهمنظور بررسی موانع و آسیبهای اثرگذار بر بهرهوری در استان مازندران، ۶۵ پرسشنامه توسط خبرگان و مدیران عالی رتبه دستگاههای اجرایی استان مازندران در تابستان ۱۴۰۱ تکمیل گردید. به منظور برآورد نتایج، از روش تحلیل سلسله مراتبی و نرم افزار Expert Choice و جهت بررسی اثر هرکدام از معیارها و زیرمعیارهای مربوطه بر سایر موانع از معادلات ساختاری و نرم افزار Smart PLS استفاده شد.
یافتهها: وزن نرمالشده به دست آمده از نتایج تحلیل سلسله مراتبی برای معیارهای موانع محیطی، موانع سازمانی و موانع فردی بهترتیب، ۱/۰۰، ۰/۹۶۶ و ۰/۹۸۳ میباشد که بیشترین وزن مربوط به معیار موانع محیطی و کمترین وزن مربوط موانع سازمانی است. نتایج به دست آمده از تحلیل عاملی نشان داد که فرضیه موانع محیطی بر موانع فردی مؤثر است و فرضیه موانع سازمانی بر موانع محیطی تأثیر دارد، معنیدار است.
نتیجهگیری: نتایج تحلیل سلسله مراتبی نشان داد که پایینبودن مهارتهای رهبری مدیران از زیرمعیارهای موانع فردی، فقدان سیستم مناسب ارزیابی عملکرد از زیرمعیارهای موانع سازمانی و اطلاعات ناقص عملکرد از زیرمعیارهای موانع محیطی، بالاترین اهمیت را در میان سایر زیرمعیارها دارند و از مهمترین موانع و آسیبهای اثرگذار بر بهرهوری در استان مازندران میباشد. بهطور کلی، بر طبق نتایج بهدستآمده موانع محیطی از میان سه معیار مطرحشده، بالاترین اهمیت را از دیدگاه مقامات عالیرتبه سازمانهای استان مازندران دارد؛ همینطور، براساس نتایج معادلات ساختاری، موانع محیطی بر موانع فردی و موانع سازمانی بر موانع محیطی مؤثر میباشد.
سمیه شیرزادی لسکوکلایه،
دوره ۱۲، شماره ۱ - ( ۱۲-۱۴۰۳ )
چکیده
عدم تناسب عرضه نهادههای کشاورزی با تقاضا برای محصولات متنوع این بخش، لزوم استفاده بهینه از منابع و افزایش بهرهوری را آشکار میکند. در این راستا، پرداختن به مسئله بهرهوری در تولید برنج به علت نقش اساسی در تغذیه اقشار مختلف جامعه، تأمین امنیت غذایی، کاهش وابستگی به واردات و خروج ارز، تقویت تعاملات تجاری با کشورهای دیگر، ایجاد درآمد، ایجاد اشتغال، ایجاد توازن در بازار کار و سرمایه و بسیاری مسائل دیگر از اهمیت بهسزایی برخوردار است. در سال ۱۴۰۱ استان مازندران با تولید ۱/۶ میلیون تن شلتوک به عنوان یک محصول راهبردی، ۴۴/۴۷ درصد تولید شلتوک کشور را بر عهده دارد و بدین لحاظ در رتبهی نخست کشوری قرار گرفته است. این استان از دیرباز بهعنوان قطب تولید برنج شناخته میشده و این محصول کاربر، با در اختیار داشتن حدود ۷۶ درصد سطح کشت زراعی آبی مازندران، همواره سهم مهمی در اشتغال استان داشته است. بدین منظور مطالعه حاضر با هدف شناسایی عوامل مؤثر بر رونق کسب و کار تولید برنج در استان مازندران با تمرکز بر سنجش میزان ناکارایی نهادههای مختلف تولیدی بهویژه نیرویکار شکل گرفته است.
مواد و روشها: در این مطالعه اولویتبندی عوامل مؤثر بر بهرهوری این محصول با استفاده از روش فرآیند تحلیل سلسله مراتبی (AHP)، اندازهگیری بهرهوری تولید ارقام مهم این محصول (برنج مرغوب و برنج پر محصول) با استفاده از روش تحلیل پوششی دادهها (DEA) و سپس بررسی تغییرات بهرهوری در طول زمان با استفاده از شاخص مالم کوئیست (MI) انجام شده است. دادههای مورد نیاز تحقیق حاضر برای شناسایی و اولویت بندی عوامل از طریق طراحی پرسشنامه و تکمیل آن بر اساس نظرات ۱۸ نفر از خبرگان این امر شامل کارشناسان سازمان جهاد کشاورزی استان مازندران و شهرستان ساری و همچنین جامعهی دانشگاهی جمعآوری شده است. همچنین برای تکمیل داده ها در اندازهگیری بهرهوری تولید و سنجش میزان کارایی نهاده ها، از آمار و اطلاعات جهاد کشاورزی استان استفاده شده است.
یافتهها: نتایج حاکی از آن است که از بین ۸ عامل تولیدی، آب، مکانیزاسیون و زمین با اوزان ۳۶/۰، ۲/۰ و ۱۴/۰ مهمترین عوامل نهادهای در تولید برنج محسوب میشوند. همچنین از بین ۵ عامل مدیریتی، بهرهمندی از نقطه نظرات کارشناسان کشاورزی، اجرای الگوی کشت بهینه محصولات زراعی مطابق با شرایط اقلیمی و وضعیت منابع آب استان و استفاده از فناوریهای نوین در عملیات زراعی با اوزان ۰/۴۰، ۰/۲۵ و ۰/۱۴ به عنوان سه عامل مهم و برتر برای مدیریت کسب و کار تولید برنج شناخته شده است. علاوه بر این، گزینههای مالی، اقتصادی و بهبود ساختار نظام بازاریابی محصول برنج با اوزان ۰/۳۰، ۰/۲۲ و ۰/۱۹ به ترتیب سه زیرمعیار سیاستی-بازاری اثرگذار بر بهرهوری برنج این استان تعیین شدند. یافتهها نشان داده است در سال زراعی ۱۳۹۸- ۱۳۹۷ در شرق استان، شهرستان قائمشهر در مصرف نهادههای زمین، ماشین، سم و کود به ترتیب ۵۲/۶۸، ۴۸/۲۶، ۳۴/۳۷ و ۳۳/۱۶ درصد ناکارا عمل کردهاست. همچنین در سال ۱۳۹۸ میزان ناکارایی در مصرف نهادههای زمین، نیرویکار و سم به ترتیب ۷۱/۳۶، ۱۵/۰۹ و ۴/۴۶ درصد حاصل شده است. علاوه بر این، در تولید برنج پرمحصول در شرق استان در مصرف نهادههای زمین، ماشین، بذر، آب و کود ناکارایی وجود داشته است. بهطوری که شهرستان بهشهر به ترتیب ۶۸/۲۹، ۵۲/۶۰، ۱۶/۶۵، ۱۲/۶۳ و ۷/۵۵ درصد در مصرف نهادههای مذکور ناکارا عمل کرده است. همچنین در سال ۹۸ شهرستانهای بهشهر و نکا در مصرف تمام نهادههای مورد بررسی به جز ماشینآلات ناکارا عمل کردهاند. درصد ناکارایی در مورد نهاده نیرویکار به ترتیب ۱۶/۱۴ و ۴۲/۰۷ درصد حاصل شده است.
نتیجه گیری: نتایج حاکی از آن بود که در طی دوره مورد بررسی بهرهوری ارقام مختلف برنج افزایش یافته است. البته در خصوص برنج پرمحصول کارایی فنی تولیدکنندگان در فناوری جدیدتر کمتر از فناوری قدیمیتر است. لذا لازم است سازمانهای متولی و شرکتهای دانشبنیان در خصوص تحقیق، نوآوری و ترویج فناوری جدید در آموزش بهرهگیری از این فناوری سرمایهگذاری کنند. با توجه به نتایج پیشنهاد میشود با حمایتهای مالی از شالیکاران و توسعهی شرکتهای دانشبنیان در راستای ارائهی سیستمهای نوین آبیاری و افزایش بهرهوری اقدام گردد. همچنین جهت پایداری کسب و کار تولید برنج در بلندمدت، آموزش روستاییان جهت بهرهمندی از مکانیزاسیون در امر تولید توصیه میگردد.