جستجو در مقالات منتشر شده


۱۱ نتیجه برای نوآوری

محمد صادق ابراهیمی، زیبا بهرامی،
دوره ۵، شماره ۱۰ - ( ۴-۱۳۹۷ )
چکیده

    کارآفرینی در بردارنده منبعی از انعطاف­ پذیری، نوآوری، ایجاد و توسعه­ی شغلی برای اقتصاد و یک فرصت جالب برای توسعه ­ی حرفه‌ای افراد تلقی می‌شود. دانشگاه‌ها در گذشته به­عنوان محیطی آموزشی شناخته می‌شدند؛ اما با توجه به تحولات نظام کلان، رویکردی پژوهشی پیدا کردند و در واقع؛ یک وظیفه به وظایف دانشگاه اضافه شد که تحصیلات تکمیلی محصول این تحولات بود. در واقع کارآفرین ­شدن دانشگاه‌ها دومین انقلاب در مأموریت دانشگاه‌ها به­ شمار می‌رود. در این تحقیق به بررسی ویژگی­های کارآفرینانه در بین دانشجویان رشته ­های کشاورزی دانشگاه صنعتی اصفهان پرداخته شده است. جامعه آماری این تحقیق دانشجویان مقاطع کارشناسی ارشد، دکتری و همچنین دانشجویان مقطع کارشناسی می‌باشند که حداقل دوسال از تحصیل خود را گذرانده باشند. روش تحقیق در این مطالعه توصیفی و تحلیلی است و ابزار تحقیق پرسشنامه بوده است. روایی محتوایی پرسشنامه با استفاده از مقدار ضریب Kmo و آزمون بارتلت تأیید و جهت تعیین پایایی از ضریب آلفای کرونباخ استفاده شد، که نشان از پایابودن ابزار اندازه‌گیری در حد ۹۱ درصد داشت. حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران تعیین و روش نمونه‌گیری طبقه ­ای با انتساب متناسب بهره گرفته شد از جامعه آماری ۱۷۰۰ نفری تعداد نمونه آماری ۹۸ نفر از دانشجویان دانشکده کشاورزی تعیین گردید. جهت تجزیه‌ و تحلیل داده‌ها از آماره‌های توصیفی و استنباطی نظیر درصد فراوانی، میانگین، آزمون کروسکال، من ویتنی، ضریب همبستگی پیرسون و همچنین از رگرسیون استفاده گردید. نتایج آزمون همستگی رابطه ۹۹ درصد و بسیار معنی‌داری را بین متغیرهای ویژگی‌های دانشگاه کارآفرین با میزان آگاهی از فعالیت‌های کارآفرینانه دانشجویان نشان داد.

رقیه یزدانی، مسعود خیراندیش، محسن محمدی خیاره، هادی امینی،
دوره ۷، شماره ۱۳ - ( ۴-۱۳۹۹ )
چکیده

    توسعه ­ی روستایی از مهم‌ترین بحث‌هایی است که در هر جامعه‌ای به ­ویژه در جوامع در حال توسعه مطرح بوده است. از آنجایی که کارآفرینی با خلق فرصت‌های جدید اشتغال و در نتیجه ایجاد درآمد، نقش مؤثری در بهبود وضع اقتصادی و معیشتی روستاییان ایجاد می‌کند، لذا توسعه روستاها در مقایسه با گذشته، پیوند گسترده‌تری با مفهوم کارآفرینی و به ­ویژه کارآفرینی کشاورزی یافته است. از این­رو، پژوهش حاضر با هدف مطالعه تأثیر چهار عامل نوآوری، تولید، منابع مالی و بازار بر توسعه­ ی روستایی از طریق نقش میانجی کارآفرینی کشاورزی در میان تعداد ۴۲ نفر از کارآفرینان نمونه استان خراسان شمالی بوده است و با توجه به محدودبودن جامعه، حجم نمونه نیز برابر با حجم جامعه در نظر گرفته شده است. ابزار گردآوری اطلاعات پرسشنامه استاندارد بوده و برای تجزیه و تحلیل آماری داده‌ها از نرم­ افزار SPSS و از روش بوت استراپ برای آزمون اثرات غیرمستقیم استفاده شد. نتایج نشان داد که کارآفرینی کشاورزی تأثیر مثبت و معنی‌داری بر توسعه روستایی دارد و بین عوامل نوآوری، تولید، منابع مالی و بازار با توسعه روستایی نیز رابطه­ ی مستقیم وجود دارد. در مجموع، یافته­ ها نشان می­ دهند که عوامل چهارگانه نوآوری تولید، عوامل تولید، منابع مالی و بازار تولید، به­ صورت مستقیم و غیرمستقیم (کارآفرینی کشاورزی) بر توسعه­ ی روستایی اثر دارند. 
 

نوراله اسدی، مجید فتاحی، مریم تقوایی،
دوره ۸، شماره ۱۶ - ( ۱۰-۱۴۰۰ )
چکیده

چکیده مبسوط
مقدمه و هدف: در دنیای رقابتی امروز، بخش کشاورزی دانش‌محورتر شده و به‌سرعت در حال تغییر است. بنابراین، توسعه محصول جدید و تجاری‌سازی تحقیقات علمی در شرکت‌های دانش‌بنیان و ارائه موفقیت‌آمیز محصولات و خدمات جدید به بازار می‌تواند باعث افزایش تولید و بهبود عملکرد محصولات کشاورزی شده و نقش مهمی در رشد و توسعه ­ی کشور ایفا نماید.
مواد و روش‌ها: چارچوب روش‌شناختی مورداستفاده، رویکرد کیفی از نوع نظریه داده‌بنیاد با نگاه سیستمی بود. جامعه هدف این پژوهش شامل خبرگان حوزه پارک‌های علم و فناوری و مدیران عامل شرکت‌های دانش‌بنیان مرتبط با حوزه­ی کشاورزی مستقر در پارک علم و فناوری مازندران بود که با بهره‌گیری از الگوی نمونه‌گیری نظری هدفمند و با انجام ۱۵ مصاحبه عمیق، یافته‌های پژوهش به اشباع نظری رسید.
یافته‌ها: بر اساس تحلیل مصاحبه‌های صورت‌گرفته ۵۷۸ کد باز اولیه شناسایی شد که این کدها به ۴۳ کد محوری و ۶ کد منتخب کاهش داده شدند. نظریه نهایی حول مقوله‌های محوری «نوآوری‌گرایی»، «مشتری‌گرایی»، «بازارگرایی» و «منفعت‌گرایی» صورت‌بندی شد. نظریه تولیدشده در چند مرحله از طریق راهبرد بازبینی اعضاء از حیث باورپذیری مورد تعدیل قرار گرفت. همچنین به‌منظور تأمین معیار اعتمادپذیری، فرآیند تحلیل داده‌ها تا شکل‌گیری نظریه تا حد ممکن توصیف شد. نتایج نشان داد، مقوله‌های محوری با اتکا به عوامل شایستگی فردی، شایستگی تیمی، ماهیت نوآوری و فناوری، آمادگی بازار، سطح آمادگی و بلوغ فناوری، عوامل پشتیبانی، درگیری ذهنی بنیان‌گذار و توان داخلی در تولید محصول قابل بازشناسی است. همچنین، این سازه‌ها تحت‌تأثیر شرایط مداخله‌گر محیطی، سیاسی، اجتماعی - فرهنگی، اقتصادی، فناوری، قانونی، امکان‌سنجی و محیط زیستی و شرایط زمینه‌ای بسترهای سازمانی شرکت‌های دانش‌بنیان، نقش پارک‌های فناوری، حمایت‌های دولتی و طرح و برنامه توسعه‌یافته و به‌کارگیری راهبردهای تجاری‌سازی موجب ارتقای توانمندی‌های فناورانه، کارآفرینی پایدار، رضایت مشتری، رشد و توسعه، بهبود سطح کیفی محصول، ارتقاء فروش و سود، ایجاد کسب‌وکارهای جدید و خدمت‌رسانی به جامعه خواهد شد.
نتیجه‌گیری: مدیران شرکت‌های دانش‌بنیان حوزه­ی کشاورزی باید استراتژی‌های شرکت خود را در کنار هم قرار دهند تا بتوانند به تجاری‌سازی موفق محصولات خود دست یابند و دائماً به­ دنبال دانش جدید و کاربرد آن در مراحل مختلف تولید محصول جدید باشند. همچنین، مدیران ارشد دولتی و دانشگاه‌های علوم کشاورزی همواره باید تلاش کنند تا از این راهکارها برای تجاری‌سازی و تولید ثروت پژوهش‌های محققین و دانشمندان استفاده کنند.
 

خلیل میرزائی، مرجان سپه پناه،
دوره ۱۰، شماره ۱ - ( ۵-۱۴۰۲ )
چکیده

چکیده مبسوط
مقدمه و هدف: کسب وکارهای کوچک و متوسط رکن اصلی شرایط اقتصادی در جوامع محسوب می­ شوند، زیرا موجب اشتغال، تولید، صادرات محصولات، کاهش فقر، افزایش و ارتقای توان و توسعه اقتصادی می­ شوند. مطالعه پیش رو، به بررسی عوامل تأثیرگذار بر نگرش کارآفرینانه در نوآوری بنگاه ­های کوچک و متوسط شهرستان ملایر پرداخته شده است.
مواد و روش­ ها: این پژوهش کمی، از لحاظ هدف کاربردی و از نظر گردآوری داده ­ها توصیفی-پیمایشی است. به­منظور تحلیل داده ­ها از نرم ­افزار SPSS  برای تحلیل توصیفی و همبستگی و از  نرم ­افزار AMOS جهت تحلیل مسیر به­ویژه برای اثرات غیرمستقیم استفاده ­شده است. جامعه آماری پژوهش، شامل ۴۷۰ بنگاه اقتصادی کوچک و متوسط در شهرستان ملایر بود که براساس فهرست شرکت‌ها، و روش نمونه‌گیری تصادفی، ۲۱۱ بنگاه خدماتی تولیدی کوچک و متوسط به­ عنوان نمونه با استفاده از فرمول کوکران (۱۹۶۷) انتخاب شدند.
یافته­ها: یافته‌های مطالعه نشان داد که حمایت دولت، دسترسی به زیرساخت‌ها، آموزش کارآفرینی، نگرش کارآفرینانه و رهبری صاحبان کسب­ وکارها به­طور قابل ‌توجهی بر نوآوری بنگاه ­های کوچک و متوسط خدماتی و تولیدی تأثیرگذار است. آموزش کارآفرینی و رهبری مدیران کسب­ وکارها به طور مستقیم و غیرمستقیم از طریق متغیر میانجی نگرش کارآفرینی بر نوآوری در بنگاه­ های کوچک و متوسط خدماتی و تولیدی تأثیر می­ گذارد.
نتیجه ­گیری: نتایج این مطالعه گویای این است که حمایت دولت، دسترسی به زیرساخت‌ها، رهبری صاحبان کسب­وکارها، آموزش کارآفرینی و نگرش کارآفرینانه بر نوآوری بنگاه­های خدماتی و تولیدی کوچک و متوسط تأثیر گذاشت. نگرش کارآفرینانه صاحبان کسب­ وکارها، نقش میانجی بین رهبری صاحبان کسب­ وکارها و آموزش کارآفرینی در جهت نوآوری بنگاه ­های کوچک و متوسط دارد.

 

رقیه رحمانی فیروزی، علی اکبر آقاجانی افروزی، علی احمدی فیروزجائی،
دوره ۱۰، شماره ۱ - ( ۵-۱۴۰۲ )
چکیده

چکیده مبسوط
مقدمه و هدف: بحران­ همه‌گیری ویروس کووید-۱۹، حیات و بقای کسب‌وکارهای کوچک و متوسط را مورد تهدید جدی قرار داده است. به­ طوری که آنها برای بقا و حیات خود در این دوران از رویکردهای گوناگونی از جمله رویکرد نوآوری بهره­ گرفتند. کسب‌وکارهای کوچک و متوسط حوزه صنایع غذایی و تبدیلی کشاورزی نیز از قاعده مستثنی نبودند. مطالعه حاضر به ­دنبال این بوده است تا در درجه اول وضعیت نوآوری و قابلیت نوآوری را در سطح این کسب‌وکارها مورد مطالعه قرار دهد و سپس، تغییرات نوآوری محصول و بازاریابی در شرایط همه‌گیری کووید-۱۹ را بر اساس نوآوری‌های سازمانی و فرآیند و قابلیت نوآوری تبیین نماید.
مواد و روش‌ها: مطالعه حاضر از نوع پژوهش‌های توصیفی همبستگی است که با استفاده از تکنیک پیمایش میدانی در سطح حدود ۵۰۰ کسب‌وکار کوچک و متوسط در حوزه صنایع غذایی و تبدیلی کشاورزی در سطح استان مازندران در راستای دستیابی به اهداف پژوهش به اجرا درآمد. براساس جدول کریسی و مورگان و به­روش تصادفی ۲۱۷ کسب‌وکار به­ عنوان نمونه مورد مطالعه انتخاب شدند. ابزار گردآوری اطلاعات پرسشنامه ساختارمند در قالب طیف لیکرت پنج گزینهای بود که سؤالات آن از دو مطالعه گوندی و همکاران در سال ۲۰۱۱ و جایانی راجاپاتیرانا در سال ۲۰۱۸ اقتباس و استخراج شد. پاسخگویان شامل صاحبان کسب‌وکارها بودند که جمع ­آوری داده‌ها در میان آنها از طریق ایمیل و همچنین پرسش گری انجام گرفت.
یافته‌ها: میزان برخورداری صنایع مورد مطالعه از قابلیت نوآوری در حد خوب ارزیابی شد. کسب‌وکارهای مورد مطالعه در شرایط همه‌گیری کووید-۱۹ از نوآوری‌های بازاریابی در حد خوب و از نوآوری‌های سازمانی، فرآیند و محصول در حد متوسط بهره گرفتند. "استفاده از تکنیک‌ها یا رسانه‌های جدید برای تبلیغ محصولات"، "توزیع مسئولیت‌ها و استفاده از رویکرد مشارکتی در تصمیم‌گیری"، "تحول در فرآیندهای ساخت و تولید"، "افزایش کیفیت محصولات تولیدی از طریق استفاده از مواد اولیه با کیفیت" به­ترتیب به ­عنوان مهمترین اقدامات نوآورانه انجام­گرفته در حوزه بازاریابی، سازمانی، فرآیند و محصول شناسایی و معرفی شدند. سه متغیر نوآوری فرآیند، نوآوری سازمانی و قابلیت نوآوری در مجموع توانستند ۶۲ درصد از تغییرات نوآوری محصول و ۲۷ درصد از تغییرات نوآوری بازاریابی را تبیین نمایند. نوآوری سازمانی به­ عنوان مهمترین متغیر تأثیرگذار بر نوآوری بازاریابی معرفی شد. قابلیت نوآوری هم به­ عنوان مهمترین متغیر مؤثر بر نوآوری محصول معرفی شد.
نتیجه‌گیری: بر اساس نتایج مطالعه حاضر، بهتر است کسب‌وکارهای کوچک و متوسط در حوزه صنایع غذایی و تبدیلی کشاورزی برای بقا و رشد در شرایط کووید ۱۹ و شرایط مشابه بر نوآوری‌های محصول و بازاریابی تکیه کنند. پیش ­شرط اصلی عملیاتی­ شدن نوآوری محصول در صنایع مورد مطالعه، بهبود قابلیت نوآوری در این کسب‌وکارها است و پیش‌شرط اصلی عملیاتی­ شدن نوآوری بازاریابی در صنایع مورد مطالعه، ارتقای سطح نوآوری سازمانی در میان این کسب‌وکارها است. تجربیات حاصل از مطالعه حاضر می‌تواند راهنمای ارزشمندی برای سیاستگزاران، کارگزاران و صاحبان کسب‌وکارها برای فراهم ­نمودن زیرساخت‌ها و مقدمات مورد نیاز در اجرایی­ نمودن مؤلفه‌های پدافند غیرعامل برای مواجهه با بحران‌های مشابه باشد.




فاطمه شفیعی، امید جمشیدی،
دوره ۱۰، شماره ۲ - ( ۱۰-۱۴۰۲ )
چکیده

مقدمه و هدف: امروزه اقتصاد دانش‌بنیان تبدیل به موضوعی راهبردی و مهم در اقتصاد جوامع گوناگون و حوزه‌های مختلف از جمله کشاورزی شده است و دانش‌بنیان و فناورکردن کشاورزی بهعنوان تأمین‌کننده امنیت غذایی کشور حائز اهمیت است. در این بین شرکت‌های فناور و دانش‌بنیان بهطور اعم و شرکت‌های دانش‌بنیان کشاورزی بهطور اخص از جمله مؤسسه‌هایی هستند که بهعنوان کارخانه تبدیل دانش به کالا/ خدمت فعالیت می‌کنند. با آنکه شرکت‌های دانش‌بنیان بخش کشاورزی عامل ایجاد اقتصاد دانشی پایدار و توسعه دانش بومی در بسیاری از کشورها هستند، اما این شرکت‌ها در ایران از لحاظ کمی و کیفی و در مسیر رشد و توسعه خود با چالش‌های و مشکلاتی مواجه هستند. از این­رو، هدف این پژوهش شناسایی چالش‌های شرکت‌ها، واحدها و هسته‌های فناور و دانش‌بنیان کشاورزی استان مازندران بود.
مواد و روش‌ها: در این پژوهش از راهبرد استقرایی، داده‌های کیفی و تحلیل مضمون استفاده شد. جامعه آماری این تحقیق را بنیان گذاران یا مدیران شرکت‌ها، واحدها و هسته‌های فناور و دانش‌بنیان کشاورزی مستقر در پارک علم و فناوری مازندران و مراکز رشد آن و مرکز رشد واحدهای فناوری دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی ساری تشکیل دادند. بهمنظور جمع­آوری داده‌ها با ۲۰ نفر از آنها مصاحبه‌های عمیق و نیمه‌ساختارمند انجام شد و نمونه‌های آماری به ­طور هدفمند و به­ روش گلوله برفی انتخاب شدند و تا رسیدن به نقطه اشباع نظری ادامه یافتند. سپس با کمک نرم‌افزارATLAS. ti۷,۵  تحلیل و بررسی شدند. برای اعتبارسنجی تحلیل مضمون‏ها نیز از روش بررسی همکارانه استفاده شد.
یافته‌ها: نتایج حاصل۱۵۱ مضمون پایه بود که با دسته‌بندی این مضامین و تلخیص آنها به اصول مجردتر مضامین سازمان‌دهنده حاصل شدند. سپس با نرم‌افزار ATLAS.ti۷,۵ ارتباط و نحوه اتصال مضامین ترسیم شد. مضامین اصلی در این تحقیق چالش‌های مرحله پیدایش ایده و تدوین طرح کسب­وکار ()، چالش‌های مرحله تأسیس شرکت و استقرار در مرکز رشد یا پارک علم و فناوری ()، چالش‌های مرحله تحقیق و توسعه و تولید نمونه محصول ()، چالش‌های مرحله بازاریابی و معرفی محصول و شرکت ()، چالش‌های مرحله فروش و تثبیت بازار ()، چالش‌های مرحله توسعه بازارهای جدید () و چالش‌های مرحله باقی­ماندن در بازار و رقابت با سایرین () بودند.
نتیجه‌گیری: پیشنهاد می‌شود که سیاست‌ها و برنامه‌ریزی‌ها قانون حمایت از شرکت‌های دانش‌بنیان به­دقت مورد بررسی و واکاوی قرار گیرند؛ بهطوری‌که با این زیست بوم‌های فناورانه و نوآورانه مطابقت بیشتری یابند.

 

سارا علیپور، یوسف پاشازاده،
دوره ۱۰، شماره ۲ - ( ۱۰-۱۴۰۲ )
چکیده

مقدمه و هدف: پژوهش ­های موجود بیانگر آن است که عوامل متعددی در توسعه عملکرد نوآورانه و کارآفرینانه بخش کشاورزی مؤثرند که باید همواره مورد توجه جدی قرار گیرند. از این­ رو، مطالعه حاضر به بررسی تأثیر استراتژی نوآوری باز و امکان­گرایی بر عملکرد نوآورانه با نقش میانجی فرصت­های کارآفرینی در استارت­ آپ­ های بخش کشاورزی کشور پرداخته است.
مواد و روش‌ها: در این پژوهش روش تحقیق از نظر نحوه اجرا از نوع پیمایشی و همجنین از جهت هدف تحقیق از نوع کاربردی می­باشد. داده­ های میدانی تحقیق با استفاده از پرسشنامه استاندارد مرکب جمع­ آوری شد. جامعه آماری این تحقیق شامل مدیران و کارشناسان ۲۰۰ استارت­آپ فعال در بخش کشاورزی کشور بود که با توجه به عدم امکان دسترسی به تمامی آنها، مدیران و کارشناسان ۴۰ استارت­آپ از ۱۲ استان کشور که اختصاصی در زمینه تولید یا تجارت محصولات و خدمات کشاورزی و روستایی مشغول عملیات و فعالیت بودند، به­عنوان نمونه آماری تحقیق انتخاب شدند. تعداد مشارکت­کنندگان در تحقیق ۱۶۰ مدیر و کارشناس در استارت­ آپ­های در دسترس بودند که در نهایت ۱۲۰ پرسشنامه کامل از آنها جمع ­آوری گردید.
یافته ­­ها: نتایج تحقیق نشان داد که نوآوری باز بر امکان­گرایی تأثیر مثبت و معنی­ داری دارد و ضریب اثرگذاری آن برابر با ۰/۳۵۰ بود. همچنین، یافته­ ها نشان­دهنده این است که استراتژی نوآوری باز بر عملکرد نوآورانه تأثیر مثبت و معنی­ داری داشته و ضریب اثرگذاری آن برابر با مقدار  ۰/۳۷۶ به­ دست آمد. یافته­ ها بیانگر این هستند که امکان­گرایی بر عملکرد نوآورانه تأثیر مثبت و معنی ­داری نداشته؛ اما تأثیر نوآوری باز و امکان­گرایی بر فرصت­های کارآفرینی و تأثیر فرصت­های کارآفرینی بر عملکرد نوآورانه در تجزیه و تحلیل داده­ های تحقیق، مورد تأیید قرار­گرفت.
نتیجه­ گیری: با توجه به یافته ­ها، مدل مفهومی تحقیق تأیید شد و مشخص گردید که در راستای ارتقای عملکرد نوآورانه در استارت­ آپ­ های بخش کشاورزی توجه به امکان­گرایی و انتخاب استراتژی مناسب نوآوری باز موضوعی ضروری و با اهمیت است. همچنین، بایستی نقش میانجی­گر متغیر فرصت­های کارآفرینانه را نیز در این زمینه و در تدوین سیاست­های نوآورانه استارت ­آپ ­ها، مد نظر قرار داد. از چالش‌های مهمی که در سالیان اخیر در بخش کشاورزی مورد توجه بوده عبارتند از: آب، واسطه­­ گری و دلالی در تأمین و عرضه محصولات کشاورزی، کمبود شدید داده ­های سالم و پردازش آنها، سلامت غذا، ضایعات محصولات کشاورزی، کمبود آگاهی و دانش بهره­ برداران کشاورزی، کمبود و یا نبود سرمایه­ و منابع مالی مناسب و موارد دیگر؛ که لازم است استارت ­آپ­ های بخش کشاورزی در راستای حل و مدیریت آنها به نوآوری بر مبنای تفکر امکان­گرا و فرصت­های کارآفرینانه روی آورند.

 

داود شفیعی پور، فرشید اصلانی، اکبر بهمنی،
دوره ۱۰، شماره ۲ - ( ۱۰-۱۴۰۲ )
چکیده

مقدمه و هدف: محققان بر این باورند که اگر رشد جمعیت و اقتصاد جهان با سرعت فعلی ادامه یابد، استفاده از منابع طبیعی زمین از ظرفیت آن فراتر خواهد رفت و این موضوع مسائل مربوط به حفاظت از محیط زیست را که به آن توسعه پایدار می گویند، مطرح می کند. توسعه پایدار توسعه­ ای است که نیازهای کنونی را بدون به خطر انداختن توانایی نسل های آینده در برآوردن نیازهای خود برآورده کند. همچنین به معنای دقیق تر، راهبرد توسعه پایدار به معنای ایجاد هماهنگی بین انسان و انسان و طبیعت است و به این معناست که پایداری جوامع اجتماعی را ایجاب می کند که دیدگاه زیست محیطی را در کنار چشم انداز اقتصادی در پیشرفت توسعه و بهبود عملکرد مدیریت کنند. همچنین مشکلات جدی زیست‌محیطی ناشی از توسعه سریع اقتصادی باعث شده است تا به عملکرد پایدار شرکت‌ها توجه بیشتری داشته باشند و همچنین افزایش نگرانی در مورد مصرف بی رویه منابع، تخریب محیط‌زیست و نابرابری‌های اجتماعی، ضرورت دستیابی به اقتصاد و جامعه پایدار برای دستیابی به عملکرد پایدار در محیط پرتلاطم و پویای صنعتی امروزی، شرکت ها باید همواره به محیط زیست توجه داشته باشند تا بتوانند اثرات زیست محیطی را به بهترین نحو کاهش دهند که علاوه بر رفع دغدغه های زیست محیطی مشتریان، باعث کاهش هزینه ها نیز می شود. همچنین به گونه­ ای مدیریت کنند که قیمت کالاها و خدمات تولیدی آنها رقابتی باشد. از آنجایی که توسعه پایدار به عنوان یک هدف اجتماعی گسترده با تمرکز بر ضرورت یکپارچه سازی و پیگیری رفاه انسان همراه با توقف تخریب محیط زیست مطرح شد. به این ترتیب برخی از کارآفرینان به دنبال دستیابی به اهداف توسعه پایدار با هدف ادغام اهداف اجتماعی و زیست محیطی در کسب و کار بوده اند. به دلیل ارزش‌ها و انگیزه‌هایی که این نوع فعالیت‌ها را ایجاد می‌کنند، اغلب به آن‌ها کارآفرینی پایدار می‌گویند. با توجه به مطالب بیان شده، در این پژوهش، ضمن پرداختن به تأثیر جهت‌گیری کارآفرینانه سبز و قابلیت‌های پویا در شرکت‌های تعاونی کشاورزی و صنایع غذایی استان مازندران بر عملکرد نوآوری سبز، تأثیر این جهت­ گیری بر موفقیت این شرکت‌های تعاونی برای دستیابی به عملکرد پایدار و بهبود آن مورد بررسی قرار گرفت.
مواد و روش‌ها: پژوهش حاضر بر اساس هدف کاربردی و از نظر شیوه گردآوری اطلاعات توصیفی- علی از نوع پیمایشی و از نظر زمان نیز از نوع مقطعی است. جامعه آماری مورد بررسی شامل ۱۳۰۰ نفر از اعضای شرکت‌های تعاونی تولیدی کشاورزی استان مازندران بود که با توجه به جدول کرجسی-مورگان، تعداد ۲۹۷ پرسشنامه در بین اعضای شرکت‌های تعاونی تولیدی کشاورزی استان مازندران به روش نمونه‌گیری خوشه‌ای به تفکیک تعاونی توزیع شد و از این تعداد، ۲۵۰ پرسشنامه
جمع ­آوری گردید (نرخ پاسخگویی ۸۴ درصد) که مبنای پژوهش حاضر قرار گرفت.
ابزار اندازهگیری شامل پرسشنامه جهت‌گیری کارآفرینانه سبز؛ قابلیت‌های پویای سبز؛ عملکرد نوآوری سبز و عملکرد پایدار کسب‌وکار بود که ضرایب آلفای کرونباخ آن‌ها بالای ۰/۷ به­ دست آمد. برای تجزیه‌وتحلیل داده‌ها از نرم‌افزار SPSS۲۵ و SmartPLS۳ بهره گرفته شد.

یافته‌ها: نتایج پژوهش نشان داد که جهت‌گیری کارآفرینانه سبز بر عملکرد پایدار کسب‌وکار (t=۵,۹۴۲ و β=۰,۲۶۶) و عملکرد نوآوری سبز (t=۶,۰۷۴ و β=۰,۲۹۰) اثر مستقیم، مثبت و معنیداری دارد. قابلیت‌های پویای سبز بر عملکرد پایدار کسب‌وکار (t=۷,۷۳۲ و β=۰,۳۳۸) و عملکرد نوآوری سبز (t=۸,۲۴۹ و β=۰,۳۹۰) اثر مستقیم، مثبت و معنی‌داری دارد. همچنین، عملکرد نوآوری سبز بر عملکرد پایدار کسب‌وکار (t=۸,۶۷۲ و β=۰,۴۲۷) اثر مستقیم، مثبت و معنیداری دارد. در نهایت، ارتباط میان جهت‌گیری کارآفرینانه سبز با عملکرد پایدار کسب‌وکار با اثرگذاری متغیر میانجی عملکرد نوآوری سبز مثبت و معنیدار است (t=۴,۶۸۰ و β=۰,۱۲۴). علاوه بر این، آماره VAF برابر با ۰/۳۱۸ می‌باشد. این بدان معناست که ۳۱/۸ درصد از اثر کل جهت‌گیری کارآفرینانه سبز بر عملکرد پایدار کسب‌وکار از طریق متغیر میانجی عملکرد نوآوری سبز تبیین می‌شود. علاوه براین، ارتباط میان قابلیت‌های پویای سبز با عملکرد پایدار کسب‌وکار با اثرگذاری متغیر میانجی عملکرد نوآوری سبز مثبت و معنیدار است (t=۵,۷۸۱ و β=۰,۱۶۷). علاوه بر این، آماره VAF برابر با ۰/۳۲۹ می‌باشد. این بدان معناست که ۳۲/۹ درصد از اثر کل قابلیت‌های پویای سبز بر عملکرد پایدار کسب‌وکار از طریق متغیر میانجی عملکرد نوآوری سبز تبیین می‌شود.
نتیجه‌گیری: هدف از این پژوهش تعیین تأثیر گرایش کارآفرینی سبز و قابلیت‌های پویای سبز بر عملکرد پایدار کسب‌وکار با توجه به نقش واسطه‌ای عملکرد نوآوری سبز در شرکت‌های تعاونی کشاورزی استان مازندران است. گرایش کارآفرینی سبز به معنای تمرکز بر فعالیت هایی است که برای ایجاد ارزش اقتصادی، بهبود و حفظ محیط زیست و کاهش اثرات منفی آن انجام می شود. برای دستیابی به این هدف لازم است شرکت ها با استفاده از روش های کارآفرینی سبز و تدوین برنامه های آموزشی مناسب به کارکنان و همکاران خود در این زمینه آموزش دهند. از این رو به مدیران شرکت های تعاونی کشاورزی استان مازندران پیشنهاد می شود با برگزاری دوره های آموزشی در زمینه کارآفرینی سبز و مدیریت پایدار، فرصتی را برای اعضای شرکت های تعاونی کشاورزی به­ منظور فراگیری روش های نوین و بهبود عملکرد کسب و کار ایجاد کنند. همچنین با حمایت مالی از شرکت های تعاونی کشاورزی، آنها را به سمت راهبردهای کارآفرینی سبز هدایت کنید. این حمایت مالی می تواند شامل اعطای تسهیلات یا پرداخت جوایز به شرکت­هایی باشد که در زمینه کارآفرینی سبز و پایدار سرآمد بوده اند.


 

حسین رحیمی کلور، یونس نیکخواه، مهدی ابراهیم‌زاده،
دوره ۱۱، شماره ۱ - ( ۵-۱۴۰۳ )
چکیده

چکیده مبسوط
مقدمه و هدف: با توجه به شرایط پیچیده و پویای محیطی همه شرکت‌ها برای تدوام فعالیت خود نیازمند ایجاد و به‌کارگیری مهارت‌های اثرگذار در جهت اهداف شرکت هستند. از سوی دیگر، با به‎ کار آمدن فناوری‌های جدید و بستر دیجیتال، شرکت‌ها الزام به تطبیق اهداف خود در این راستا شدند. یکی از متغیرهایی که می‌تواند شرکت‌ها را در راستای بهبود عملکرد هدایت کند و مطابق با بستر فناوری و محیط دیجیتال امروزی باشد، در ارتباط با کارآفرینی فناورانه است، زیرا در جذب ارزش و اجرای نوآورانه علم و دانش پیشرو هست و می‌تواند شرکت را در رسیدن به اهداف خود هدایت کند. همچنین، استفاده از فناوری‌های دیجیتال، سرمایه‌گذاری‌های جدید کسب‌وکار را در مدل‌ها و عملیات کسب‌وکار ادغام می‌کند و منجر به کارآفرینی دیجیتال از طریق محصولات، ابزارها و پلت‎ فرم‌های دیجیتال می‌شود. در این راستا، دیجیتالی‌سازی می‌تواند تغییرات پایدار را تسریع کند و به چالش‌های محیطی و حاکمیتی پاسخ‌گو باشد و در عین حال با دسترسی به فرصت‌ها منجر به بهبود عملکرد شود. همچنین، در دنیای پیچیده متغیر نوآوری یک عامل کلیدی برای ایجاد مزیت رقابتی است که نیاز به حمایت و سرمایه‌گذاری دارد، زیرا نوآوری مطلوب می‌تواند منجر به افزایش سهم شرکت‌ها شود. به ‎همین دلیل، هدف این مطالعه بررسی نقش میانجی دیجیتالی‌سازی و نوآوری در رابطه بین کارآفرینی فناورانه و رشد شرکت‌های دانش‌بنیان فعال در زمینه فناوری زیستی، کشاورزی و مواد غذایی است که در مطالعات قبلی موردتوجه پژوهشگران قرار نگرفته است.
مواد و روش‌ها: این پژوهش از انواع پژوهش‌های فرضیه‌ای- استنتاجی، کمی و کاربردی محسوب می‌شود. جامعه آماری این پژوهش شامل شرکت‌های دانش‌بنیان ایرانی فعال در زمینه فناوری زیستی، کشاورزی و مواد غذایی است. تعداد جامعه آماری برابر با ۴۸۰ شرکت است که تعداد نمونه از طریق فرمول کوکران برابر با ۲۱۳ نمونه برآورد شد. گردآوری داده‌ها از طریق پرسشنامه با مقیاس پنج سطحی لیکرت انجام پذیرفت و تعداد ۱۸۹ پرسشنامه قابل‌ تحلیل گردآوری شد. برای بررسی روابط بین متغیرها چندین فرضیه ارائه شد و برای تحلیل آن‌ها از روش مدل‌سازی معادلات ساختاری بهره گرفته شد. در نهایت، از نرم‌افزارهای
SPSS۲۴ و SmartPLS۳ برای تجزیه‌وتحلیل داده‌ها بهره گرفته شد.
یافته‌ها: خروجی نرم‌افزارها نشان می‌دهد که کارآفرینی فناورانه بر رشد شرکت در سطح اطمینان ۹۹ درصد اثر مثبت و معنادار دارد. همچنین، نقش میانجی دیجیتالی‌سازی در رابطه بین کارآفرینی فناورانه و رشد شرکت در سطح ۹۹ درصد معنادار حاصل شد. علاوه‌براین، نقش میانجی نوآوری در رابطه بین کارآفرینی فناورانه و رشد شرکت نیز در سطح ۹۹ درصد تأیید شده است.
نتیجه‌گیری: سهم این مطالعه از تجزیه‌وتحلیل‌ها ارائه یک مدل تجربی جدید و پر کردن شکاف موجود و ارائه راهکارهای کاربردی در راستای موضوع برای جامعه موردمطالعه است. این مطالعه در راستای رشد شرکت‌های دانش‌بنیان فعال در زمینه فناوری زیستی، کشاورزی و مواد غذایی اقدام به بررسی کرد که با توجه به محیط پیچیده و پویای امروزی در این میان از متغیرهای دیجیتالی‌سازی و نوآوری به‎عنوان متغیر میانجی بهره گرفته شد که در مطالعات قبلی مورد توجه پژوهشگران نبوده است. نتیجه فرضیه اول پژوهش نشان می‌دهد که ابتکارات کارآفرینی موجب تسهیل تصمیمات در راستای اهداف شرکت‌ها می‌شود. همچنین، تمرکز بر کارآفرینی مبتنی بر فرایندهای استرتژیک که با اهداف بلندمدت سروکار دارد، می‌تواند بر عملکرد شرکت اثر مثبت داشته باشد و از سوی دیگر، طبق تحقیقات قابلیت کارآفرینی فناورانه نیز منجر به ایجاد مزیت رقابتی شده و رونق اقتصادی شرکت‌ها را رقم می‌زند. لذا این مطالعه نیز به‎ طور خاص نشان داد که کارآفرینی فناورانه یک عامل پیش‌بین کلیدی بر بهبود رشد شرکت‌های دانش‌بنیان فعال در زمینه فناوری زیستی، کشاورزی و مواد غذایی است. در راستای نتیجه فرضیه دوم پژوهش، دولت با سرمایه‌‌گذاری زیرساختی در حوزه کشاورزی و با اعمال سیاست‌های تشویقی مانند حذف یا تخفیف در مالیات برای سرمایه‌گذاران، می‌تواند توسعه کارآفرینی بخش کشاورزی را رقم برند. بر این اساس، شرکت‌های دانش‌بنیان فعال در زمینه فناوری زیستی، کشاورزی و مواد غذایی با تمرکز بر کارآفرینی با بستر فناورانه می‌توانند به دیجیتالی کردن روندهای عملیاتی، فرآیندی و تولیدی خود اقدام کنند که با تأکید بر دیجیتالی‌سازی نتایج نشان می‌دهند که رشد شرکت متأثر از این متغیر است. همچنین، نتیجه فرضیه سوم پژوهش نشان می‌دهد که شرکت‌های دانش‌بنیان فعال در زمینه فناوری زیستی، کشاورزی و مواد غذایی با تمرکز بر کارآفرینی فناورانه می‌توانند بر بهبود سطوح نوآوری در محصول و فرآیند خود اقدام کنند و موجبات بهبود عملکرد و رشد سهم خود در بازار مربوطه را فراهم کنند. قابل ذکر است که نوآوری و تغییر برای شرکت‌ها به منابع مهم مزیت رقابتی تبدیل شده است و تمایل به کارآفرینی نیز در بهبود عملکرد و تضمین منبع رشد آن‌ها نقش مهمی را ایفا می‌کند. به‌طورکلی، این مطالعه نشان داد که شرکت‌های دانش‌بنیان فعال در زمینه فناوری زیستی، کشاورزی و مواد غذایی با سرمایه‌گذاری بر فعالیت‌های کارآفرینی فناورانه می‌توانند بر رشد شرکت خود اثرات مثبت بگذارند که در این بین، وجود متغیرهای دیجیتالی‌سازی و نوآوری به‎ عنوان عوامل بسیار مهم شناسایی شدند که پایه‌های رشد شرکت‌های موردمطالعه را تقویت می‌کنند. نتایج حاصل از این پژوهش به شرکت‌های دانش‌بنیان فعال در زمینه فناوری زیستی، کشاورزی و مواد غذایی در جهت تصمیمات استراتژیک و فناورانه برای رشد شرکت و بهبود عملکرد کمک می‌کند. همچنین، این مطالعه چندین پیشنهاد کاربردی را در راستای یافته‌ها ارائه کرده است که می‌توانند در شرکت‌های موردمطالعه عملیاتی شوند.

 

مریم اسدپورکردی، حمید امیرنژاد، فواد عشقی،
دوره ۱۱، شماره ۲ - ( ۶-۱۴۰۳ )
چکیده

چکیده مبسوط
مقدمه و هدف: اقتصاد دانشبنیان تنها یک مفهوم نظری جدید نیست، بلکه عصر جدیدی است که با دوران اقتصاد کشاورزی و صنعتی تفاوت اساسی دارد و روند توسعه اقتصاد دانشبنیان، شکلگیری اقتصاد دانشبنیانی است که بهمعنای آغاز مرحلهی جدیدی در توسعه اقتصاد جهانی خواهد بود. امروزه اقتصاد متکی بر دانش و کارآفرینی یکی از موضوعات مهم برای رشد و توسعهی بخشهای مختلف اقتصادی کشورهای جهان میباشد که در این بین بخش کشاورزی نیز مانند سایر بخشهای اقتصادی، جهت رشد و توسعه نیازمند استفاده از دانش، نوآوری و فنآوری میباشد. در الگوهای نوین توسعه کشاورزی، دانش و فنآوری از جایگاه مهمی در رشد و توسعه کشاورزی پایدار برخوردار است و از این الگوها با عنوان کشاورزی علمی، کشاورزی مبتنی بر دانش و فناوری و کشاورزی دانش بر یاد میشود. بهعبارت­دیگر، منظور از توسعه دانشبنیان کشاورزی، مدیریت دانش، فناوری و نوآوری در کشاورزی است. بنابراین امروزه نقش دانش در فرآیند توسعهی کشاورزی اهمیت قابلتوجهی یافته است. در حال حاضر، در بخش کشاورزی، دانش و اطلاعات همانند زمین، سرمایه و نیروی کار از عوامل اصلی تولید بهحساب میآیند و بنابراین دسترسی کشاورزان به دانش روز در کشاورزی دارای نقش اساسی در توسعه کشاورزی و روستایی ایفا میکند. لذا هدف این تحقیق بررسی اثر شاخصهای اقتصاد دانشبنیان بر ارزش افزودهی بخش کشاورزی کشورهای عضو دی ۸ (شامل کشورهای ایران، بنگلادش، ترکیه، مالزی، مصر، اندونزی، پاکستان و نیجریه) میباشد.
مواد و روشها: بهطور کلی میتوان شاخصهای اقتصاد دانش را به دو دسته تقسیم کرد. دسته اول بر ویژگیهای اساسی اقتصاد دانشبنیان متمرکز است و این دسته از شاخصها سهم اقتصاد دانشبنیان را در کل اقتصاد کشور توصیف میکنند، بهعنوان مثال، نسبت افراد شاغل در صنایع با فناوری پیشرفته، یا نسبت افراد دارای تحصیلات عالی باعث میشود دانشگاهها به مراکز قدرتمندی تبدیل شوند که هم سرمایه فکری قوی را تثبیت میکنند و هم دانش جدید و نوآوریهای فناورانه را در فعالیتهای تحقیقاتی خود تولید میکنند. دومین گروه بزرگ از شاخصهای به اصطلاح عملکرد یا خروجی تشکیل شده است که شامل تولید صنایع با فناوری پیشرفته، صادرات با فناوری پیشرفته، رشد تولید ناخالص داخلی و رشد بهرهوری نیروی کار میباشد. بنابراین رویکردهای متعددی برای طبقهبندی شاخصهای اقتصاد دانشبنیان وجود دارد. که در بین آنها بانک جهانی بهجای شاخصهای مبتنی بر ویژگیهای اقتصاد دانشبنیان، از ارکان اقتصاد دانشبنیان صحبت میکند که این چهار رکن عبارتند از: رژیم اقتصادی و نهادی، آموزش و منابع انسانی، زیرساخت اطلاعاتی و ارتباطی ونظام نوآوری. در این تحقیق با استفاده از الگوی معرفی شده توسط بانک جهانی که یک الگوی کامل و متداولی است شاخصهای اقتصاد دانشبنیان برای ۸ کشور عضو دی ۸ طی سالهای ۲۰۰۰-۲۰۱۹ تهیه گردید. تمامی دادههای مطالعه که شامل رشد اقتصادی، کیفیت مقررات و کنترل فساد برای رژیم نهادی و انگیزش اقتصادی، مقالههای مجلههای علمی و درخواستهای ثبت اختراع برای نظام نوآوری، کاربران اینترنت و کاربران تلفن همراه برای فناوری اطلاعات و ارتباطات، نرخ ثبت نام در دوره دوم تحصیلی و نرخ ثبت نام در دوره سوم راهنمایی برای آموزش و توسعه منابع انسانی از سایت بانک جهانی تهیه شده است و برای برآورد مدل از روش PANEL ARDL استفاده شده است.
یافتهها: قبل از برآورد مدل ابتدا ۴ شاخص اقتصادی، نوآوری، آموزش و فناوری اطلاعات کشورهای در حال توسعه اسلامی دی ۸ طی دورهی مورد بررسی، محاسبه گردید. نتایج محاسبات شاخصها نشان داد که؛ ایران در شاخص نوآوری در بین کشورهای دی ۸ رتبه اول، شاخص آموزش رتبهی دوم، شاخص فناوری رتبه سوم و در شاخص اقتصادی رتبهی هفتم را داشته است. همچنین نتایج این تحقیق نشان داد که در بلندمدت تمامی چهار شاخص اقتصاد دانشبنیان اثر مثبت و معنیداری بر ارزش افزودهی بخش کشاورزی کشورهای دی ۸ داشته است اما در کوتاهمدت بین شاخصهای اقتصاد دانشبنیان و ارزش افزودهی بخش کشاورزی رابطهای وجود ندارد یعنی بهعبارتی دیگر اثر مؤلفههای اقتصاد دانشبنیان بر ارزش افزودهی بخش کشاورزی یک پروسه بلندمدت است و در بلندمدت مشاهده خواهد شد. همچنین در بلندمدت، بین شاخصها با توجه به کشش، شاخص آموزش و توسعهی انسانی اثر بیشتری بر ارزش افزودهی بخش کشاورزی داشته است که نشاندهندهی اهمیت بیشتر این شاخص بر رشد و توسعهی کشاورزی بوده است.
نتیجهگیری: با توجه به نتایج اگرچه اثرات شاخصهای دانشبنیان در کوتاهمدت معنیدار نشده اما در بلندمدت اثر مثبت و معنیداری بر ارزش افزدهی بخش کشاورزی داشته که نشاندهندهی اهمیت اقتصاد دانشبنیان در آینده توسعهی کشاورزی کشورها است. بنابراین توجه و سرمایهگذاری در بخش آموزش، فناوری، نوآوری و رشد اقتصادی میتواند نهایتاً باعث افزایش رشد و توسعه بخش کشاورزی شود چراکه با بهکارگیری نوآوریهای نهادی و فنی و توسعهی آموزش بهرهوری عوامل تولید بهبود پیدا کرده و منجر به رشد تولید در بخش کشاورزی میشود. لذا توصیه میشود با سرمایهگذاری بیشتر و ارتقا کیفیت مراکز آموزشی در این زمینه اقدامی مؤثری در کشورهای مورد بررسی صورت پذیرد. در نهایت با توجه به اینکه کشاورزی ارتباط مستقیمی با شاخصهای اقتصاد دانشبنیان داشته است بنابراین لازم است محققان دستاوردهای علمی و تحقیقی خود را جهت افزایش و بهبود بازدهی بخش کشاورزی در اختیار کشاورزان و بهرهبرداران بخش کشاورزی قرار دهند.


شهرزاد شاه بیکی، سعید جعفری تیتکانلو،
دوره ۱۱، شماره ۲ - ( ۶-۱۴۰۳ )
چکیده

چکیده مبسوط
مقدمه و هدف: شرکت‎ های دانش بنیان به‌عنوان محرک‎ های چرخ اقتصاد کشورها‎ی توسعه‌یافته و درحال‌توسعه شناخته می‌شوند. عملکرد این شرکت‎ ها به‎ خصوص در بخش کشاورزی بر عملکرد آینده اقتصاد کشور تأثیرگذار است. ازاین‌رو بررسی عوامل مؤثر بر عملکرد مالی، به‌عنوان مهم‌ترین شاخص در ارزیابی عملکرد شرکت ‎ها، همواره موردتوجه بوده است. در کنار عوامل خارجی و شرایط اقتصادی، اجتماعی، اقلیمی و سیاست‎ ها و برنامه‌ریزی‌های حمایت از این شرکت‎ ها عوامل مدیریتی نیز تأثیر به‎ سزایی بر عملکرد مالی آنها دارد. سازمان ها در استفاده از منابع خود سیاست‎ ها و استراتژی‎ های متفاوتی اتخاذ می‌کنند همچنین انتخاب راهبردهای مناسب، شرکت‎ ها را در مسیر درست پیشرفت و توسعه قرار می ‎دهد. در دنیای دانش‌محور امروز، اثر دانش و مدیریت دانش بر عملکرد شرکت‎ ها برای نخبگان پوشیده نیست. استراتژی‎ های مدیریت دانش را می ‎توان به‌عنوان برنامه ‎های خاصی درک کرد که برای کمک به سازمان برای مدیریت اطلاعات، داده ‎ها و دانش به نفع خود سازمان و ذی‌نفعان آن طراحی شده است به‌کارگیری استراتژی بهره‎ برداری دانش، دانش موجود را در عرصه بهره ‎برداری قرار می ‎دهد و استراتژی اکتشاف دانش با کشف دانش پنهان، مسیر توسعه و پیشرفت را هموار می ‎سازد. از سویی عصر حاضر، عصر نوآوری و قابلیت‎ های نوآوری است که سازمان با استفاده از آن پیشرفت و توسعه خود را امکان‎ پذیر‎تر می‎ سازد. از سوی دیگر پایداری و ایجاد مزیت رقابتی مشترک، سازمان‎ ها را به‎ سمت تعهداتی در قبال مسئولیت زیست‌محیطی، اجتماعی و اقتصادی برده است، این در حالی است که مهم‌ترین عملکرد مورد انتظار سرمایه‌گذاران، عملکرد مالی شرکت است. ازاین‌رو تمایل و اصرار واحدهای تجاری بر ایفای مسئولیت اجتماعی شرکتی در ابعاد محیطی، اجتماعی و اقتصادی و تأثیر قابل‌توجهی که بر محبوبیت و عملکرد مالی آنها دارد جلب شده است. در این‌بین استفاده هم‌زمان از هر دو استراتژی بهره‌برداری و اکتشافی مدیریت دانش که به "دو سوتوانی"معروف است و اثر میانجی‎ گری عوامل تأثیرگذاری چون؛ قابلیت ‎های نوآوری و مسئولیت اجتماعی شرکتی، بر عملکرد مالی می‌تواند چالشی باشد که شرکت‎ های دانش بنیان کشاورزی در عصر جدید برای ایجاد مزیت رقابتی پایدار با آن روبه‌رو هستند؛ بنابراین این پژوهش باهدف بررسی اثر استراتژی‎ های مدیریت دانش بر عملکرد مالی و نیز بررسی نقش میانجی‌گری قابلیت‎ های نوآوری و مسئولیت‌پذیری اجتماعی شرکتی در تأثیر استراتژی‎ های مدیریت دانش بر عملکرد مالی شرکت‎ های دانش بنیان کشاورزی خراسان شکل‌گرفته است.
مواد و روش ‎ها: جامعه آماری پژوهش مدیران شرکت‎ های دانش بنیان کشاورزی خراسان بالغ بر۲۰۰ نفر بودند. نمونه‎ گیری به ‎روش تصادفی ساده با حجم نمونه ۱۲۷ نفر باتوجه ‌به جدول مورگان انجام شد. از پرسشنامه مستخرج از مقالات (González-Ramos, Guadamillas, et al., ۲۰۲۳; Ramos et al., ۲۰۱۸) جهت گردآوری داده ‎ها استفاده گردید. روایی صوری پرسشنامه توسط نخبگان علمی و اساتید دانشگاهی و روایی همگرا و واگرایی آن با استفاده از روش ‎های فورنل و لارکر وHTMT تأیید شد و همچنین پایایی پرسشنامه بر اساس ضرایب آلفای کرونباخ و پایایی مرکب مورد تأیید گردید. تحلیل‌های آمار توصیفی با استفاده از نرم‌افزار SPSS۲۷ استفاده گردیده است. با توجه بـه نرمـال نبـودن توزیـع داده‌هـا، کـه از طریـق انجـام آزمـون کولمـوگرف ـ اسـمیرنوف و بـا اسـتفاده از نرم‌افـزار SPSS۲۷ آزمـون گردیـد، روش حـداقل مربعـات و یا مدل سـازی معـادلات سـاختاری مبتنـی بـر واریـانس بـرای آزمـون فرضـیات و مـدل جزئی مفهـومی پـژوهش انتخـاب گردیـد.
یافته ‎ها: در این پژوهش با ضریب اطمینان ۹۵درصد استراتژی ‎های مدیریت دانش، قابلیت‎ های نوآوری و مسئولیت اجتماعی شرکتی هرکدام به‎ طور مستقیم در جهت مثبت بر عملکرد مالی شرکت ‎های دانش بنیان کشاورزی اثر مثبت و معناداری دارند و ضرایب معناداری آنها به ‎ترتیب ۲/۱۱، ۳/۱۸، ۲/۱۶ است. قابلیت ‎های نوآوری اثر استراتژی‎ های مدیریت دانش بر عملکرد مالی را با ضریب معناداری ۲/۸۴ میانجی‌گری می ‎کنند و همچنین میانجی‌گری مسئولیت اجتماعی شرکتی در اثر استراتژی ‎های مدیریت دانش بر عملکرد مالی با ضریب معناداری ۲/۰۹ مورد تأیید قرار گرفت. در پژوهش انجام شده اثر مسئولیت اجتماعی شرکتی بر قابلیت‎ های نوآوری در جهت مثبت با ضریب معناداری ۳ مورد تأیید قرار گرفت.
نتیجه‎ گیری: با توجه ‌به یافته ‎ها مدل مفهومی پژوهش تأیید شد و شرکت ‎های دانش بنیان کشاورزی برای حفظ بقا و پیشرفت، با نظر به اهمیت اتخاذ استراتژی‎ های مدیریت دانش درست و متناسب با موقعیت و قابلیت‌های خود، می‎ توانند فضایی برای افزایش ظرفیت و توانایی نوآوری در جهت توسعه و پیشرفت ایجاد کنند؛ این امر با توجه ‌به نیازهای برآورده نشده بازار موجود ممکن خواهد بود. همچنین در کنار افزایش قابلیت‎ های نوآوری در محصول و فرایندها؛ با بهبود، اصلاح و توسعه محصولات موجود و جدید در راستای پیشتازی نسبت به رقبای خود، و به‌موازات پایبندی به مسئولیت اجتماعی شرکتی، با ورودی‌هایی با ضرر زیست‌محیطی کمتر و تولید محصولی با کمترین تأثیرات منفی بر محیط‌زیست، ارائه دست مزدهای منصفانه، توجه به حقوق و مطالبات مردم منطقه به‎ جهت ایجاد مزیت مشترک با دیگر ذی‌نفعان، اثر پایدارتر و بیشتری بر عملکرد مالی خود داشته باشند. همچنین پیشنهاد می‌شود مدیران شرکت‌های دانش‌بنیان کشاورزی در یک محیط کاری حمایت‌کننده، کارکنان را تشویق به توسعه و ادغام فعالیت‌های اکتشافی و بهره‌برداری مدیریت دانش کنند. آنها همچنین با استفاده از کانال‌های توزیع جدید و نیز تجاری‌سازی محصولات جدید می‌توانند عملکرد مالی شرکت را افزایش دهند.


صفحه ۱ از ۱     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به راهبردهای کارآفرینی در کشاورزی می‌باشد.

طراحی و برنامه نویسی: یکتاوب افزار شرق

© 2025 CC BY-NC 4.0 | Journal of Entreneurship and Agriculture

Designed & Developed by: Yektaweb