دوره 11، شماره 2 - ( پاییز و زمستان 1403 )
جلد 11 شماره 2 صفحات 159-147 |
برگشت به فهرست نسخه ها
Download citation:
BibTeX | RIS | EndNote | Medlars | ProCite | Reference Manager | RefWorks
Send citation to:
BibTeX | RIS | EndNote | Medlars | ProCite | Reference Manager | RefWorks
Send citation to:
Heidari haratemeh M. (2024). Entrepreneurial Orientation of on Academic Spin - Offs’ in the field of Agriculture Influenced by Structure of Social Networks. J Entrepreneurial Strategies Agric. 11(2), 147-159. doi:10.61186/jea.11.2.147
URL: http://jea.sanru.ac.ir/article-1-385-fa.html
URL: http://jea.sanru.ac.ir/article-1-385-fa.html
حیدری هراتمه مصطفی. تأثیر ساختار شبکه‌های اجتماعی بر جهت‌گیری کارآفرینی اسپینآفهای دانشگاهی حوزه کشاورزی راهبردهای کارآفرینی در کشاورزی 1403; 11 (2) :159-147 10.61186/jea.11.2.147
گروه اقتصاد، واحد نراق، دانشگاه آزاد اسلامی، نراق، ایران
چکیده: (1878 مشاهده)
چکیده مبسوط
مقدمه و هدف: اسپین‌آف، جدایی یک بخش فرعی از شرکت مادر خود، برای ایجاد یک موجودیت جدید است. شرایطی که یک کارمند یا گروهی از کارمندان شرکت مادر را رها کرده و برای ایجاد شرکت مستقل از شرکت مادر اقدام می‌کنند. اسپین‌آف زمانی اتفاق می‌افتد که یک کسب‌وکار بالغ، برای رسیدن به بهره‌وری هرچه بیشتر و تسهیل امور، بخشی از سازمان خود را واگذار کرده و یک نهاد مستقل ایجاد می‌کند. اسپین‌آف‌ها به دو دلیل عمده؛ کارآفرینی سازمانی و دادن فرصت به افراد خلاق در سازمان که رشد کنند و کم کردن لایه‌های مدیریتی یک سازمان، به وجود می‌آیند. در زمینه کارآفرینی دانشگاهی، نقش جهت‌گیری کارآفرینی می‌تواند اهمیت ویژه‌ای داشته باشد، زیرا اسپینآفهای دانشگاهی حوزه کشاورزی، به دلیل ماهیت خاص خود، شاید به تدوین استراتژی‌های کارآفرینی نیاز داشته باشند تا بتوانند از مسیر تجاری سازی نوآوری‌های خود را رهبری کنند. علاوه بر این، اسپینآفهای دانشگاهی حوزه کشاورزی معمولاً با محیط هایی بسیار نامشخص و رقابتی روبرو هستند که در آن تمرکز بر کشف فرصت‌های جدید و توسعه رقابتی نوآوری‌ها است. تحقیق حاضر با هدف بررسی تأثیر ساختار شبکه‌های اجتماعی بر جهت‌گیری کارآفرینی اسپینآفهای دانشگاهی حوزه کشاورزی انجام شده است. به طور خاص بر اندازه و فراوانی سه نوع مختلف از شبکه‌های اجتماعی شامل شبکه‌های غیر رسمی، بازاری و پشتیبان دانشگاهی متمرکز شده است.
مواد و روش‌ها: روش تحقیق، علّی و از نظر هدف، کاربردی می‌باشد. از دو پرسشنامه محقق ساخته به ترتیب با 30 و 34 گویه و منابع مکمل مانند گزارش‌های سالانه تهیه شده توسط مراکز رشد، پارک‌های فناوری جهت گردآوری داده‌ها استفاده گردید. جامعه آماری تحقیق بنیانگذاران و مدیران اسپینآفهای دانشگاهی حوزه کشاورزی تاسیس شده در دهه گذشته که 22 مورد به عنوان نمونه انتخاب شدند. بهمنظور بررسی روابط بین متغیرها و آزمون فرضیه‌ها از الگوی معادلات ساختاری استفاده گردید.
یافته‌ها: شبکه‌های بازاری و شبکه‌های پشتیبان دانشگاهی بر تقویت جهت‌گیری کارآفرینی اسپینآفهای دانشگاهی حوزه کشاورزی تأثیر مثبت دارد. اگرچه اندازه و فراوانی شبکه پشتیبان دانشگاهی بر جهت‌گیری کارآفرینی تأثیر مثبت و معنی‌داری دارد اما اندازه و فراوانی شبکه‌های غیررسمی هیچ تأثیری ندارد. جهت آزمون فرضیه‌ها دو مدل در نظر گرفته شد. مدل اول فقط متغیرهای کنترلی را شامل می‌شود، در حالی که متغیرهای مستقل در مدل دوم به منظور تجزیه و تحلیل تأثیر چنین متغیرهایی بر جهت‌گیری کارآفرینی اسپینآفهای دانشگاهی حوزه کشاورزی در نظر گرفته شده است. مدل اول نشان می‌دهد که متغیرهای کنترلی 6/7٪ تغییر در جهت‌گیری کارآفرینی توسط اسپینآفهای دانشگاهی حوزه کشاورزی را توضیح داده‌اند. اندازه تیم مدیریت، سن و اندازه اسپینآفهای دانشگاهی تأثیر مثبتی بر تجلی این جهت‌گیری استراتژیک داشته است. با توجه به آزمون فرضیه‌ها ، نتایج استخراج شده از الگوی دوم ابتدا نشان می‌دهد که، برخلاف فرضیه‌های مطالعه، نه اندازه شبکه غیررسمی، و نه فراوانی شبکه غیررسمی هیچ تأثیری بر جهت‌گیری کارآفرینی اسپینآفهای دانشگاهی حوزه کشاورزی اعمال نمی کند. در نتیجه، هر دو حالت الف و ب فرضیه اول رد می‌شوند. همچنین، اندازه شبکه پشتیبان دانشگاهی تأثیر مثبت و معنی‌داری بر جهت‌گیری کارآفرینی اسپینآفهای دانشگاهی حوزه کشاورزی دارد که نشان از تأیید فرضیه 2a دارد. علاوه بر آن، نتایج مشابهی را می‌توان در مورد تجزیه و تحلیل تأثیر فراوانی شبکه پشتیبان دانشگاهی بر جهت‌گیری کارآفرینی اسپینآفهای دانشگاهی حوزه کشاورزی به دست آورد، زیرا، همانطور که مشاهده می شود، ارتباط معنی‌دار و مثبتی بین دو متغیر مشاهده شد. بنابراین، این نتیجه فرضیه 2b را پشتیبانی می‌کند. مدل دوم همچنین وجود یک رابطه بسیار مهم و معنی‌دار بین اندازه شبکه صنعتی و جهت‌گیری کارآفرینی اسپینآفهای دانشگاهی حوزه کشاورزی را نشان می‌دهد.
نتیجه‌گیری: تیم‌های مدیریت اسپینآفهای دانشگاهی حوزه کشاورزی بهشدت به حضور فعالان زمینه‌های صنعتی نیاز دارند زیرا چنین نمایندگانی می‌توانند منابع، توانایی‌ها و دانش لازم برای اسپینآفهای دانشگاهی حوزه کشاورزی را ارائه دهند. برای این منظور، طراحی شبکه‌های صنعتی بزرگ با وجود مخاطبین زیاد یک راهکار مؤثر قلمداد می‌شود. علاوه بر این، تیم‌های مدیریت اسپینآفهای دانشگاهی حوزه کشاورزی نباید از اهمیت منابع و به ویژه پیوندهایی که مؤسسات پشتیبان دانشگاه در اختیار دارند چشم پوشی کنند و در حد توانشان از این گونه منابع دوری کنند. زیرا به نظر می‌رسد که توسعه و نمایش نگرش‌های کارآفرینی توسط اسپینآفهای دانشگاهی حوزه کشاورزی نیاز به یک سری منابع، توانایی‌ها و دانش‌ها دارد که در اختیار این گونه افراد نیست. از طرف دیگر، مؤسسات پشتیبانی دانشگاه باید از اهمیت آن به عنوان تسهیل کننده، چه مستقیم و چه غیرمستقیم و تعدادی از منابع و اطلاعاتی که برای رفتار کارآفرینی اسپینآفهای دانشگاهی حوزه کشاورزی حیاتی به نظر می‌رسند، آگاه باشند. در این راستا، علاوه بر ایجاد محیط مناسب برای برقراری روابط مشترک با اسپینآفهای دانشگاهی حوزه کشاورزی، لازم به ذکر است که مؤسسات حامی دانشگاه باید به عنوان تسهیل کننده تفاهم متقابل بین کارآفرینان دانشگاهی و نمایندگان صنعتی، نقش اساسی را ایفا کنند. اسپینآفهای دانشگاهی حوزه کشاورزی می‌توانند اعتماد را در میان نمایندگان گسترش داده و تقویت کنند. برای این منظور، توسعه برنامه‌ها، فعالیت‌ها یا کارگاه‌هایی که در آن مدیران و نمایندگان اسپینآفهای دانشگاهی حوزه کشاورزی زمینه‌های صنعتی می‌توانند تجربیات و ضروریات متقابل را به اشتراک بگذارند، می‌تواند شروع مناسبی باشد. اسپینآفهای دانشگاهی حوزه کشاورزی به دلیل پیچیدگی تکنولوژیکی، پویایی بازار، چالش‌های رشد و تغییر مسیرها، گزینه عالی برای مطالعه تئوری شبکه در عمل هستند. به همین منظور، مطالعه حاضر در چارچوب کارآفرینی دانشگاهی حوزه کشاورزی، جریان تحقیقاتی در حال ظهور را با تمرکز بر نقش انواع شبکه‌های مختلف بر رفتار اسپینآفهای دانشگاهی گسترش می‌دهد و این امکان را می‌دهد تا ارتباط تجزیه و تحلیل تأثیر عناصر ساختاری شبکه‌ها بر عملکرد شرکت‌های اسپینآفهای دانشگاهی برجسته شود، جایی که تحقیقات قبلی به چنین روابطی نپرداخته است.
مقدمه و هدف: اسپین‌آف، جدایی یک بخش فرعی از شرکت مادر خود، برای ایجاد یک موجودیت جدید است. شرایطی که یک کارمند یا گروهی از کارمندان شرکت مادر را رها کرده و برای ایجاد شرکت مستقل از شرکت مادر اقدام می‌کنند. اسپین‌آف زمانی اتفاق می‌افتد که یک کسب‌وکار بالغ، برای رسیدن به بهره‌وری هرچه بیشتر و تسهیل امور، بخشی از سازمان خود را واگذار کرده و یک نهاد مستقل ایجاد می‌کند. اسپین‌آف‌ها به دو دلیل عمده؛ کارآفرینی سازمانی و دادن فرصت به افراد خلاق در سازمان که رشد کنند و کم کردن لایه‌های مدیریتی یک سازمان، به وجود می‌آیند. در زمینه کارآفرینی دانشگاهی، نقش جهت‌گیری کارآفرینی می‌تواند اهمیت ویژه‌ای داشته باشد، زیرا اسپینآفهای دانشگاهی حوزه کشاورزی، به دلیل ماهیت خاص خود، شاید به تدوین استراتژی‌های کارآفرینی نیاز داشته باشند تا بتوانند از مسیر تجاری سازی نوآوری‌های خود را رهبری کنند. علاوه بر این، اسپینآفهای دانشگاهی حوزه کشاورزی معمولاً با محیط هایی بسیار نامشخص و رقابتی روبرو هستند که در آن تمرکز بر کشف فرصت‌های جدید و توسعه رقابتی نوآوری‌ها است. تحقیق حاضر با هدف بررسی تأثیر ساختار شبکه‌های اجتماعی بر جهت‌گیری کارآفرینی اسپینآفهای دانشگاهی حوزه کشاورزی انجام شده است. به طور خاص بر اندازه و فراوانی سه نوع مختلف از شبکه‌های اجتماعی شامل شبکه‌های غیر رسمی، بازاری و پشتیبان دانشگاهی متمرکز شده است.
مواد و روش‌ها: روش تحقیق، علّی و از نظر هدف، کاربردی می‌باشد. از دو پرسشنامه محقق ساخته به ترتیب با 30 و 34 گویه و منابع مکمل مانند گزارش‌های سالانه تهیه شده توسط مراکز رشد، پارک‌های فناوری جهت گردآوری داده‌ها استفاده گردید. جامعه آماری تحقیق بنیانگذاران و مدیران اسپینآفهای دانشگاهی حوزه کشاورزی تاسیس شده در دهه گذشته که 22 مورد به عنوان نمونه انتخاب شدند. بهمنظور بررسی روابط بین متغیرها و آزمون فرضیه‌ها از الگوی معادلات ساختاری استفاده گردید.
یافته‌ها: شبکه‌های بازاری و شبکه‌های پشتیبان دانشگاهی بر تقویت جهت‌گیری کارآفرینی اسپینآفهای دانشگاهی حوزه کشاورزی تأثیر مثبت دارد. اگرچه اندازه و فراوانی شبکه پشتیبان دانشگاهی بر جهت‌گیری کارآفرینی تأثیر مثبت و معنی‌داری دارد اما اندازه و فراوانی شبکه‌های غیررسمی هیچ تأثیری ندارد. جهت آزمون فرضیه‌ها دو مدل در نظر گرفته شد. مدل اول فقط متغیرهای کنترلی را شامل می‌شود، در حالی که متغیرهای مستقل در مدل دوم به منظور تجزیه و تحلیل تأثیر چنین متغیرهایی بر جهت‌گیری کارآفرینی اسپینآفهای دانشگاهی حوزه کشاورزی در نظر گرفته شده است. مدل اول نشان می‌دهد که متغیرهای کنترلی 6/7٪ تغییر در جهت‌گیری کارآفرینی توسط اسپینآفهای دانشگاهی حوزه کشاورزی را توضیح داده‌اند. اندازه تیم مدیریت، سن و اندازه اسپینآفهای دانشگاهی تأثیر مثبتی بر تجلی این جهت‌گیری استراتژیک داشته است. با توجه به آزمون فرضیه‌ها ، نتایج استخراج شده از الگوی دوم ابتدا نشان می‌دهد که، برخلاف فرضیه‌های مطالعه، نه اندازه شبکه غیررسمی، و نه فراوانی شبکه غیررسمی هیچ تأثیری بر جهت‌گیری کارآفرینی اسپینآفهای دانشگاهی حوزه کشاورزی اعمال نمی کند. در نتیجه، هر دو حالت الف و ب فرضیه اول رد می‌شوند. همچنین، اندازه شبکه پشتیبان دانشگاهی تأثیر مثبت و معنی‌داری بر جهت‌گیری کارآفرینی اسپینآفهای دانشگاهی حوزه کشاورزی دارد که نشان از تأیید فرضیه 2a دارد. علاوه بر آن، نتایج مشابهی را می‌توان در مورد تجزیه و تحلیل تأثیر فراوانی شبکه پشتیبان دانشگاهی بر جهت‌گیری کارآفرینی اسپینآفهای دانشگاهی حوزه کشاورزی به دست آورد، زیرا، همانطور که مشاهده می شود، ارتباط معنی‌دار و مثبتی بین دو متغیر مشاهده شد. بنابراین، این نتیجه فرضیه 2b را پشتیبانی می‌کند. مدل دوم همچنین وجود یک رابطه بسیار مهم و معنی‌دار بین اندازه شبکه صنعتی و جهت‌گیری کارآفرینی اسپینآفهای دانشگاهی حوزه کشاورزی را نشان می‌دهد.
نتیجه‌گیری: تیم‌های مدیریت اسپینآفهای دانشگاهی حوزه کشاورزی بهشدت به حضور فعالان زمینه‌های صنعتی نیاز دارند زیرا چنین نمایندگانی می‌توانند منابع، توانایی‌ها و دانش لازم برای اسپینآفهای دانشگاهی حوزه کشاورزی را ارائه دهند. برای این منظور، طراحی شبکه‌های صنعتی بزرگ با وجود مخاطبین زیاد یک راهکار مؤثر قلمداد می‌شود. علاوه بر این، تیم‌های مدیریت اسپینآفهای دانشگاهی حوزه کشاورزی نباید از اهمیت منابع و به ویژه پیوندهایی که مؤسسات پشتیبان دانشگاه در اختیار دارند چشم پوشی کنند و در حد توانشان از این گونه منابع دوری کنند. زیرا به نظر می‌رسد که توسعه و نمایش نگرش‌های کارآفرینی توسط اسپینآفهای دانشگاهی حوزه کشاورزی نیاز به یک سری منابع، توانایی‌ها و دانش‌ها دارد که در اختیار این گونه افراد نیست. از طرف دیگر، مؤسسات پشتیبانی دانشگاه باید از اهمیت آن به عنوان تسهیل کننده، چه مستقیم و چه غیرمستقیم و تعدادی از منابع و اطلاعاتی که برای رفتار کارآفرینی اسپینآفهای دانشگاهی حوزه کشاورزی حیاتی به نظر می‌رسند، آگاه باشند. در این راستا، علاوه بر ایجاد محیط مناسب برای برقراری روابط مشترک با اسپینآفهای دانشگاهی حوزه کشاورزی، لازم به ذکر است که مؤسسات حامی دانشگاه باید به عنوان تسهیل کننده تفاهم متقابل بین کارآفرینان دانشگاهی و نمایندگان صنعتی، نقش اساسی را ایفا کنند. اسپینآفهای دانشگاهی حوزه کشاورزی می‌توانند اعتماد را در میان نمایندگان گسترش داده و تقویت کنند. برای این منظور، توسعه برنامه‌ها، فعالیت‌ها یا کارگاه‌هایی که در آن مدیران و نمایندگان اسپینآفهای دانشگاهی حوزه کشاورزی زمینه‌های صنعتی می‌توانند تجربیات و ضروریات متقابل را به اشتراک بگذارند، می‌تواند شروع مناسبی باشد. اسپینآفهای دانشگاهی حوزه کشاورزی به دلیل پیچیدگی تکنولوژیکی، پویایی بازار، چالش‌های رشد و تغییر مسیرها، گزینه عالی برای مطالعه تئوری شبکه در عمل هستند. به همین منظور، مطالعه حاضر در چارچوب کارآفرینی دانشگاهی حوزه کشاورزی، جریان تحقیقاتی در حال ظهور را با تمرکز بر نقش انواع شبکه‌های مختلف بر رفتار اسپینآفهای دانشگاهی گسترش می‌دهد و این امکان را می‌دهد تا ارتباط تجزیه و تحلیل تأثیر عناصر ساختاری شبکه‌ها بر عملکرد شرکت‌های اسپینآفهای دانشگاهی برجسته شود، جایی که تحقیقات قبلی به چنین روابطی نپرداخته است.
واژه‌های کلیدی: اسپینآفهای دانشگاهی حوزه کشاورزی، اندازه شبکه فراوانی شبکه، جهت‌گیری کارآفرینی، شبکه‌های اجتماعی
فهرست منابع
1. Aldrich, H., Rosen, B., & Woodward, W. (1987). The impact of social networks in business foundings and profit: a longitudinal study. Frontiers of Entrepreneurship research, 7, 154-168
2. Aldrich, H., & Zimmer, C. (1986). Entrepreneurship through social networks. In D. L. Sexton, & R. Smilor (Eds.). The Art and Science of Entrepreneurship (pp. 3-23). Cambridge, MA: Ballinger.
3. Alipour, S., & Pashazadeh, Y. (2023). Analysis the Role of Open Innovation Strategy and Effectuation on Innovative Performance by Creating Entrepreneurial Opportunities in Iranian Startups. Journal of Entrepreneurial Strategies in Agriculture, 10(20), 138-150. doi:10.61186/jea.10.20.138 [In Persian] [DOI:10.61186/jea.10.20.138]
4. Bhagavatula, S., Elfring, T., Van Tilburg, A., & Van de Bunt, G. G. (2010). How social and human capital influence opportunity recognition and resource mobilization in India's handloom industry. Journal of Business Venturing, 25(3), 245-260. [DOI:10.1016/j.jbusvent.2008.10.006]
5. Burt, R. S. (1992). Structural holes: The social structure of competition. Cambridge, MA: Harvard University Press. [DOI:10.4159/9780674029095]
6. Burt, R. S. (1997). The contingent value of social capital. Administrative Science Quarterly, 42(2), 339-365. [DOI:10.2307/2393923]
7. Covin, J. G., Green, K. M., & Slevin, D. P. (2006). Strategic process effects on the entrepreneurial orientation-sales growth rate relationship. Entrepreneurship theory and practice, 30(1), 57-81. [DOI:10.1111/j.1540-6520.2006.00110.x]
8. Covin, J. G., & Lumpkin, G. T. (2011). Entrepreneurial orientation the Entrepreneurial Orientationry and research: Reflections on a needed construct. Entrepreneurship The Entrepreneurial Orientationry and Practice, 35(5), 855-872. [DOI:10.1111/j.1540-6520.2011.00482.x]
9. Covin, J. G., & Slevin, D. P. (1989). Strategic management of small firms in hostile and benign environments. Strategic Management Journal, 10(1), 75-87. [DOI:10.1002/smj.4250100107]
10. Covin, J. G., & Slevin, D. P. (1998). Adherence to plans, risk taking, and environment as predictors of firm growth. The Journal of High Technology Management Research, 9(2), 207-237. [DOI:10.1016/S1047-8310(98)90005-0]
11. Hamilton, L. C. (2006). Statistics with Stata (updated for Version 9). Pacific Grove: Brooks/ Cole.
12. Hesabi, F., Jafarpanah, I., Karshenas, A., & Ahmadzadeh, M. H. (2023). Technological Trends in Smart Agriculture. Journal of Entrepreneurial Strategies in Agriculture. 10(20), 94-108. doi:10.61186/jea.10.20.94 [In Persian] [DOI:10.61186/jea.10.20.94]
13. Hills, G. E., Lumpkin, G. T., & Singh, R. P. (1997). Opportunity recognition: Perceptions and behaviors of entrepreneurs. Frontiers of entrepreneurship research, 17(4), 168-182.
14. Horng, D. J., & Hsueh, C. C. (2005). How to improve efficiency in transfer of scientific knowledge from university to firms: the case of Universities in Taiwan. Journal of American Academy of Business, 7, 187-190.
15. Jack, S. L. (2005). The role, use and activation of strong and weak network ties: A qua litative analysis. Journal of Management Studies, 42(6), 1233-1259. [DOI:10.1111/j.1467-6486.2005.00540.x]
16. Jack, S. L., Dodd, S. D., & Anderson, A. R. (2004). Social structures and entrepreneurial networks: The strength of strong ties. The International Journal of Entrepreneurship and Innovation, 5(2), 107-120. [DOI:10.5367/000000004773863264]
17. Lumpkin, G. T., Cogliser, C. C., & Schneider, D. R. (2009). Understanding and measuring autonomy: An entrepreneurial orientation perspective. Entrepreneurship The Entrepreneurial Orientationry and Practice, 33(1), 47-69. [DOI:10.1111/j.1540-6520.2008.00280.x]
18. Lumpkin, G. T., & Dess, G. G. (1996). Clarifying the entrepreneurial orientation construct and linking it to performance. Academy of Management Review, 21(1), 135-172. [DOI:10.2307/258632]
19. McEvily, B., & Zaheer, A. (1999). Bridging ties: A source of firm heterogeneity in com petitive capabilities. Strategic Management Journal, 20, 1133-1156.
https://doi.org/10.1002/(SICI)1097-0266(199912)20:12<1133::AID-SMJ74>3.0.CO;2-7 [DOI:10.1002/(SICI)1097-0266(199912)20:123.0.CO;2-7]
20. Miller, D. (1983). The correlates of entrepreneurship in three types of firms. Management Science, 29(7), 770-791 [DOI:10.1287/mnsc.29.7.770]
21. Mosey, S., & Wright, M. (2007). From human capital to social capital: A longitudinal study of technology-based academic entrepreneurs. Entrepreneurship The Entrepreneurial Orientationry and Practice, 31(6), 909-935. [DOI:10.1111/j.1540-6520.2007.00203.x]
22. Nicolaou, N., & Birley, S. (2003). Social networks in organizational emergence: The university spinout phenomenon. Management Science, 49(12), 1702-1725. [DOI:10.1287/mnsc.49.12.1702.25116]
23. O'Gorman, C., Byrne, O., & Pandya, D. (2008). How scientists commercialise new knowledge via entrepreneurship. The Journal of Technology Transfer, 33(1), 23-43. [DOI:10.1007/s10961-006-9010-2]
24. Pfeffer, J. (1981). Power in Organizations. Cambridge: Ballinger Publishing.
25. Pfeffer, J. (1987). A resource dependence perspective on intercorporate relations. Intercorporate relations: The Structural Analysis of Business, 1(1), 25-55. [DOI:10.1017/CBO9780511570841.002]
26. Pfeffer, J. (1991). Organization the Entrepreneurial Orientationry and structural perspectives on management. Journal of Management, 17, 789-803. [DOI:10.1177/014920639101700411]
27. Quan, X., & Motoyama, Y. (2010). Empirical disaggregation of social networks: A study of ethnic professional associations and entrepreneurship in silicon Valley. Journal of Small Business & Entrepreneurship, 23(4), 509-526. [DOI:10.1080/08276331.2010.10593498]
28. Ripollés, M., & Blesa, A. (2005). Personal networks as fosterers of entrepreneurial or ientation in new ventures. The International Journal of Entrepreneurship and Innovation, 6(4), 239-248. [DOI:10.5367/000000005775179856]
29. Ripollés, M., & Blesa, A. (2006). Redes personales del empresario y orientación em prendedora en las nuevas empresas. Cuadernos de Economía y Dirección de la Empresa, 26, 73-93.
30. Roberts, E. M. (1990). Evolving toward product and market orientation: The early years of technology-based firms. Journal of Product Innovation Management, 7(4), 274-287. [DOI:10.1111/1540-5885.740274]
31. Robertson, C., & Chetty, S. K. (2000). A contingency-based approach to understanding export performance. International Business Review, 9(2), 211-235. [DOI:10.1016/S0969-5931(99)00037-2]
32. Shafiepour D, Aslani F, Bahmani A. (2023). Survey the Impact of Green Entrepreneurial Orientation and Dynamic Capabilities on Sustainable Business Performance: The Mediating Role of Green Innovation Performance. Journal of Entrepreneurial Strategies in Agriculture. 10(20), 14-28. doi:10.61186/jea.10.20.14 [In Persian] [DOI:10.61186/jea.10.20.14]
33. Vendrell-Herrero, F., & Ortín-Angel, P. (2010). Evolución comparada de los spin-offs universitarios españoles. CLM Economía, 16, 345-379.
34. Vohora, A., Wright, M., & Lockett, A. (2004). Critical junctures in the development of university high-tech spinout companies. Research Policy, 33(1), 147-175. [DOI:10.1016/S0048-7333(03)00107-0]
35. Walter, A., Auer, M., & Ritter, T. (2006). The impact of network capabilities and en trepreneurial orientation on university spin-off performance. Journal of Business Venturing, 21(4), 541-567. [DOI:10.1016/j.jbusvent.2005.02.005]
36. Wang, C. L., & Altinay, L. (2012). Social embeddedness, entrepreneurial orientation and firm growth in ethnic minority small businesses in the UK. International Small Business Journal, 30(1), 3-23. [DOI:10.1177/0266242610366060]
ارسال پیام به نویسنده مسئول
| بازنشر اطلاعات | |
 |
این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است. |
